رهیافت ایرانی از صلح: تاملی درباره مفهوم مکتب ایرانی صلح
بازدیدها: 646
دکتر نعمت اله فاضلی در نشست هماندیشی اعضای انجمن علمی مطالعات صلح ایران که مورخ ۲۹ بهمن در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، ضمن اشاره به این موضوع که ایده مفهوم مکتب ایرانی صلح چند سال گذشته مطرح شد و قرار بر این بود که درباره امکانپذیری مفهوم صلح ایرانی گفتوگوهای بیشتری انجام شود، توضیح داد: «من کتابی را ویراستاری و گردآوری کردم که در آن ۲۱ تن از صاحبنظران ایران به دو پرسش در قالب یک مقاله پاسخ دادهاند؛ ۱) صلح در ایران را چگونه صورتبندی میکنید؟، ۲) با توجه به این صورتبندی، راهبردهای ارتقا کیفیت صلح در ایران چیست؟ این کتاب مفصل که بیش از ۶۰۰ صفحه است، در بهار سال ۱۴۰۳ منتشر میشود. بر این مقالات پیش گفتار مفصلی نوشتهام و سعی کردهام نحوه پاسخدهی نویسندگان و صاحبنظران به سؤالات مذکور را توضیح دهم.»
مصادره صلح، آن را به ناصلح تبدیل میکند
وی در راستای صورتبندی صلح ایرانی و همچنین زمینههای مفهومی و نظری و چالشهای این مفهوم گفت: «صلح مفهومی است که نمیتواند محلی باشد. صلح مفهومی است شبیه عشق، آزادی و عدالت. صلح مفهومی کیفی و جهانشمول است. صلح مفهومی است که از مشترکات ارزشی و اخلاقی تمام فرهنگها و انسانها پدید آمده است. یا دست کم درک عمومی ما از صلح، این است. وقتی که میگوییم صلح، صلح را بهمثابه حالتی آرمانی و ایدهآل در نظر میگیریم. صلح را رویی از زندگی میبینیم که در آن خشونت، تبعیض، نابرابری و زور وجود ندارد. میتوانیم اینگونه تصور کنیم که صلح چیزی است شبیه به بهشت. تمام ادیان وقتی از بهشت صحبت میکنند، نمیگویند بهشت مسیحی، بهشت ایرانی، بهشت فرانسوی یا عرب بلکه تنها میگویند بهشت. برای همه انسانها بهشت، بهشت است. منتها خبر بد این است که جهنم هم همینگونه است. جهنم هم برای همه است.»
دکتر فاضلی ادامه داد: «اگر از این زاویه نگاه کنیم، صلح ایرانی بیمعنا است. صلح اگر بهشت باشد، همه افراد باید بتوانند درکی یکسان و قابلقبول از آن داشته باشند. ما نمیتوانیم با این دیدگاه حرفی از صلح ایرانی بزنیم؛ زیرا با این تصور صلح را به ناصلح تبدیل کردهایم. بهمحض اینکه به صلح قید دینی، مکانی یا فرهنگی بدهیم، صلح را بهصورت مفهومی مصادره کردهایم. در نتیجه وقتی میگوییم صلح ایرانی، به این معنا است که این صلح، صلح امریکایی، افریقایی، عرب و… نیست؛ بنابراین نخستین چالش نظری مفهوم صلح ایرانی این است که خود مفهوم صلح پذیرای قیدوبندها، تملقها و مصادرهکردنها نیست و ایرانی بودن مفهوم صلح میتواند این مفهوم را به مفهومی ایدئولوژیک تبدیل کند و در خدمت ناصلح قرار بگیرد؛ بنابراین کسی که میخواهد درباره صلح ایرانی صحبت کند، باید توضیح دهد چطور ممکن است صلحی که قرار است بهشت باشد، به یک گروه ویژه تعلق پیدا میکند.»
وی درباره دومین چالش مفهوم صلح ایرانی عنوان کرد: «صلح ایرانی، مفهومی ایرانی در خودش دارد. کسانی که در دوره معاصر ایران فعالیت کردهاند، گاه با مفهوم ایرانی درگیری دارند. باتوجهبه این که ناسیونالیسم ایرانی سیاست همگنسازی فرهنگی، قومیتی و هویتی را دنبال کرد باعث ایجاد تنش در جامعه ایران شد و نوعی ایرانیگری را به وجود آورد که هویتهای دیگر (به جز هویت مرکزی و مسلط) را دچار چالش کرد؛ بنابراین وقتی از صلح ایرانی صحبت میکنیم، ممکن است این پیام را القا کند که ایرانیگری این بار در قالب مفهوم صلح بازتولید میشود و این به نوبه خود یک نوع خشونت و یک ایدئولوژی ناصلح است؛ بنابراین مناقشه دوم به مفهوم ایرانی بودن مربوط است.»
در ادامه دکتر فاضلی به چالش سوم مفهوم صلح ایرانی پرداخت و تشریح کرد: «اگر قرار باشد از رویکرد صلح ایرانی صحبت کنیم، باید بدانیم دقیقاً این رویکرد ناظر به چه چیزی است؟ در پاسخ به حل کدام مسئله است؟ از کدام فضای واقعی صحبت میکند؟ اگر بگوییم از فضای آکادمیک مطالعات صلح صحبت میکنیم، یک مسئله است و در آن صورت مناقشه ما به سمت دیگری معطوف میشود. در این صورت مطالعات صلح ایرانی را به عنوان شکلی از روش شناسی و معرفت شناسی مطرح میکنیم. در این صورت مناقشه اصلی پیرامون دانشمندان، نظریهها، روششناسیها و معرفتشناسیها خواهد بود و اینکه گفتمانهای رقیب برای صلح ایرانی چه هستند.»
رویکرد صلح ایرانی چگونه خواهد بود؟
وی چالش دیگری را نیز برای مفهوم صلح ایرانی برشمرد و درباره آن گفت: «چالش چهارم وقتی رخ می دهد که ما بخواهیم از رهیافت رویکرد صلح ایرانی صحبت کنیم. این چالش از منظر آرمانها و هدفهای واقعی و سیاسی ای است که این مفهوم میتواند با خود حمل و آنها را روایت کند. در ایران و دیگر کشورهای جهان، صلح اندیشان با نقدهایی روبهرو هستند. بر پایه این نقدها، کسانی که صلح اندیش هستند و از مفهوم صلح صحبت میکنند، افرادی محافظهکار، منفعل و فرصتطلباند که برای توجیه موضع خودشان در برابر وضع موجود، در پیله صلح فرورفتهاند. در واقع، از دید این منتقدان، صلح مفهومی مسئولیتگریزانه است. در این مناقشه، صلح اندیشی بهمثابه واقعیت گریزی، انفعال، مسئولیتگریزی و محافظهکاری در نظر گرفته میشود. در این صورت این پرسش مطرح میشود که آیا رویکرد صلح ایرانی میخواهد نگاهی نو داشته باشد و تفسیر تازهای از صلح ارائه کند که به جای انفعال، فعالیت، به جای محافظهکاری، نقادی و به جای مسئولیتگریزی و بیتفاوتی، مسئولیتپذیری باشد؟»
به باور دکتر فاضلی، اگر بخواهیم رویکرد ایرانی صلح داشته باشیم، باید چالش و تنشهای بالا را در دستور کار خود قرار دهیم و بتوانیم به جامعه و مخاطبان توضیح دهیم که به چه معنا میخواهیم از رویکرد صلح ایرانی صحبت کنیم؟ هم در هدف سیاسی و اخلاقی باید موضع مشخصی داشته باشیم، هم در سطح مطالعات صلح باید بنیانهای روششناختی و معرفتشناختی مشخصی داشته باشیم و هم روشن کنیم که چگونه میخواهیم به زخم ناشی از تجربه ایدئولوژی ناسیونالیسم ایرانی پاسخ دهیم و بگوییم به چه معنا میخواهیم از ایرانی بودن صلح صحبت کنیم؟
فرهنگ صلح و صلح فرهنگی
دکتر فاضلی ضمن اشاره به تجربیاتش در حوزه صلح و کتابی که در این حوزه تدوین کرده، پیشفرضهایی را برای رهیافت یا رویکرد صلح ایرانی مطرح کرد. وی گفت: «در سطح جهانی گفتمان صلح، چهار پاره گفتمان وجود دارد؛ صلح سیاسی، صلح اقتصادی، صلح اجتماعی و صلح فرهنگی. در کتاب صلح ایرانی هم این چهار گفتمان هستند. به باور من، آنچه هم در سطح جهانی و هم در ایران غالب است، مفهوم فرهنگ صلح است. یونسکو از سال ۱۹۸۰ به بعد به طور گستردهای این مفهوم را دنبال میکند. مفهوم فرهنگ صلح، بهعنوان مفهوم جامعی که میخواهد مفاهیم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را نیز پوشش دهد، بیشتر به کار میرود. در چارچوب مفهوم صلح یونسکویی، گفته میشود که مسئله ناصلح در جهان، نبود ارزشها، هنجارها، تعلیموتربیت و باورهای مناسب صلح در جامعه امروزی است. پیشفرض مفهوم صلح این است که اگر ما بتوانیم باورها، نگرشها، ارزش و هنجارهای متناسب صلح را از راه رسانه و نظامهای آموزشی و نهادهای مدنی در جامعه گسترش دهیم و درونی کنیم، صلح در چشماندازی بلندمدت امکانپذیر میشود. این خط سیری است که یونسکو از ۱۹۸۰ دنبال کرده است؛ بنابراین مفهوم فرهنگ صلح یک مفهوم چتر مانند است که میخواهد همه بخشهای صلح را در یک چشمانداز بلندمدت پیش ببرد. صلح در این جا به معنای حل منازعه نیست؛ بلکه به معنای حالت یا یک وضعیت اجتماعی است که در آن ارزشها، نگرشها، هنجارها، قواعد و قوانین بهگونهای است که به ناصلح منجر نمیشود.»
دکتر فاضلی در ادامه پیشنهاد داد از مفهوم دیگری البته نه به جای فرهنگ صلح صحبت کنیم که آن مفهوم میتواند از درون ادبیات، عرفان، دین، تجربه تاریخی، ذهنیت جمعی و فرهنگ ایرانی بیرون بیاید و این مفهوم «صلح فرهنگی» است. به باور وی، اگر رهیافت صلح ایرانی وجود داشته باشد، آن رهیافت، صلح فرهنگی است. این مفهوم، فرهنگ صلح را ابطال نمیکند، بلکه ما میتوانیم از مفهوم صلح فرهنگی صحبت کنیم به این معنا که صلح فرهنگی تناسب و سازگاری و قابلیت و امکان بیشتری در فلات ایران یا حوزه فرهنگی ایرانی دارد. به گفته دکتر فاضلی، اگر به پاسخ به موقعیت ناصلح بیندیشیم، به این میرسیم که منابع صلح چیستند. منابع صلح را اگر به لحاظ تئوریک در نظر بگیریم، منابع صلح ما در ایران منابع فرهنگی هستند.
گزارشگر: راضیه مینایی (کارشناس ارشد مطالعات منطقه ای)
آلبوم تصاویر نشست: