انجمن علمی مطالعات صلح ایران
گروه تخصصی مهاجرت و صلحویژهیادداشت صلح

خاطره پانزدهم از کتاب «خاطرات خوب»/افغانی گک شده‌ایم

اخبار انجمن را همرسانی کنید.

بازدیدها: 1036

ماندانا تیشه یار

عضو هیات علمی گروه مطالعات منطقه ای

موسسه آموزش عالی بیمه اکو، دانشگاه علامه طباطبائی

 

 

۱

دکتر دهکردی[۱] آمد و فایل کتاب را به دستم داد و گفت: بخش اول را من نوشته‌ام، بخش دوم را هلال[۲]. زودتر بخوان که دکتر فضلی[۳] می‌خواهد بفرستد برای آقای صدر[۴]. به خانه نرسیده، خواندن را شروع می‌کنم. چه روان و شیوا نوشته شده! خیلی زود می‌رسم به صفحه ۲۵ و دیگر نمی‌توانم جلو بروم. هرچه می‌کنم، این پرده اشک که بر چشمانم نشسته، نمی‌گذارد که واژه‌ها را درست ببینم. بلند می‌شوم. این‌همه خاطره از دوستان افغانستانی‌ام در ایران و افغانستان دارم، هیچ‌کدام چنین دلنشین نبوده‌اند. دکتر دهکردی صحنه نخستین دیدارش با آقای رسولی[۵] و در آغوش کشیدن یکدیگر را چنان زیبا به تصویر کشیده که مرا، بی‌آنکه آنجا باشم، تماشاچی دیدار میان دو برادر پس از سال‌ها دوری کرده است.

«انگار دو رفیق دیرینه، دو اَندیوال، یکی از کندوز و دیگری از دهکرد، همدیگر را در فرودگاه کابل به‌صورت غیرمترقبه یافته‌اند، یافتنی!»

کتاب «همدلی بی‌مرز است» در بهار ۱۳۹۹ به همت مؤسسه میدیوتیک[۶] در کابل به چاپ رسید و ما در دانشگاه علامه طباطبائی در تهران برنامه رونمایی از این کتاب را برگزار کردیم. هنوز هم هرازگاهی می‌روم و صفحه ۲۵ را می‌خوانم؛ انگار که خاطره خودم است …

 

۲

نشسته بودیم در لابی هتل زیبا و تاریخی اینترکنتینانتال کابل، چند هفته پیش از یورش طالبان و ویران‌سازی هتل. پکر بود. گفت: می‌شود به من یک بورسیه بدهید که به ایران بیایم؟ گفتم: تو که همین چند ماه پیش به کابل برگشتی! گفت: اینجا زندگی دشوار است. گاه حس می‌کنم در شهر خودم غریبم. دوستانم مرا نمی‌فهمند. من گوشه‌وکنایه‌های آنها را درست نمی‌فهمم، آنها هم تکه کلام‌های مرا گاهی درک نمی‌کنند. علایقمان با هم تفاوت دارد، من شجریان و ناظری گوش می‌دهم، آنها موسیقی اینجا را … به من می‌گویند «ایرانی گک شده‌ای!» پرسیدم: یعنی چی؟ گفت: یعنی شبیه ایرانی‌ها شده‌ام. گفتم: چقدر جالب! می‌دانی! مدتی است که با برخی از استادان دانشگاه علامه که گپ می‌زنم، واژگان و اصطلاحاتی که در کابل رواج دارند را به کار می‌بریم؛ از هم می‌پرسیم «جانتان جور است؟» به هم می‌گوییم «از دیدنتان خوش شدم» و به هنگام خداحافظی گاه می‌گوییم «به خیر باشید». ما این روزها کتاب‌های عتیق رحیمی و محمدحسین محمدی و محمد آصف سلطان‌زاده و عالیه عطایی و بسیاری دیگر را می‌خوانیم و به یکدیگر به امانت می‌دهیم. گوش‌دادن به فرهاد دریا و کاوه اکبری و دیگر خوانندگان افغان نیز برایمان امری عادی شده. احمد ظاهر هم که جای خود دارد. به دوستانت بگو: «ما هم افغانی گک شده‌ایم». با صدای بلند خندید و من به این فکر کردم که چقدر جان و جهانمان یکی است.

 

۱. دکتر حمیدرضا رحمانی زاده دهکردی، دانشیار علوم سیاسی در دانشگاه علامه طباطبائی است.

۲. هلال احمد محب فرشیدورد، شاعر جوان و پر آتیه افغانستانی است.

۳. دکتر رز فضلی، عضو هیات علمی پژوهشکده فرهنگ و ارتباطات در دانشگاه علامه طباطبائی و متخصص مسایل افغانستان است.

۴. سیدضیاالدین صدر، مدیر مرکز نشراتی افغانستان امروز است.

۵. عبداله رسولی، مدیر اجرایی موسسه میدیوتیک افغانستان است.

۶. موسسه میدیوتیک افغانستان، نهادی مدنی است که در سال های اخیر در زمینه آموزش فرهنگ صلح آفرینی میان روزنامه نگاران جوان در ولایات گوناگون افغانستان برنامه های فرهنگی بسیاری را به اجرا درآورده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *