انجمن علمی مطالعات صلح ایران
انجمن در آئینه رسانه‌هابرترگروه‌های تخصصی

 «زنان و مشارکت سیاسی»

اخبار انجمن را همرسانی کنید.

بازدیدها: 95

زنان در ایران حق رأی را در سال ۱۳۴۲ به دست آوردند، اما پس از نیم قرن هنوز نتوانستهاند از تعداد متناسب چه برسد برابر در عرصه نمایندگی پارلمان برخوردار شوند. گرچه گفته میشود که منعی برای ورود زنان به مجلس شورای اسلامی وجود ندارد، اما در بهترین حالت کمی کمتر از ۶ درصد از کرسیهای مجلس به زنان اختصاص یافته است.به همین دلیل اکنون جامعه زنان خواهان افزایش تعداد نمایندگان خود در مجلس است. اما دستیابی به عدالت جنسیتی در قانونگذاری، چگونه امکان‌پذیر است؟

الزام احزاب سیاسی به ارائه تعداد برابر نامزدهای زن و مرد در انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی که قرار است در اسفند ماه ۱۳۹۸ برگزار شود، یکی از راهکارهای افزایش تعداد زنان در مجلس است. تعداد بسیار زیادی از کشورها از این راهکار استفاده کرده و می‌کنند. به عنوان مثال، حزب دموکرات سوسیال آلمان این قانون را در انتخاب کاندیداهای خود برای انتخابات پارلمان اروپا در ماه مه به اجرا درآورد.

اکثر زنان بر این باور هستند که افزایش تعداد زنان تصمیم‌گیر می‌تواند یک هدف مطلوب باشد. در یک دموکراسی، نمایندگان مردم باید شبیه جامعه‌ای باشند که آنها را انتخاب می‌کنند. قوانینی که تعداد زنان را در عرصه‌های مختلف افزایش دهد، یک نقطه شروع خوب است. من حامی دوآتشه سهمیه‌بندی نیستم، اما نتایجی که سهمیه‌بندی می‌تواند برای کشور به بار آورد بسیار بزرگ خواهد بود.

اما به نظر می‌رسد هزینه قوانین لازم برای دستیابی به عدالت جنسیتی در عرصه سیاسی کشور بالا است. این قوانین می‌توانند عدم تعادل موجود در نمایندگی را حداقل به صورت بخشی برطرف کنند. قانون سهمیه‌بندی جنسیتی قضاوت رأی‌دهندگان و نتایج را تحت تأثیر قرار خواهد داد و احزاب سیاسی را مجبور خواهد کرد تا در فهرست‌های انتخاباتی خود از شایسته‌ترین زنان کشور که تعدادشان کم هم نیست، استفاده کنند. این قانون تبعیض مثبت را برقرار خواهد کرد که در نهایت ثمره آن می‌تواند محصولی باشد که کل جامعه برداشت کند.

البته سهمیه‌بندی در نتایج کوتاه مدت نمی‌تواند ریشه‌ها و دلایل حضور کم‌رنگ زنان در نمایندگی سیاسی را از بین ببرد. مسئله حضور کم‌رنگ زنان با وجود تمام شایستگی‌ها و سطح تحصیل برابر با مردان را نه تنها در سیاست بلکه در سایر عرصه‌ها بخصوص در عرصه اشتغال شاهد هستیم. حتی در عرصه آموزش عالی با وجود نرخ برابر زنان برخوردار از آموزش عالی، نرخ تقریباً برابر دختران راهیاب به دانشگاه‌ها و نرخ تقریباً برابر یا بالاتر بانوان به عنوان مدرس در دانشگاه هنوز از نعمت حضور یک بانو به عنوان رییس دانشگاه محروم هستیم. هزاران سال زندگی و پرورش تحت حکومت‌های پاتریمونیال هنوز نفوذ خود را به هزاران راه در ذهنیت مردم این دیار حفظ کرده است. اول از همه، باید با این ذهنیت جنگید.

در جایگاه نخست باید از دلایل بازدارندگی زنان برای ورود به سیاست پرسش کرد. نمایندگی پارلمان نیاز به کار تمام وقت دارد، این در حالی است که زنان با پذیرش این مسئولیت، در یک حلقه و فرآیند مسئولیت‌های چندگانه وارد می‌شوند. به همین دلیل انتظار می‌رود مردان نیز به طور برابر در مسئولیت‌های خانه مشارکت کنند تا جامعه از برکات حضور زنان در عرصه‌های مختلف محروم نشود.

دومین عامل تعصب ناآگاهانه‌ای است که در نهاد ایرانیان شکل گرفته است. به عنوان مثال، صدای بم یک مرد اغلب نشانه‌ای از اقتدار در نظر گرفته می‌شود، در حالی که آوای زنانه از نفوذ اجتماعی کمتری برخوردار است. برای یک زن، اقتدار موضوعی است که باید یاد بگیرد. این قانون غیررسمی اما قوی بسیاری از زنان را از حضور و تأثیرگذاری در عرصه سیاست محروم کرده است، زیرا مردم ایران به طور ناخودآگاه در پی تأثیرپذیری از اقتدار هستند؛ می‌خواهند یک قدرت قوی تمام امور زندگی آنها را دست بگیرد و هدایت کند. این سلطه‌پذیری در طول نسل‌ها در ایرانیان نهادینه شده است. این تعصب ناآگاهانه را نمی‌توان با قانونگذاری از بین برد. اما می‌توان با آن در فضای عمومی جنگید و با تلاش برای افزایش آگاهی از موانع ناپیدایی جلوگیری کرد که زنان را از ورود به عرصه سیاست بازمی‌دارد.

گرچه ایران به طور ثابت به سمت افزایش حضور زنان در عرصه سیاست در حرکت است، اما در غیاب سهمیه‌بندی، در کوتاه مدت به عدالت جنسیتی در سیاست دست نمی‌یابد. به علاوه، باید تلاش کرد برخی موضوعات زیرساختی را که به عنوان مانع در برابر ورود زنان به عرصه سیاست عمل می‌کنند، شناسایی و برطرف کرد.

دکتر سیمین حاجی پور ساردویی

 

گزارش روزنامه آرمان، لطفا برای بزرگنمایی روی عکس کلیک بفرمایید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *