خاطره هجدهم از کتاب «خاطرات خوب»/نه صد که هزار سال
بازدیدها: 93
اسدالله حبیبزاده
دانشآموخته دکترای روابط بینالملل از دانشگاه علامه طباطبایی
از من خواسته شده تا درباره دوستی و همدلی میان دو ملت سترگ (ایران و افغانستان) دلنوشتهای را بنویسم. من این سطور را با دو بیت از شعر آقای نجیب بارور شاعر جوان کشورمان که در وصف اشتراکات عمیق میان دو ملت ایران و افغانستان سروده آغاز میکنم. او میگوید:
ما سرود رودکی و شعر مولاناستیم همصدای شاملو همسنگر نیماستیم
پافشاری بر جدای مرزبندی ابلهی است حافظیم و لایقیم و بوعلی سیناستیم
آری!
هرچند از تاریخ امضای رسمی دوستی و مودت میان دو کشور ایران و افغانستان حدود یک صدسال میگذرد، ولی بنده یقین کامل دارم که این دوستی و برادری ریشه در تاریخ چندهزارساله این دو ملت بزرگ در حوزه تمدنی خراسان داشته و دارد.
بنده به ظهور و سقوط دولتها و حکومتها در این گستره سرزمینی کاری ندارم، ولی خوب میدانم که مشترکات عمیق زبانی، تاریخی، فرهنگی و تمدنی باعث گردیده این پیوند ناگسستنی تر از همیشه گردد.
مهماننوازی، همدیگر پذیری و نجابت از جمله عناصر ذاتی مردمان ایرانزمین است و ما دو ملت افغانستان و ایران خودمان را از هم جدا نمیدانیم. ایران و افغانستان جزو حوزه تمدنی واحد هستند.
به نظر بنده هرچند ازنقطهنظر سیاسی و تقسیمات جغرافیایی در شرایط کنونی، ایران و افغانستان، دو واحد سیاسی مستقل هستند؛ اما به لحاظ مشترکات زبانی، فرهنگی و تمدنی، هیچگونه فاصلهای را احساس نکرده و نخواهیم کرد و در حال حاضر و بهخاطر شرایط به وجود آمده در افغانستان، برادران و خواهران ایرانی طوری با هموطنان ما که در ایران حضور دارند، رفتار مینمایند که خود را بیگانه و غریبه احساس نمیکنند. دوستی و مودت میان دو ملت ایران و افغانستان بر پایه سهگانه تاریخ مشترک، میراث مشترک و سرنوشت مشترک، سبب شده است که در طول تاریخ پرفرازونشیبشان، بتوانند همچون رودی خروشان پیوندهای مهر و دوستی را محکم نگه دارند.
در یکصد سال گذشته افغانستان و ایران باوجودآنکه در داخل خود با دولتهای مختلف و بعضاً متضادی روبرو بودند، اما هیچگاه این اختلاف میان دیدگاههای حاکم موجب نشد که رهبران دو کشور فراموش کنند آنها با اتکا به میراث پرافتخار گذشته میتوانند زمینههای بسیاری برای همکاری به وجود آورند و اختلاف در دیدگاههای رهبران دو کشور هیچگاه مانع از تداوم دوستیها و همکاریها بین دو کشور نبوده است. چنانچه کمتر کشورهایی را میتوان در دنیا یافت که بهاندازه ایران و افغانستان به یکدیگر نزدیک باشند.
بنده فکر میکنم باتوجهبه پیشرفتهای عظیم تکنولوژی و قرارگرفتن در عصر ارتباطات، رسانهها میتوانند در راستای همدلی و وحدت میان ملتها نقش ارزندهای را ایفا نمایند. مناسبترین آلترناتیفی که میتوان در این برهه از زمان برای تحکیم بیشتر و روزافزون روابط دو ملت ترسیم نمود، این است که سازماندهی برنامههای فرهنگی مختلف، مانند برگزاری نمایشگاهها، دعوت از هنرمندان دو کشور، برگزاری جشنوارهها و فیستوالهای متعدد، تشکیل دورههای آموزش زبان فارسی، همکاری با دانشگاهها و مراکز علمی، انتشار کتابهای علمی و فرهنگی و برگزاری تورنمنتهای ورزشی میتواند مودت و دوستی را برای دو ملت ایران و افغانستان به ارمغان بیاورد و بر همین مبنا فکر میکنم امروزه رسالت بسیار مهم و سنگین بر دوش نخبگان، فرهیختگان، علما، بزرگان دین و دلسوزان دو ملت برای ایجاد حس همدلی و ارتباطات بیشتر میان جوامع خویش میباشد.
و در اخیر این دلنوشته، کسب تمام موفقیتهای علمی و آکادمیک خویش را مرهون و مدیون برادران و خواهران عزیز ایرانی علیالخصوص اساتید فرزانه و دانشمند خود هستم. باید گفت نهتنها بنده بلکه هزاران جوان نخبه افغان که به درجات عالیه علمی دست یافتند، این حس را نسبت به برادران و خواهران ایرانی خود دارند چرا که این بزرگواران با جبینی باز و با آغوشی گرم و با دستانی پرمهر و باتوجهبه شرایط بد اقتصادی که دامنگیر جامعهشان گردیده، با آنهم از هیچگونه سعی و کوششی برای این که ما در جمهوری اسلامی ایران احساس کمبود و بیگانگی نکنیم، دریغ ننمودهاند. این جای سپاس و قدردانی ویژه دارد و از همینجا و از طریق همین دلنوشته ابراز امتنان و قدردانی خویش را برای ملت سترگ، فداکار و انقلابی ایران ابراز مینمایم.