صلح به مثابه سبکی از زندگی، مصاحبه با سید عزیز قانعی راد
بازدیدها: 342
مصاحبه با سید عزیز قانعی راد، فرزند مرحوم دکتر سید محمد امین قانعی راد:
به یاد معلم صلح و مدارا دکتر محمد امین قانعی راد؛
صلح به مثابه سبکی از زندگی
مصاحبه از حسین میری رامشه
سه سال حضور مستمر و مشارکت صمیمانه و همدلانه دکتر محمد امین قانعی راد در هیئت مدیره انجمن علمی مطالعات صلح ایران، وی را به پشتوانهای بی بدیل برای فعالیتهای این نهاد نوپا و تولید ادبیات صلح تبدیل نمود.
علیرغم بیماری مفرط، خستگی ناپذیر بود در بسیاری از رویدادهای انجمن مشارکت علمی معنادار، حضور فعالانه و بعضا سخنرانی داشت. از دبیری علمی “همایش ملی چیستی صلح؛ مبانی مفهومی– نظری و چشم اندازهای راهبردی“، تا سخنرانی در نشستهایی نظیر؛ “برنامه درسی مبتنی بر صلح“، “همگرایی دینی و دیپلماسی صلح در خاورمیانه“، “انتخابات اخلاقی و اخلاق انتخاباتی” و “جشنواره صلح و سلامت“…
برای آشنا شدن بیشتر با زندگی، علایق و دغدغههای این جامعه شناس مردم مدار، نوع نگاه وی به صلح و بسیاری از موضوعات مرتبط، گفتگویی را با سید عزیز قانعیراد فرزند ارشد این استاد بزرگ ترتیب دادیم که در زیر با هم متن این گفتگو را میخوانیم.
- ضمن خیر مقدم!، از استاد به ویژه از آثار دستنویس و یا منتشر نشده مرحوم دکتر قانعی راد بفرمایید.
بله دستنویس نیمه کاره دارند. که آخرین آن در رابطه با طرح “حکمرانی دانشگاه”. بود که با مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور کار میکردند. طرح خوبی بود و آقای دکتر احمدی، معاون وزیر به طور ویژه این طرح را به پدر سپرده بودند. اما متاسفانه چند سالی انجام نشده باقی ماند. تا الان تدوین اولیه آن انجام شده و یکی دو نفر از همکاران آقای دکتر در حال پیگیری این پروژه مطالعاتی هستند. اما در این یکی دو سال اخیر بعد از انتشار کتاب “زوال پدرسالاری”، من با ایشان صحبتی کرده بودم که مصاحبهها و مقالاتی را که ایشان دارند را حسب موضوعات دسته بندی کنیم و ایشان هم این کار را با یک سری از همکاران و منشیها در مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور، تا حدودی انجام دادند. یعنی یک دسته بندی از کارها شده است. یکی که تقریبا آماده شده، در رابطه با موضوع شهر هست به نام “تهران تمام شد؛ شهر آهن و ترافیک” و با یکی دو ناشر هم صحبت شده تا انشالله بتوانیم به صورت کتاب منتشرش کنیم.
- مشخصا در میان این آثار ناتمام و یا منتشر نشده، اثری هست که در رابطه با حوزه مطالعات صلح باشد؟
بله! بزودی کتابی از ایشان در ارتباط با “گفتگو” دربرگیرنده مجموعهای از مقالات سالهای مختلف است، توسط انتشارات آگاه منتشر میشود و صد درصد با حوزه صلح ربط دارد و بیشتر در ارتباط با گفتگو و هم اندیشی میان روشنفکران است که متاسفانه امروز خیلی با یکدیگر، هم صحبت نیستند.
- آیا شغل پدر به عنوان یک جامعه شناس و استاد دانشگاه، بر تعاملات علمیتان هم تاثیرگذار بوده است؟
قطعا تاثیر داشته است؛ هر چند به طور رسمی دانشجوی ایشان نبودم اما پایان نامهام را با مشاوه و راهنماییهای ایشان تدوین و تالیف کردم. پایان نامهام در رابطه با مرگ و عنوانش “تفاوتهای جنسیتی در تصویر اجتماعی مرگ” بود. در مطالعاتم به این جمع بندی رسیدم که خانمها و آقایان هرکدام نگاه متفاوتی نسبت به مرگ دارند. نگرش خانمها به مرگ نگرشی رمانتیک است و خیلی راحت تر مرگ را میپذیرند اما آقایان برای خودشان ساز و کارهایی مثل علم، دین، ثروت و… را تعریف میکنند تا با اینها خودشان را جاودانه کنند. در واقع جمع بندی پایان نامهام با نظر ایشان بود که برای خود من تجربه بسیار خوبی بود.
- آیا با پدرتان مباحثه علمی هم داشتید؟
بله داشتم. علی رغم وجود رابطه پدر- فرزندی، همیشه نگاه معلم – شاگردی به ایشان داشتم و سعی میکردم که بیشتر از ایشان یاد بگیرم و کمتر نظر جداگانهای از تراوشات ذهنیام را بیان میکردم و بیشتر تلاش میکردم تا بیشتر شنوده باشم و از نظرات ایشان استفاده کنم؛ اما در مقابل برادرم عرفان چون رشته تحصیلیاش روانشناسی بود، بیشتر با پدرم مباحثه و کشمکش علمی داشت اما من نه!
- یعنی در این سالها مبحثی در حوزه جامعه شناسی نبوده که با پدرتان مخالفت نمایید؟
نه واقعا نبود و اتفاقا برعکس زمانی که مطلبی را در کتابهایم میخواندم و بعد که نظر بابا را در آن زمینه میشنیدیم، علاقمند به نظر بابا میشدم.
- آیا دلیل آن در رویکرد انتقادی دکتر قانعی راد نسبت به مسائل اجتماعی– فرهنگی جامعه مستتر نبود؟
جذابیت نظریات ایشان برای امثال من دو دلیل داشت. اول متاثر از نگاه انتقادی پدر بود است که فهم عمیق تری را نسبت به موضوعات فراهم میساخت. دومین دلیل معطوف به نگاه ۳۶۰ درجه ای و بین رشته ای دکتر قانعی راد بود. اشراف به زوایای مختلف و از جمله زوایای پنهان مسائل و موضوعات باعث می شد از ایشان در یک گفتگو، عصاره پنج شش کتاب دریافت شود.
- آیا بیماری بر جهان بینی علمی ایشان تاثیری هم گذاشته بود؟ از منظر بیرونی گویا ایشان نسبت به بیماری نه واکنشی داشتند و نه اصلا اهمیتی به بیماری میدادند. چنان که، بیماری را فرصتی مطالعاتی برای درک عمیق جامعه شناسی سلامت یافته بودند؟ به خاطر دارم در مراسم وداعی که در دانشگاه تهران برای استاد قانعی راد برگزار شد، یکی از دانشجویان تعریف میکرد وقتی به استاد می گفتیم خدا بد ندهد، جواب میدادند که خدا بد نمیدهد؛ این بیماری برایم یک فرصت مطالعاتی شده تا جامعه شناسی سلامت را بهتر بشناسم.
بله کاملا درسته. از زمانی که یادم هست ایشان به چند رشته تخصصی و دست اندرکاران آن نگاهی انتقادی داشتند . از جمله پزشکان، مهندسین و کسانی که در زمینه قضا و حقوق کار میکنند. وقتی که هم خودشان و هم خانواده به صورت مستقیم وارد پروسه درمان ایشان شدیم، این نگاه انتقادی ایشان خیلی عریانتر شد. شما یک زمانی از دور خیلی چیزها را میشنوید اما اینکه خودتان وارد مسئله باشد کاملا متفاوت است. البته خدا را شکر پزشک بابا انسان شریف و خوبی بود. دانشجوی دکتر [عبدالکریم] سروش بود و خیلی علاقهمند به مطالعه و ادبیات بود و کلا حوزه علوم انسانی را خوب می شناخت. هر بار که برای ویزیت به مطب ایشان میرفتیم، شاید بیشتر وقت صرف گفتگو در این حوزه ها میشد.
این که بیماری بابا روی جهان بینی علمی ایشان هم تاثیر گذاشته بود؛ پاسخ مثبت است. در این ارتباط به جمله ای از دکتر خانیکی در مورد بابا اشاره می کنم. ایشان دورههای حیات قانعی راد را به سه بخش تقسیم کرد. قانعی راد قبل از بیماری، قانعی راد دوران بیماری و قانعی راد بعد از مرگ. میخواهم به اهمیت قانعی راد زمان بیماری اشاره کنم. به این خاطر که من یکی دو بار از بابا شنیدم که میگفت من خیلی کار دارم و زمانم بسیار کم است و در این دوره دو ساله خیلی سعی کرد که به تمام کارهای ناتمام علمی خودش رسیدگی کند. حتی این اواخر می گفت سه چهار ماه دیگر نیاز دارم که بتوانم کارهایم را جمع و جور کنم.
- به خاطر بیماری نوع کارهای پژوهشی ایشان تغییر نکرد؟ مثلا بیشتر روی حوزه جامعه شناسی سلامت متمرکز بشوند؟
کلا بابا به حوزه سلامت حساس بود و اهمیت زیادی به این حوزه میداد اما تغییری که محسوس باشد و به طور ویژه حوزه مطالعاتی خودش را متمرکز به این مقوله بکند، خیر. البته به مسئله پزشکی و جامعه شناسی پزشکی همواره حساس بودند.
- در زندگی حرفهای سعی و تلاش وافری از سوی ایشان برای برقراری پیوند میان جامعه شناسی ایران و جامعه شناسی خارج از مرز های ایران وجود داشت. به طور مصداقی دعوت از یورگن هابرماس به ایراندردهه ۱۳۸۰ و یا مراودات ایشان با فرید العطاس به خودی خود گویای روحیه تعاملگرا و گفتگو محور آقای دکتر قانعی راد است. نظر جنایعالی در این مورد چیست؟
خیلی مطمئن نیستم که بابا هابرماس را به ایران دعوت کرده باشد. در زمان مدیریت ایشان در انجمن جامعه شناسی از شخصیت های معروف علمی نظیر مایکل بوراوی و امانوئل والرشتاین دعوت کردند. با العطاس همواره در تماس بودند. یادم است برنامهای هم با کشورهای اسلامی داشته و حتی یک بار به ترکیه رفنتد و از ترکیه هم گروهی به ایران آمدند. کلا در زمان مدیریت ایشان ارتباطات بین المللی انجمن جامعه شناسی خیلی پویا و فعال بود.
- همچنان که مستحضرید ایشان در اکثر حوزه های علوم اجتماعی صاحب نظر و اندیشه بودند از جامعه شناسی پزشکی و سلامت تا جامعه شناسی دین، فرهنگ، شهر و مرز؛ بدین لحاظ پرسش کلیدی این است که دلایل چند وجهی بودن دکتر قانعی راد چه بود و اصولا ایشان در چه حوزه ای دکتری خود را اخذ کردند؟
تخصص ایشان جامعه شناسی علم و معرفت بود و عنوان پایان نامه دکتری ایشان هم “رشد و افول علم در ایران” بوده که به سده های سوم تا پنجم هجری اشاره دارند. در یک برنامه رادیویی به نام “تمام قد”، بابا به طور کامل توضیح می دهد که کجا بزرگ شده، تحصیل کرده و چگونه به جامعه شناسی علاقمند شده است. در همان برنامه رادیویی می گوید با اینکه تخصصام در حوزه جامعه شناسی علم و معرفت بود اما مثلا در کلاس جامعه شناسی شهر مقالهام در ارتباط با علم و شهر بود. ایشان همیشه سعی می کردند، پیوندی میان جامعه شناسی علم و معرفت و دیگر حوزه ها برقرار کند؛ خود این به گمانم یک خلاقیت است و زمینه های جدیدی را ایجاد میکند برای کارهای پژوهشی. ولی ایشان دغدغه چند مسئله را هم زمان داشت. یکی دغدغه حوزه خانواده بود که ایشان کتاب زوال پدر سالاری را نوشتند و دیگری هم دغدغه شهر که به نظرم این دو مسئله خیلی برایشان مهم بود. خیلی از دوستان و همکاران هم به ایشان ایراد میگرفتند که مثلا مگر تخصص تو جامعه شناسی شهر است که ورود می کنی. اما خود بابا چون به یک پختگی علمی رسیده بود ورود میکرد و به نظرم همین پختگی علمی بود که قانعی راد را با دیگران متمایز میکند
- به طور افواهی و به غلط صلح را صرفا در حوزه روابط بین الملل و در مقابل جنگ تعریف و ارزیابی می کنند؛ حال آنکه صلح و مفاهیم نزدیک به آن نظیر؛ قدرشناسی، مدارا، آشتی، ایثار، مصالحه و صبوری و…. ظرفیتهای خوبی برای بررسی ابعاد صلح فراهم میآورند بدین لحاظ صلح، موضوعی بین رشتهای است. با توجه به چنین ملاحظاتی علاقمندم در مورد این روحیات و سجایای اخلاقی دکتر قانعی راد بفرمایید.
شما درست میگویید، درنگاه عامه جنگ مقابل صلح تعریف می شود. اما در رابطه با دکتر قانعی راد علاقمندم به محتوای پیام ویدئویی ایشان که به مناسبت حلول سال ۱۳۹۷ و با عنوان “تعبیر رویای بهارانه” منتشر شد اشاره کنم. صلح از نگاه ایشان نوعی رفتار توام با شادی، دوستی و نشاط است که باید در جامعه سریان و جریان داشته باشد؛ در واقع صلح آتش بس نیست. از نگاه قانعی راد صلح سبکی از زندگی است. صلح را امری پیچیده و یک غایت عجیب و غریب سیاسی نمیدید. صلح را به همان مفهوم شادکامی و رسیدن به یک همبستگی اجتماعی میدید.
- من فکر می کنم نگاه و تعریفشان از صلح به همان میزان ساده و همه فهم بود که تعریفشان از مفاهیم و چالش های پیچیده جامعه شناسی.
بله درسته و فکر می کنم که صلح را مقوله ای صرفا بیرونی نمیدیدند. خود دکتر قانعی راد میگفت که خیلی از کشور ها هستند که دانش صلح را دارند اما کردار صلح را خیر. و این کارکرد صلح هم قطعا از درون گفتگو، مصالحه، تسامح، مدارا و دوستی بیرون میآید. یک دلیل عمده فعالیت استاد در انجمنهایی مثل مطالعات صلح و جامعه شناسی قطعا به خاطر دغدغه مندی ایشان و نیاز به صلح بود. شما زمانی که گفتگو را در سطح جامعه، هم در میان نخبگان و هم در میان عامه ترویج میدهید در واقع شما دارید فضا را وارد فضای صلح طلبانه می کنید که انسانها بتوانند با هم تعامل و گفتگو داشته باشند و وقتی این تعامل شکل گرفت، خود به خود جامعه وارد مسیری میشود که باید طی کند.
- این مصاحبه به طور اختصاصی توسط وبسایت انجمن علمی مطالعات صلح ایران منتشر شده است، استفاده از آن با ذکر منبع بلامانع است.