حکمرانی خوب، به مثابه ی صلح
بازدیدها: 123
حکمرانی خوب، به مثابه ی صلح
محمد تقی قزلسفلی
عضوهیات علمی دانشگاه مازندران
وبگاه: شهر کلماتghezelsofla.blog.ir
نقد و دگراندیشی پادزهر توهمات بزرگ است.
الن بارت
اندیشه ی مدینه ی فاضله افلاطونی، قرارداد اجتماعی لاک و روسو تا ایده های روشنگر امثال ولتر و کانت ضمن آن که بیان روشنی از فلسفه ی سیاسی برای عقلانی کردن زندگی سیاسی و دولت هستند در عین حال شور و شوق نظرورزانه ای تلقی می شوند برای وصول به آیندهی خوب، و دستیابی به سعادت. این دسته متفکران دنیای خوشبختی را که آرزویش را داشتند از تمام جهات به ویژه ساختار سیاسی با وضوحی کامل توصیف کردند. ایشان هم چنین پارهای راهکارهای عملی برای دستیابی به آن اهداف متعالی و انسانی ارائه دادند. اما با دلتنگی خاص فلسفی و اخلاقی، هم زمان تردید روا داشتند که آیا حماقت و شرارت بشر و کینه جویی بر سر هیچِ دولتها، هرگز امکان تحقق چنین دنیایی را میدهد یا نه؟!
تجربه های تیره و تار سدهی گذشته در زمینه ی دولت مداری که با انواع ناملایمات و ناهنجاری های اخلاقی–سیاسی همراه بود گویا نشان داد که تردید آن فلاسفه بی دلیل نبوده است. چه بسا در سده ی جدید و با وجود بروز و ظهور انواع ایده ها و راه حل ها در زمینه ی بهترین شیوه ی حکمرانی هم چنان در گوشه و کنار عالم شاهد ناکارآمدی حکومت ها به ویژه در شرایط خاص و بحرانی هستیم. در دهه های اخیر کسانی از جمله مایکل سندل، هابرماس، جان راولز و آمارتیا سن و… بر آن شدند با اذعان به این امر که نباید اجازه دهیم مصائب و شرور عظیم آدمی را در عرصه ی امر سیاسی ناامید کند، معیارهایی عینی و عملی هم چون وجهی تمرین یا مشق سیاسی–اخلاقی برای رژیم های سیاسی پیشنهاد کردند. به زعم ایشان این معیارهای مبتنی بر خیرهای مشترک جمعی بوده و فارغ از زمان و مکان میتواند چونان دارویی شفابخش حال بد نظام های سیاسی را که نمونه های نامطلوب آن در زمینه ی حکمرانی خوب هنوز به چشم می خورند رو به بهبودی ببرد. چکیده و فشرده ای از ملاحظات متفکران پیش گفته را با تفسیری امروزی می توان اینگونه فهرست کرد:
- حکمرانی خوب آنگونه که ضامن امنیت ضروری برای رسیدن به هماهنگی، همدلی، رفاه و اسایش شخصی و جمعی شهروندان باشد. به قول راولز این رژیمی است که به پشتیبانی رضایت مردم، میتواند بطور عادلانه و معقولانه از دید نظام جهانی آبرومند به نظر برسد.
- اقتصادی که وسایل معاش مادی و خدمات عمومی لازم برای شان درخور مقام انسان آنگونه که معیار بهزیستن انسانی و شرافت مندانه در دنیای جدید باشد فراهم کند. آمارتیا سن، فیلسوف هندی تبار گفته است، توسعه وقتی محقق میشود که عوامل اساسی ضد آزادی در میان نباشد: عواملی چون فقر، ظلم، فرصت های کم اقتصادی و محرومیت نظام مند.
- احساس مسئولیت دائم در ذهن حاکمان همچون رفراندومی هر روزه از جهت ایجاد و بسط زمینه های رفاه و شادکامی همه، به ویژه نسل های آینده؛ ادموند بِرک به درستی گفته بود: جامعه یعنی آنها که رفته اند، آنها که در قید حیات اند و تمام آنها که هنوز به دنیا نیامده اند!
- پایبندی و تعهد عملی و واقعی و نه صرفا در گفتار، به اصل برابری وضعیت و فرصت، مقوله ای که یونانیان آن را “ایزونومیا” میخواندند با این تفاوت که ایزونومیای امروزی بر خلاف ذهنیت یونانی یا جهان باستان، باید چنان که روسو میگفت همه را شامل شود همه را!
- تمرین دائم برای احترام به گوناگونی ها، یعنی قبول این اعتقاد و گسترش عینی آن به قوانین موضوعه که شهروندان این حق الهی–طبیعی را دارند که ذیل تفاوت های نژادی و زبانی، متفاوت هم بیندیشند.
- رونق دادن اصل احترام متقابل، همبستگی و دوستی مدنی و خیر مشترک در عرصه های فراخ تر عمومی به جای محدوده های تنگ نظرانهی حزبی و جناحی!
- رونق دموکراسی و حکومت قانون، این دو گنجینهی با ارزش حاصل از خواست عمومی که ضامن پایداری صلح و بقای سیستمی است که برای حفظ ارزشهای مشترک اجتماعی و در نتیجه استقرار و تداوم صلح همواره به آن نیاز دارد و اگرنه حکومت در فقدان آن چه فرقی میتواند با راهزنان سر گردنه داشته باشد.
- فرایندی سیاسی که فعالانه، جامع و مشارکتی باشد. آنگونه که از روابط بیناانفُسی و آگاهانه و افقی مندرج در جامعهی مدنی بجوشد نه از میل عمودی ساختِ سیاسی!
- اهمیت دادن به عزت و شرف تک تک کسانی که به هر دلیلی در سایهی آن رژیم سیاسی زندگی می گذرانند. چنان که به واسطهی این عزت که از مقومات دنیای تجدد است، مقام و حیثیت شهروندی را چونان حق طبیعی فراچنگ آورند.
- پایبندی مسئولانه به عدم خشونت و اعتقاد یا این باور که اینک ملتها و دولتها در موقعیتی مکانی–زمانی واقع شدهاند که بپذیرند حال اختلافات را میتوان و باید با صلح و روندهای متعاملانه حل کرد.