سعید حجاریان در همایش بینالمللی جان رالز بیان کرد: همنوایی آرای جان رالز با آرای حضرت علی (ع) درباره عدالت
بازدیدها: 114
رالز کوشیده همانند حضرت علی (ع) نسخهای عملی برای عدالت ارائه دهد.
او سپس به یکی از شباهتهای میان آرای رالز و آموزههای قرآنی درباره عدالت پرداخت: «یکی از مشهورترین و البته مهمترین اصلهای مدنظر رالز اصل طلایی «آنچه بر خود میپسندی، بر دیگری هم بپسند» است. این اصل، عملاً در همگی آیینها، ادیان و فرهنگها حاضر است و گویی منشأ فطری دارد. چنانکه در قرآن کریم آمده است: هرگز به نیکوکارى نخواهید رسید تا زمانی که از آنچه دوست دارید، انفاق کنید.»
حجاریان سپس خاستگاههای متفاوت مکاتب مختلف اخلاقی را مدنظر قرار داد و گفت: «البته مکاتب مختلف اخلاقی، هر یک بنیادهای خود را بر پایههای متفاوتی بنا نهادهاند و الزاماً منشاء مشترک ندارند. بهعنوان نمونه، «اخلاق فضیلتگرا» بر عوامل اخلاقی، تعلقات و منش فردی تأکید دارد و در مقابل «اخلاق وظیفهگرا» بر نفس عمل اخلاقی ناظر است و غایت را انسان میداند. در کنار این دو، فایدهگرایان قرار دارند که به نتیجه عمل توجه دارند.»
پس از آن وی کوشید نسبت جان رالز با این مکاتب را تبیین کند: «رالز، نسبت به ذات بشر خوشبین است و اعتقاد دارد، انسانها بهطور کلی میتوانند بر سر موضوعات مهمی مانند آزادی و عدالت به تفاهم دست یابند. کانت در عقل عملی معتقد است، لازمه اخلاقی بودن و عدالت ورزیدن قبول موجودیتی بهنام خداست اما رالز، در مقابل وی قرار گرفته و دلایلی اقامه میکند و معتقد است، بدون چنین موجودیتی هم میتوان انسان را موجودی اخلاقی نامید. اولین دلیل وی، تکامل تدریجی اخلاق بشری است؛ لغو بردهداری و ایفای حق رأی زنان و… نشان میدهد بشریت به تدریج به سمت تکامل رفته و اخلاقیتر شده است.
دلیل دیگر وی، پایداری دستاوردهای اخلاقی است. رالز ایدهای را تحت عنوان «تعادل مُتعاکِس» مطرح میکند و ذیل آن توضیح میدهد، چگونه براساس فرایندی دیالکتیکی انگیزشها و نگرشها به تعادلی پایدار میرسند و عدالت را به بار مینشانند. حضرت امیر نیز به آینده بشر خوشبین است. وی، این خوشبینی را نتیجه اعتقاد به ذات باری تعالی میداند و معتقد است، خداوند بشر را به عبث خلق نکرده است و در سرشت و فطرت وی انگیزشهایی نهاده است که وی را به راه راست هدایت میکند.»
او سپس تلاش کرد با برجسته کردن چند مؤلفه نشان دهد ایده اجماع همپوشان رالز با بسیاری از ایدههای مطرح شده حضرت علی (ع) در نهجالبلاغه همنوایی دارد و هردو، نسخهای عملی برای برقراری عدالت ارائه کردهاند. اولین همپوشانی آرای حضرت علی و رالز از منظر حجاریان در نگاه آنها به دو مقوله جود و عدل است: «در حکمت ۴۲۹ نهجالبلاغه از جود و عدل سخن به میان آمده و مقایسهای میان این دو مؤلفه صورت گرفته است.
حضرت امیر در آن حکمت میفرماید: عدل همگان را در برمیگیرد و جود، فقط به فرد بهره میرساند. و سپس نتیجه میگیرد عدل شریفتر و برتر است. این تمایز در اندیشه رالز نیز وجود دارد زمانیکه وی میان عدالت و بخشش تفاوت قائل میشود. رالز عدالت را مقولهای مستمر و ساختارمند میداند و آن را در مقابل باوری رایج قرار میدهد که کمک به هم نوع و حتی حمایت دولت از مردم را امری مقطعی میشمارد و اساساً، جود را به خیریهها، اشخاص و کلیساها و نهادهای مدنی واگذار میکند.»
دیگر همپوشانی به مقولات اخلاق فضیلت و حقوق متقابل مرتبط بود: «حضرت امیر و رالز هر دو با اخلاق فضیلت مخالفت ورزیدهاند. منشاء بخشش و جود، فضیلت است و اساساً سخاوت امری شخصی است و نمیتوان آن را به حکمرانی تعمیم داد. رالز هم از عدالت نهادی سخن به میان آورده است زیرا، سخی بودن دولت را فاقد معنا میداند. از این رو، اندیشه هر دو در مقابل اندیشه ارسطو تعریف میشود؛ ارسطو از یک سو بخل، و از سوی دیگر، دستودلبازی را نفی میکرد اما عدل را برآمده از سخاوت میدانست و این نگاه، در ایرانِ پس از انقلاب بازتولید شده است.»
حجاریان ادامه داد: «از سوی دیگر حضرت، اصل قرارداد را پذیرفته و چنانکه میبینیم در صفین (خطبه ۲۰۷) از وظایف متقابل دولت و مردم سخن گفته و اعتقاد دارد وظایف دولت و مردم، متقابل است و حق جادهای یکطرفه نیست. وی میفرماید: به نفع کسی علیه دیگری حقی قرار داده نشده مگر آنکه علیه او به نفع دیگری نظیر همان حق قرار داده شده است. در اینجا دو مفهوم حق و وظیفه از یکدیگر تفکیک شدهاند و موازی و متقابل با یکدیگر پیش میروند.»
حجاریان این نکته را هم مدنظر قرار داد که مفاهیمی مانند شهروند آزاد، برابرحقوقی و… مربوط به جهان نو هستند: «این مفاهیم هزار و چهارصد سال پیش وجود نداشتهاند اما طرح حقوق متقابل میان بالاییها و پایینیها در نهجالبلاغه رایحهای است که گمان ندارم در کلام و آثار دیگر افراد آن دوره به مشام رسیده باشد.»
این تئوریسین سیاسی سپس به مفهوم قرارداد در اندیشه جان رالز پرداخت: «رالز هم قراردادگرا است و در کتاب «لیبرالیسم سیاسی» با ارائه تفسیری نو و البته تکمیل اندیشه اصحاب قرارداد اجتماعی، این مقوله را بهمثابه یک سازمان اجتماعی، بسترساز عدالت میخواند. البته خود واقف است، شرایط ممکن است کفهی ترازو را به سود گروهها یا افرادی خاص سنگین کند به همین جهت تأکید میکند، چنین قراردادی از انصاف به دور است. لذا، از «شرایط اولیه» سخن به میان میآورد.»
حجاریان در اینجا یکی از اختلافها میان ایده عدالت نزد حضرت علی (ع) و جان رالز را هم مدنظر قرار داد: «البته اختلافی هم میان حضرت امیر و رالز وجود دارد. رالز تحت تأثیر کانت در بحث وظیفه سه منشاء ماوراءالطبیعه، شهود و احساسات را دخیل نمیداند در حالیکه حضرت امیر ماقبل کانتی است و لذا، با ماوراءلطبیعه و فطرت همدلی و همراهی دارد.»
سومین همنوایی آرای حضرت علی و رالز از منظر حجاریان به مقوله عدالت در عمل بازمیگردد: «در همان خطبه دویست و هفتم نهجالبلاغه آمده است: حق هنگام وصف و گفتوگوی با یکدیگر فراخترین چیزهاست و در زمان عمل و کردار تنگترین چیزهاست. در این عبارت، تئوری و عمل از یکدیگر تفکیک شدهاند و این امر نشان میدهد، حضرت امیر گفتاردرمانی را مردود میشمارد. رالز هم بنیانهای عدالت را از وضعیت انتزاعی خارج کرده و در آثار خود، نسخه اجرایی ارائه داده و بهمرور ایدههای خود را حک و اصلاح کرده است. وی بر خلاف اندیشمندان پیش از خود، بهدنبال بر هم زدن وضع موجود و ساختن جامعه جدید نبوده بلکه در پی آن است، ساختارها و کنشها را براساس رویکردی عدالتمحور، اصلاح کند.»
چهارمین همنوایی مرتبط با مقوله بازتوزیع است: «پارهای از مفسران و اندیشمندان، عبارت مال و مکنت فراوانی جمع نمیشود مگر آنکه در کنار آن حقوقی ضایع شده باشد را به حضرت امیر نسبت دادهاند. سندیت این عبارت محل شک و تردید است و چنین برداشت میشود که باید اموال سرمایهداران را ستاند و میان فقرا توزیع کرد. ایدهای در ضدیت با سرمایه و انباشت آن. اما حضرت امیر در حکمت ۳۲۰ نهجالبلاغه عبارتی مشابه، و البته تعدیل شده را به کار برده است: «خداوند سبحان در داراییهاى توانگران روزیهاى بیچیزان را واجب گردانیده پس، بىچیز گرسنه نماند مگر بهسبب آنچه توانگرى به او نداده است، و در روز رستاخیز خداوندى که بزرگست ایشان را از این کار مؤاخذه و بازپرسى میکند. این عبارت با نوزدهمین آیه سوره الذاریات نیز همخوانی دارد و در اموالشان براى سائل و محروم حقى معین بود. در این مورد هم، مجدداً رالز و حضرت امیر با یکدیگر هم عقیدهاند.
حضرت معتقد است، در بخشی از اموال ثروتمندان مال فقیران هم قرار گرفته است. رالز هم میگوید، بازتوزیع ثروت در جهت برابری باید تا زمانی ادامه یابد که فقر مطلق محرومترین افراد بهبود یابد، زیرا به زائل شدن ثروت بر اثر افراط در بازتوزیع التفات دارد. رالز تصریح میکند برای برپایی عدالت نیازی نیست قله را تخریب کنیم و به دره بریزیم و همه چیز را تسطیح کنیم و جامعه بیطبقه بنا نهیم. زیرا وی، انباشت ثروت بهطرق قانونی و اخلاقی را محترم میشمارد.»