میزگرد « مفهوم صلح از منظر علوم انسانی و اجتماعی» به گزارش ایرنا
بازدیدها: 75
تهران- ایرنا- یکی از رسالتهای علوم اجتماعی استفاده از زبان، بینش و روش در تحقق صلح به مثابه ارزشی غایی در زندگی اجتماعی است که میتواند مانع خشونت در جامعه شود.
صلح یک آرمان جهانی تلقی میشود. صلح یک مفهوم مطلق نیست و میتواند نسبت به دیدگاههای سیاسی، دینی و فرهنگی تعریف متفاوتی داشته باشد. به همین ترتیب از جنبههای مختلفی میتوان صلح را مطالعه کرد. بررسی نقش دانش بهویژه علوم انسانی و اجتماعی در استمرار صلح و نسبت آن با مقوله صلح در جامعه دارای اهمیت است. علوم اجتماعی و انسانی به عنوان شاخهای از درخت دانش میتواند با ترویج واقعیتگرایی و عدالتمحوری، عامل تحقق صلح در جامعه باشد. این در حالی است که اگر این علوم در مسیر انحرافی قرار گیرد میتواند در خدمت خشونتطلبی باشد.
با توجه به اهمیت موضوع، گروه تحلیل، تفسیر و پژوهشهای خبری ایرنا میزگردی تحت عنوان «مفهوم صلح از منظر علوم انسانی» را با حضور جمعی از کارشناسان این حوزه برگزار کرد. «نعمتالله فاضلی» جامعهشناس و دبیر علمی همایش سالانه انجمن مطالعات صلح ایران، «مجتبی مقصودی» عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی و «محمد منصورنژاد» دینپژوه و نویسنده کارشناسان حاضر در این نشست بودند.
مفهوم صلح در گذر زمان
فاضلی در ابتدای این جلسه در تبیین مفهوم صلح اظهار داشت: مفهوم صلح تاریخی طولانی دارد. نخستین برداشتها از صلح ادبی و عرفانی است که به نوعی ناظر بر مفهوم صلح با خود، یا صلح در خود است. در قرن بیستم رویکردهای روانشناسانه به صلح توسعه پیدا کرده است. در دهههای اخیر بهویژه بعد از جنگ جهانی دوم، مفهوم صلح چشماندازهای تازه حقوقی، سیاسی، جامعه شناختی و اجتماعی را به خودگرفته است. ما اکنون در لحظهای هستیم که صلح دارای مفهوم فرارشتهای و میان رشتهای است. همه دانشها از الهیات، ادبیات، عرفان، روانشناسی و علوم اجتماعی درگیر آن هستند، البته فلسفه پیشینه بیشتری دارد.
چشمانداز صلح امروزه وسیع و فراگیر شده است و تلاش ها در چارچوب صلح با خود است. صلح، روابط میان انسانها، فرهنگها، طبیعت، مناسبات اقتصادی و همه علوم را در بر میگیرد. بحث دانش و نسبت آن با زندگی و روابط قدرت و مجموعه واقعیتهایی که ما با آن درگیر هستیم در دهههای اخیر پیشرفتهای شگرفی را به وجود آورده و نکته مهم این است که آگاهی و دانش، در بستر جهان معاصر شکل گرفته است و تا اندازهای ساز و کارهای زندگی فردی را دربر گرفته است. به خاطر سیطره نگاه عرفانی و ادبی به صلح، ما آن را فردی میفهمیم و این مانع فهم صلح در جهان امروز شده است، چون نگاههای عرفانی و ادبی به صلح سابقه تاریخی و دیرینی در ذهن ما خلق کردند. در بحثِ علوم انسانی و صلح، اقدام ما کمک به چشمانداز صلح است که به صورتی یک امر اجتماعی، از درونِ سازوکار جمعی به وجود آمده است و هدفش صرفاً موعظه، عرفان و اخلاق فردی نیست. در پرتو دانشهای جدید باید صلح را جمعی ببینیم. سازوکارهای سیاسی، اقتصادی، دانشگاهها و همه فرمهای دانش در شکلدادن به زندگی صلح آمیز نقش دارند.
هنوز مفهوم صلح در مطالعات دینی وارد نشده و نگاههای هنجاری وجود دارد. روایتهای تجویزی یکطرفه درباره صلح، پیرامون دین مطرح میشود. این پرسش مطرح است که در واقعیتهای اجتماعیِ ادیان از جمله اسلام و در طول تاریخ، چه پیوندی با صلح وجود داشته و چه نوعی آگاهی را در عمل شکل داده است؟ آیا جامعه را به صلح منفی سوق داده یا به روابط اجتماعی عادلانه کمک کرده تا تبعیض قومیتی و جنسیتی نباشد؟ بحثهای مهم و جدی در این زمینه وجود دارد و ما باید با نگاه انتقادی به این قضیه نگاه کنیم.
چشمانداز صلح؛ ابزاری یا انتقادی
دبیر علمی همایش سالانه انجمن مطالعات صلح ایران با اشاره به انواع چشمانداز اظهار داشت: دو نوع چشمانداز ابزاری و انتقادی در صلح وجود دارد. در چشمانداز ابزاری، سوء استفاده ادیان و حکومتها، برای اینکه خود را صلحآمیز نشان دهند وجود دارد. همه حکومتها اگر در جنگ هم باشند خود را صلحطلب نشان میدهند، این نگاه ابزاری، شیوه مبتذلِ نگاه به صلح است. چشم انداز انتقادی صلح، هدفش افشا کردن و آشکارکردن اشکال گوناگون خشونتها، سلطهها، نابرابری، خشونتهای نمادین و فیزیکی، ستمها و سرکوبهای دینها وحکومتهای است که به مردم روا میدارند، اما خودشان را صلح طلب میدانند.
رسالت علوم انسانی، یک نگاه انتقادی است و نشان میدهد که کدام دین، فرهنگ و حاکمیت سیاسی در عمل منادی ستم و سرکوب بوده، اما داعیه صلح طلبی داشتهاست. کدام دینها، حکومتها و فلسفهها در عمل توانستند خشونت و روابط سلطه را کمتر کنند و گسترش روابط صلحآمیز را ترویج دهند. این نگاه علوم اجتماعی یک نگاه انتقادی است و در جامعه ما کمتر رواج دارد. امیدوارم در همایش صلح، از چشم انداز انتقادی و نه ابزاری به صلح نگاه کنیم.
وظیفه علم، تبلیغات برای حکومتها، ایدئولوژیها، فرهنگها و دینها نیست. وظیفه علم نقادی کردن است. مهم این است که امروزه از دانشها چگونه استفاده کنیم. رشتههای علمی دنیا چه معنا و مفهومی را تولید میکنند. آیا فقر و اَشکال توجیه برای سرکوبها را فراهم میکنند؟ یا جامعه را در آگاهی بخشی یاری میکنند؟ تلویزیون بیشتر از تفنگها میتوانند ایجاد خشونت کند. روزنامه یا مجلهای که صداهای جامعه را نمایندگی نکند شکل بارز خشونت ناصلح است. کاری که علوم انسانی باید انجام دهد کمک به آگاهیبخشی و خودآگاهی است، نه اینکه ما در جنگ باشیم و از واژه صلح برای توجیه جنگ استفاده کنیم.
رسالت علوم اجتماعی در توسعه مفهوم صلح
فاضلی در ادامه با توجه به رسالت علوم اجتماعی در مفهوم صلح بیان داشت: علوم اجتماعی کمک میکند تا بینش واقعگرایی و فهمیدن امر اجتماعی را داشته باشیم. علوم اجتماعی از طریق زبان بینش و روش به تحقق صلح کمک میکند، البته این علوم میتواند در خدمت تبعیضها باشد و جنگ را رقم بزند. خشونتطلبان تلاش میکنند زبان خشونت را با واژگان و مفاهیم علم بیارایند و از فناوریِ مفهومی برای خشونت و توجیه ظلم استفاده کنند. کسانی که بیشترین تبعیض قومیتی و نژادی را اعمال میکنند، از طریق شبهِ علم اجتماعی این موارد را مفهومسازی کرده و به آن رسمیت میبخشند و علم اجتماعی را به عنوان ابزار سلطه به کار میگیرند.
علوم انسانی و اجتماعی بزرگترین سازوکار صلح یا خشونت میتواند باشد. در جامعه کنونی که از جنبههای گوناگون درگیر خشونتهای انبوه است، علوم اجتماعی و انسانی میتواند با معرفت شناسی و واقعیت شناسی صلح مثبت را محقق سازد.
دانشها نقش مهمی در توسعه صلح دارند. بسیاری از کشورهای جهان برنامه صلح برای آموزش عالی دارند و تلاش میکنند تا رشتهها و دانشها را نسبت به مقوله صلح حساس کنند. دانش میتواند تولیدکننده جنگ و خشونت باشد. شیوه دانش نیز میتواند در عمل، خشونت و جنگ را در جامعه به وجود آورد یا مانع خشونت شود. نگاه سیاستمداران، شاعران و ادبای ما به صلح هنوز ابزاری است. گفتمان صلح باید نهادهای صلح را به وجودآورد و صلحِ نهادی شکل گیرد. صلحِ نهادی، غیر از صلح است. صلح نهادی، سازوکار سازماندهی جامعه را به گونهای سامان میدهد که انسانها به روابط اخلاقی بدون خشونت و سرکوب هدایت میشوند و جامعه را عصبانی نمیکند. گفتمان ناصلح، گفتمان سیاسی و معرفتی جامعهی عصبانی است. این گفتمان در جامعه ما وجود دارد.
رسالت علوم انسانی این است که دانش و سیاست را از منظر صلح نقد کند و برنامههایی برای گسترش صلح جامعه ایران پیشنهاد دهد. ایران یک جامعه دانشگاهی است و نزدیک به ۱۴ میلیون دانش آموخته دارد. دانشگاه میتواند نهاد صلح باشد و میتواند صلح را نهادینه کند. گفتمان صلح باید به معنای انتقادی گسترش پیدا کند و بتواند برنامه صلح را در برنامه آموزش عالی قرار دهد، این رسالت علوم اجتماعی است. دانشها را از لحاظ پژوهشی نقد کند و بتواند صلح نهادی را شکل دهد. کارِ علم، خودآگاهی انتقادی نسبت به دانشها و سازمانها از نظر سهم و نقشی است که در تولید ناصلح دارند. مفاهیم متعددی، زنجیره گفتمانی صلح را تشکیل میدهند. ما باید بتوانیم مفهوم صلح را به مثابه ارزشهای غایی زندگی وجودی اجتماعی در درون جامعه گسترش دهیم در این صورت، علوم انسانی رسالت خود را در زمینه ایجاد صلح در جامعه انجام داده است.