خاطره چهلوپنجم از کتاب «خاطرات خوب»/بیپیرایه زیستن در سایهسار مودتی کهن
بازدیدها: 104
روابط میان دو ملت ایران و افغانستان، فراتر از مرزهای جغرافیایی مشترک، بر پایه پیوندهای مستحکم تاریخی، زبانی و فرهنگی، استوار است که گذر زمان و حتی تلاطمهای سیاسی و دگرگونیهای اجتماعی نیز، تاثیر چندانی در زدودن این پیوندها نداشته است.
مانند هر تجربه بهیادماندنی دیگر در انبوه خاطرات خود، بهعنوان پژوهشگری ایرانی، در دورانهای مختلف تحصیلات، کار و زندگی اجتماعی با پژوهشگران، دانشجویان و افرادی از ردههای گوناگون اجتماعی افغانستان، مواجه شدهام؛ یادمان آنهایی که گرچه رفتهاند؛ اما نام نیکشان در صفحه ذهن پابرجا، باقیمانده است؛ و چه نغز در این باره «فردوسی بزرگ» سروده:
جهان یادگارست و ما رفتنی
به گیتی نماند بهجز مردمی
به نام نکو گر بمیرم رواست
مرا نام باید که تن، مرگ راست
در گنجینه خاطرات خود، نمونههایی غریب اما دلنواز را انباشته کردهام که یکی از دلپذیرترین و درعینحال، ساده و بیآلایشترین آنها، در فضایی خودمانی و امن در پناهی معنوی رخ داد که شما را به شنیدن آن، مهمان میکنم.
از خاطرات دور خود، جمع زوار بقعهای در حاشیه پایتخت ایران را، همچون آیینه، همواره، بهخاطر دارم. روزی که از فرط خستگی ساعات ممتد کار در «شهرک صنعتی تقیزاده»، همراه با همسرم، به فضای آرام، ساده و بیپیرایه بقعه قدیمی «امامزاده ابراهیم» پناه بردیم. در جوار این بقعه مهماننواز، قبرستانی است کوچک، میزبان آرامدهها ساکن نیازمند آرامش در قبرهای قدیمی و جدیدتر آن.
آن روز، بعد از زیارت، روبهروی مُحَجَّر نشستم و طبق روال مأنوس خود، در سکوتی امن، به چرخه مکرر افکار گذشته و زمان نیامده، بازگشتم. سر بر آوردنم از این چرخه و بازآمدنم به زمان پیرامون با حضور فراموشنشدنی بانویی افغانستانی همراه شد که بهرسم نذری، نانهای گرد محلی زردرنگی را به غریبهای که من بودم، تعارف کرد. گرچه، مانند همه درونگرایان، از شکلگیری بیمقدمه هر ارتباطی، حتی کلامی، واهمه و پرهیز دارم؛ اما حضور امن آن بانو، مرا به لبخند و پذیرش، دعوت کرد. کنارم نشست و اندکی با هم حرف زدیم و چه زود فاصلهها میان غریبههایی که ما بودیم، ذوب شدند. بیشتر از خودش گفت و من هم اندکی از خودم. گویی دوستی بود که سالها پیش، گم کردهام و اکنون، در هیئت بانویی مهرورز از افغانستان، او را دوباره، بازیافتهام. این مصاحبت شیرین و بهخاطر ماندنی، گرچه، دیری نپایید؛ ولی طعم غریب اما دلنواز آن، هنوز، بعد از سالها، در گنجینه خاطراتم باقیمانده است. بهدفعات، به آن بقعه بازگشتم، اما دیگر نبود و بارها خود را سرزنش کردم که چرا، غبار انزواطلبی را از روح خود نزدودم و از او، نام و نشانی نگرفتم و باز در تکرار مکالمه درونی با خود، چنین توجیه میکنم که این ملاقات، برحسب نظام روزگار و مشیت ابدی، قرار بود دیداری یکباره و تکرارناشدنی باشد.به قول مولانای دانا به تقدیر:
چون قضا آید، فرو پوشد بصر
تا نداند عقل ما، پا را ز سر
سالها پیش، در خلال انجام پژوهشی بینالمللی در زمینه حقوق آب و مطالعه درباره فراز و نشیبهای تقسیم و تسهیم گنج آب «هیرمند»، فرصت ارزشمندی یافتم تا درباره جغرافیا، تاریخ، سیاست و فرهنگ ملت افغانستان بیشتر بدانم تا به شناختی توأم با درک و تفاهم نائل شوم.
اکنون بهخوبی میدانم که ریشههای کهن پیوند میان ملل ایران و افغانستان، علیرغم تنشها و دگرگونیها، پابرجا خواهند ماند؛ زیرا باور دارم که ملتها، بهدور از سیاستهای بعضاً متناقض دولتها، همواره، مسیری برای هم بودی صلحآمیز و مودت پایا خواهند یافت.
در طی دو دهه کوشش در محیط کار صنعتی، در دوران تحصیلات، در زمان فعالیتهای پژوهشی و در حین یازده سال فعالیت خالصانه، داوطلبانه و مشتاقانه در حوزه حقوق بشر، صلح و دموکراسی، بهویژه در فضای کرسی حقوق بشر، صلح و دموکراسی یونسکو، بهدفعات، با انسانهایی با تبار افغانستانی، همراه و همقدم شدم که مرا با ژرفنای بیشتری از ادب، هنر، فرهنگ و مودت ملت افغانستان آشناتر کردند تا بتوانم فراتر از کتابها و مقالات، به دیدی ژرفتر درباره این ملت شریف، دستیابم.
علیرغم فراز و نشیبها، به پایداری مودت میان ملتها باور دارم و اطمینانم به قدرت تفاهم و همکاری ملل، مرا به تماشای دورنمایی از صلح جهانی و دموکراسی برخاسته از مشارکت مردمی، دعوت کرده است.
در بخش سرانجام یادداشت کوتاه خود، توجه شما خوانندگان گرامی این چند سطر ساده و عاری از آلایش را، به نقلقولی ارزنده و کارآمد درباره صلح از خانم «النور روزولت»، رئیس سابق کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد (شورای حقوق بشر کنونی) که عامل اصلی خلق منشور آزادیها و حقوق بنیادین ملل – اعلامیه جهانی حقوق بشر – در سال ۱۹۴۸ بود، دعوت میکنم: «سخنگفتن از صلح، کافی نیست. باید به صلح باورداشت و باور به صلح نیز کافی نیست. باید برای صلح کوشش کرد.»
امید آنکه با کوشش خستگیناپذیر خود، از شاهدان تحقق رؤیای صلح باشیم.