انجمن علمی مطالعات صلح ایران
برترگروه تخصصی دین‌پژوهی و صلحویژه

محمد منصورنژاد؛ حوزه های علمیه و گفتمان صلح

اخبار انجمن را همرسانی کنید.

بازدیدها: 22

به نام خدا
حوزه های علمیه و گفتمان صلح

محمد منصورنژاد
دکتری علوم سیاسی از دانشگاه تهران
عضو هیات مدیره و مدیر کمیته دین پژوهی انجمن علمی مطالعات صلح ایران
اول امرداد ۱۴۰۳

نوشتار حاضر تحت عناوین زیر سامان می یابد: الف. مدخل سخن؛ ب. اصل مدعا؛ ج. نتیجه گیری

الف: مدخل سخن

۱. طرح موضوع
در جامعه ما دین، در لایه های اجتماعی نفوذ عمیق دارد و افراد، آگاهانه و یا ناآگاهانه متاثر از ارزش ها، شعایر، مشاهیر و سمبل های دینی اند. از این رو، صلح، ناصلح و پادصلح، باسه لایه از دین: یک: نص، دو: فهم و سه: عمل دینی، پیوند وثیقی دارد. به عبارت دیگر دین و متولیان دین (لایه دوم یادشده) می توانند به دوستی و مدارا کمک کنند و یا برعکس، خود سبب دامن زدن به خشونت ها باشند. عمده کارگزاران دینی (اسلامی_شیعی) نیز در حوزه های علمیه پرورش یافته اند
اینجاست که بررسی کارکردهای نهاد روحانیت در صلح، موضوعیت دارد.

۲.حدود و نقطه تمرکز

برای آنکه نقطه تمرکز بحث مشخصتر و دقیقتر باشد، جهت بررسی نقش حوزهای علمیه در تشیع، اولا: تنها دو حوزه نجف و قم برگزیده شد و ثانیا: در برخی متغیرهای زیر، این دو حوزه مقایسه می گردند. چون روش بررسی تطبیقی از شیوه های پژوهش بسیار کلیدی است. ثالثا: مقطع بررسی نیز با نگاه تاریخی و مربوط به گذشته نیست و بلکه به وضعیت موجود نظر و تاکید دارد.

۳ . سازمان بحث

برای اینکه مباحث این نوشتار، سامان دقیق یافته و در راستای نظریه پردازی گام برداشته شود، مجموعه داده ها در سه سطح دسته بندی می گردند؛ یک: مقام توصیف، دو: مقام تبیین و سه مقام تجویز.

ب: اصل مدعا

چنانکه اشاره شد مباحث این نوشتار به ترتیب تحت عناوین سه گانه زیر سامان می یابند:

۱. مقام توصیف: در بررسی تطبیقی دو حوزه یاد شده از جهت توصیفی، نکات زیر قابل ذکرند:

یک: در حالیکه امروزه در نجف مراجع تقلید، در حاشیه یک شخصیت کلیدی، یعنی آیه الله سیستانی فعالند، اما در قم مراجع تقلید فراوانی (حدود ۳۰ تن در قید حیاتند و همین تعداد هم در طی چند دهه اخیر، رحلت نمودند) در عرض هم فعالند. طبیعی است که در چنین شرایطی تعدد و تشطط آرا رخ می دهد.

دو: از جهت سیاسی، آیه الله سیستانی مبنایشان عدم مداخله فقها در حکومت و ولایت در حد امور حسبیه است، اما اکثر مراجع تقلید قم تاسیس حکومت را حق فقیه دانسته و حتی برخی مدافع ولایت مطلقه فقیه اند. این شیوه نگاه دوگونه تاثیر متفاوت بر صلح و ناصلح دارد.

سه: در حالیکه در نجف حوزه علمیه مستقل از دولت است، در قم حوزه تحت نظر و مرتبط و بلکه وابسته به سیاست و حکومت است. روشن است که به همین جهت این دو حوزه، کارکرد متفاوتی در صلح دارند.

چهار: با اینکه مداخله حوزه نجف در امور سیاسی اندک است، ولی در همین موارد محدود از کیان عراق دفاع کرده و نفی حضور ابرقدرتها در کشور نمودند و مواضع سیاسی اندک آیه الله سیستانی به جد، تاثیرگذار بوده است.
اما مداخله حوزه قم با اینکه در امور سیاسی بیشتر از حوزه نجف است، ولی دست کم به جهت تنوع و مواضع زیاد، از سوی حکومت و مردم جدی گرفته نمی شوند.

پنج: حوزه علمیه نجف بافت سنتی و ساده اش را حفظ کرد، اما حوزه علمیه قم چون از بودجه دولتی، فراوان ارتزاق می کند، به تجمل گرایی هم کشانده شد و بناهای عظیم و گسترده ای در طی این چند دهه اخیر ساختند. ملاحظه این ساخت و سازها با پیشرفته ترین فناوریها در جامعه، شکاف بین مردم و حوزه ها را می افزاید.

شش: از جهت اجتماعی نیز حوزه نجف موفقتر از حوزه قم عمل کرد. مثلا در ایام کرونا، آیه الله سیستانی مبلغ یک میلیارد دلار برای حل این معضل هزینه کرد، حال انکه از مراجع حوزه قم چنین کارکردی ثبت نشده است. با این وصف از این جهت، این دو حوزه، کنش صلح آمیز متفاوت دارند.

هفت: در برخی ابعاد، حوزه علمیه قم نسبت به حوزه نجف به روزتر به نظر می رسد. مثلا وجود انجمن های علمی حوزوی، یا نهادهای حوزوی فعال در فناوری های نوین، تاسیس نهادهایی که فراتر از متون حوزوی فعالیت دارند، و… با این حال همچنان از گفتمان متحجرانه کاملا فاصله نگرفته و در مقابل دستاوردهای نوین بشری، گاه مراجع تقلید و مجتهدین و شاگردانشان مقاومت می کنند.

هشتم: حوزه نجف نسبت به حکومت عمدتا ساکت و در مواردی منتقد است. حال انکه بسیاری از کارگزاران حوزه قم در مقابل منکرات اصحاب قدرت، به ویژه روحانیون ساکتند. و یا برخی از فقها به غلط می گویند، دخالت در سیاست تنها کار مجتهدین جامع الشرایط است و حوزه قم در مقابل این مواضع ساکتند و یا تفاهم نامه های بی ربط بین حوزه و دولت بسته می شود (مثلا در زمینه انرژی اتمی!) و ساختار حوزه و مراجع دست کم با سکوت، تایید ضمنی می کنند.

نهم: این دو حوزه علمیه در برخی مولفه ها شباهت هایی هم دارند. مثلا متون حوزوی، که عمدتا متعلق به دوره های پیشین است و تنها در حوزه های قم، برخی مبانی حکومت جمهوری اسلامی را وارد متون نمودند (مثلا دیدگاه سید کاظم حایری در ولایت انتصابی فقیه) و یا نواندیشان دینی کمتر امکان ابراز وجود دارند (با این تفاوت که در حوزه قم بیشتر طرد شدن
ج. نتیجه گیری

۱.حوزه علمیه قم به جهت سیاستزده شدن، نقش صلح آمیز کمتری نسبت به حوزه علمیه نجف دارد. استاد مطهری در قیاس بین حوزه های علمیه اهل سنت با شیعه معتقد بودند تمایز اساسی این دو ان است که حوزه های علمیه شیعی برخلاف رقیبشان، در طول تاریخ همواره مستقل از دولتها بودند و متکی به مردم. به نظر می رسد حوزه برای اینکه کارکرد صلح هم داشته باشد، باید استقلالش را از دولت و قدرت حفظ کند. در ان صورت هم نقش نظارتی مناسب بر دولت دارد و هم مامن مردم متدین می گردد.

۲.عملکرد سیاسی حوزه قم در دین گریزی افراد، تاثیر جدی داشت و نیز یکی از دلایل گسترش سکولاریزاسیون، به عملکرد سیاسی حوزه ها باز می گردد. کم شدن چسب اجتماعی دین، همانگونه که دورکیم می گفت، جامعه را دچار گسست و اقسام خشونت می کند.

۳.کارکردمثبت اجتماعی حوزه ها به صلح کمک می کند. بخش زیادی از این سنخ فعالیت ها‌ نیاز به بودجه مردمی دارد که در این باب دست حوزه قم به قدر حوزه نجف باز نیست. زیرا آیه الله سیستانی به جهت اقتدار، اعتماد و نفوذ اجتماعی بالا، وجوهات مردمی بسیار بیشتری از مراجع قم دریافت می کند و به همین دلیل در کنش های صلح آفرین توفیق بیشتر دارد.

۴.حوزه علمیه قم نسبت به ۴ دهه پیش از جهت ظاهری، از ساخت و ساز تا تعداد طلاب و در اختیار داشتن فناوری های نوین و… (در قیاس با حوزه نجف) بسیار پیشرفته تر شده است، ولی اگر معیار اصلی ارزشیابی، خروجی ها و برایند کار باشد، رسالت حوزه ها گسترش و تعمیق تدین در اجتماع است. در این زمینه در ایران امروز، دین گریزی و دین ستیزی بیشتر شده است. خروج از سنن دینی، بدون پذیرش ارزش های نوین، سردرگمی (به تعبیر دورکیم، آنومی) ایجاد می کند و بستری برای شکل گیری تعارض ها و ناصلح هاست.
۵. با توجه به ملاحظات مطرح شده، اگر کارکرد حوزه علمیه قم تصحیح نگردد، نه تنها نمی تواند به صلح در جامعه کمک کند، بلکه چه بسا در مواردی به ناصلح و پادصلح دامن می زند. برای ایفای نقش بهتر، همانگونه که اشاره شد ضمن تجدید نظر در متون، لازم است افراطگرایان دینی را طرد و نواندیشان دینی را حمایت و تقویت نمایند.

۶.ممکن است از نکات بالا به غلط نتیجه گرفته شود که از نظر نگارنده حوزه های علمیه لازم است تا اولا: یکدست شوند و ثانیا: با رقبا برخورد مثلا خشن و فیزیکی مجاز باشد.
طبیعی است که این سنخ برداشت نادرست تنها از فهم و درک غلط از صلح ناشی می گردد. صلح امروزه رشته ای اکادمیک است (و نه نگاهی ایدئولژیک) و یکی از مبانی کلیدی آن، مدارای با مخالفان و منتقدان است. با این وصف توصیه های بالا برای آن است که اولا: افراطیون، چرخ حوزه ها را در دست نگیرند و ثانیا: بزرگان حوزه تدبیری داشته باشند تا با گفتگو و منطق، بخشی از افراطیون را نجات داده و نسبت به آحاد جامعه نیز آگاهی بخشی لازم را داشته باشند. خروجی چنین نگاهی حضور افکار گوناگون و مدارای مذهبی در میان حوزویان است.

۷. نتیجه نهایی نوشتار آن است که حوزه علمیه قم با گفتمان صلح فاصله زیادی دارد و حتی فقه موجود به نوعی موید اصالت جنگ و خشونت علیه دیگران و رقباست. روند فعلی امور نیز بهبود شرایط را نوید نمی دهد، مگر آنکه در دراز مدت نواندیشان دینی در جنب حوزه بتوانند برای الهیات رحمانی ادبیاتی نسبتا نیرومند تولید کنند و در ان راستا نیز گام بردارند، تا در بخش هایی از حوزه صلح، مدارا و دوستی با دیگران اصالت یابد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *