انجمن علمی مطالعات صلح ایران
1403برترگروه تخصصی ادبیات و صلحنشست‌هاویژه

گزارش همایش شاهنامه و امر سیاسی

اخبار انجمن را همرسانی کنید.

بازدیدها: 41

همایش شاهنامه و امر سیاسی

گزارشی ازمرم شایگان؛ کارشناسی ارشد مطالعات منطقهای

به مناسبت بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی، همایش شاهنامه و امر سیاسی در تاریخ یکشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. انجمن علمی مطالعات صلح ایران، انجمن علوم سیاسی ایران، خردسرای فردوسی و خانه اندیشمندان علوم انسانی در برگزاری این نشست مشارکت داشتند. در این همایش صاحب نظران حوزه ادبیات و علوم سیاسی گرد هم آمده و به ضرورت توجه و به کارگیری شاهنامه در امور سیاسی و زندگی فردی اهتمام ورزیدند. نکته اساسی مورد تاکید این بود که با توجه به اینکه در حال حاضر تمام امور سیاسی و روابط بین الملل براساس نظریه ها و دیدگاه‌های اندیشمندان غربی بررسی و تحلیل می‌شود، بنابراین استخراج نظریات بدیل ایرانی برخاسته از تاریخ، فرهنگ و تجربه چندین هزار ساله حکومت داری ایرانی بیش از پیش دارای اهمیت است.

ژاله آموزگار

بگذارید فرزند خلف بزرگمردی باشیم که آرش‌وار همه وجود و داشته‌هایش را در لابه لای ابیات شاهنامه نهاد تا سایه‌بانی بسازد برای حفظ هویت، فرهنگ و زبان ما در برابر ضد ایران‌ها. سایبان او را پاره نکنیم.

در آغاز این همایش، دکتر ژاله آموزگار، پژوهشگر فرهنگ و زبان‌های باستانی و استاد بازنشسته دانشگاه تهران، به بی‌مانند بودن این شاهکار حماسی در جهان اشاره نمود. او در ابتدا به قدردانی و علاقمندی فرزندان این شاعر فرزانه اشاره کرد و گفت: «هزار سال پیش، زمانیکه فردوسی پس از ۳۰ سال تلاش، سرایش شاهنامه را به پایان برد و به جای حق شناسی مورد بی‌مهری زمامداران قرار گرفت، آیا می‌توانست تصور کند هزار سال بعد در روزی که به نام او رقم زده شده است، در گوشه و کنار سرزمینی که پهلوان شاهنامه‌اش برای بقای آن جنگیده است؛ فرزندان برومندش که زبان و هویت خود را مدیون او هستند؛ اینچنین مشتاقانه گرد هم آیند، به یک روز بسنده نکنند و تمام اردیبهشت را به یاد او گرامی ‌دارند؟»

به گفته آموزگار، حماسه از دل ملت‌هایی دارای ریشه و زیستگاه فرهنگ‌های کهن برمی‌خیزد: «حماسه دیگر کشورها را خوانده‌ام؛ اما به نظر من، آن آثار همچون شاهنامه نمی‌توانند دیدگاه های گوناگون را پوشش بدهند. شاهنامه فقط رزم نامه نیست؛ سبک نگارش آن ویژگی‌های خاص خود را دارد و به آرایه‌های ادبی مزین است. در آن توصیف‌های غنایی و بینش‌های حکیمانه و فلسفی، مطالب میهنی، اندرزی و اخلاقی در قالب خطبه‌های گوناگون و مجلس های لطیف و عاشقانه در کنار صحنه‌های زنده پهلوانی و رزمی به جلوه می‌آید.» آموزگار بر این موضوع تاکید کرد که شاهنامه اثری است سراسر پوشیده از ایران دوستی، نام ایران بیش از هزار بار در شاهنامه به کار رفته است. در تمام نبردهای رستم، پایندگی ایران مد نظر است که همین موضوع بر ارزش این اثر می‌افزاید.

او بر این باور است مسایل مهم و ظریفی که در دل خطبه‌های شاهنامه نهفته و شاعر با ظرافت و هنر بی بدیل خود آن ها را بیان کرده، می ‌توانند در زمینه های سیاسی به کار برده شوند و چراغ راه سیاستمداران گردند. او به خطابه‌های پادشاهان در هنگام تاجگذاری و وصایای آنان در هنگام مرگ اشاره کرد. پادشاهان در خطابه‌های خود در زمان نشستن به تخت، خط مشی کشورداری را مطرح و یا در هنگام مرگ و پایان حکومت خود، وصیت و پندهایی را برای حکمرانی بهتر به جانشینان خود بیان می‌کردند. همچنین، مقدمات پر محتوی و حکیمانه که فردوسی خود در آغاز و پایان کار برخی از شهریاران می‌سراید، نیز میتواند منبع الهام بخش در امور سیاسی باشد. البته، مرجع و منبع این خطبه‌ها به خدای نامه‌ها بر میگردد.

به باور آموزگار، بخش عمده ادبیات بازمانده از زبان پهلوی را اندرزنامه‌ها تشکیل می‌دهند. این اندرزنامه‌ها عنوان خاصی نداشتند و عناوین فعلی را نسخه‌برداران بعدی به آنها افزودند. برخی از این اندرزنامه‌ها را به شهریاران، بزرگان و دین مردان ساسانی نسبت داده‌اند که اصل همه اینها به خدای‌نامه‌ها بر‌میگردد. البته این نکته نیز دارای اهمیت است که چون اندرزنامه‌ها در زمان اسلام گردآوری شده‌اند، مطالبشان بیشتر بر روی مفاهیم مذهبی تاکید دارند. در سوی دیگر، متون بسیاری نیز تحت عنوان عهود و وصایا از پهلوی و عربی ترجمه شده‌اند، اما اصل پهلوی این متون در دسترس نمی‌باشد؛ اما توجه به محتوای آنها نشان از آن دارد که تمامی آنها از اصل واحد سرچشمه گرفته‌اند که آن هم خدای‌نامه‌ها می‌باشند.

آموزگار در پایان به اهمیت شاهنامه خوانی اشاره نمود و گفت: «بیایید همه شاهنامه را بخوانیم؛ با دقت، بدون تعصب و پیش داوری». او سخنرانی خود را با این جملات زیبا به پایان رسانید؛ «ما ایرانیان به سراینده شاهنامه مدیونیم. رنج و تلاش او را آگاهانه ارج نهیم و از تعریف و تمجید بی‌محتوی، اغراق آمیز و شعارگونه بپرهیزیم که شان و مقام فردوسی ما به مراتب بالاتر از اینهاست. بگذارید فرزند خلف بزرگمردی باشیم که آرش‌وار همه وجود و داشته‌هایش را در لابه لای ابیات شاهنامه نهاد تا سایه‌بانی بسازد برای حفظ هویت، فرهنگ و زبان ما در برابر ضد ایران‌ها. سایبان او را پاره نکنیم.»

اصغر دادبه

فرمول  حکمت عملی در ایران کم آزاری است. فرد دانا اهل افراط و تفریط نیست؛ اعتدال را رعایت می‌کند و کم آزار است.

دکتر اصغر دادبه استاد بازنشسته فلسفه اسلامی و ادبیات عرفانی دانشگاه علامه طباطبایی با گذار بر دل متون اندیشمندان ایرانی به حکمت عملی ایرانی اشاره نمود و نشان داد که ما نیز از چنین حکمتی برخوردار هستیم. او گفت: «وقتی از حکمت عملی صحبت میکنیم به تقسیم بندی سه‌گانه تهذیب اخلاق، تدبیر منزل، و سیاست مدن که زیرمجموعه  حکمت عملی قرار میگیرد، می‌رسیم. برخی می‌گویند آنچه خواجه نصیر و دیگران گفته‌اند سخنان یونانیان است؛ اما براساس مطالعاتی که داشتیم، چنین نیست و ما از یک حکمت عملی مستقل برخوردار هستیم.»

دادبه در ادامه به توضیح حکمت یونایان پرداخت. او گفت؛ فرموله کردن سخنان یونانیان ما را به این پرسش می‌رساند: چه کنیم که خوشبخت شویم و راه رستگاری و سعادت چیست؟

پاسخ افلاطون و سقراط به این پرسش، دانایی بود. دانایی کلید سعادت و نادانی کلید شقاوت و بدبختی است. در سوی دیگر، ارسطو تئوری حد وسط و اعتدال طلایی(تئوری اعتدال) را مطرح کرد. اما، پس از نابودی شکوه یونان، نظریه‌های رواقیون و کلبیون مطرح شد که بر زهد ورزی و دوری از دنیا تاکید داشتند و پس از آن، تئوری شک مطرح شد که به آسوده زیستن تاکید داشت.

دادبه به یک پرسش اصلی و مهم اشاره کرد؛ فرمول حکمت عملی ما ایرانیان چه بود؟ او در پاسخ گفت؛ فرمولی که در ایران وجود داشت و لازم است که آن را بازشناسایی کنیم، فرمول کم آزاری است. اصل دین، همان کم آزاری است. این مساله در متون ادبی ما همچون شاهنامه، آثار سعدی، حافظ و داستان خسرو و شیرین نظامی مطرح شده است. اما مدل فرموله شده آن در هفت اورنگ یافت می‌شود که میگوید:

اصل دین مغان کم آزاریست                       کردی آزارم این چه دین داری است

حافظ هم در اشعار خود به این نکته اشاره کرده است:

دلش به ناله میازار و ختم کن حافظ                 که رستگاریِ جاوید در کم آزاریست

ناصر خسرو به جمله‌ای از زکریای رازی اشاره نموده که در آن نیز به مساله کم‌آزاری اشاره شده است:

کسی رستگار می شود و به سعادت می رسد که روحش در پیکر مردی دانا و کم آزار درآید (رازی).

بنابراین، کم آزاری فرمول حکمت عملی ماست. فرد کم‌آزار باید دانا باشد. فرد دانا اهل افراط و تفریط نیست و اعتدال را رعایت کرده و کم‌آزار است. به اعتقاد دادبه، ما دو فرمول اصلی حکمت عملی یونانی را در قصه خود آشکارا می‌بینیم.

او در ادامه افزود؛ شاهنامه که به همه این قصه ها توجه دارد، طبعا بر همین موضوع نیز تاکید می‌نماید و در آن به موارد متعددی از کم آزاری و بی آزاری در وجه این جهانی و آن جهانی اشاره شده است.

ز روز گذر کردن اندیشه کن. پرستیدن دادگر پیشه کن. بترس از خدا و میازار کس. ره رستگاری همین است و بس

دادبه به توجه فردوسی به گونه‌های گوناگون همچون نباتات و حیوانات اشاره نمود و گفت؛ فردوسی تنها به نیازردن انسان توجه ندارد؛ بلکه به اهمیت مراقب از حیوان و گیاهان، درختان، طبیعت و نبریدن درخت توجه ویژه دارد. در پایان او به این نکته اشاره کرد که حکمت عملی کم آزاری ایرانی همچون حکمت یونانی ـ حتی به صورت جدی‌تر ـ سه حوزه تهذیب اخلاق، تدبیر منزل، و سیاست مدن  را در برمی‌گیرد که به کارگیری آن، جهان را به گلستان تبدیل خواهد کرد.

نباش در پی آزار و هرچه خواهی کن              که در طریقت ما جز این گناهی نیست (حافظ)

محمدجعفر یاحقی

در شاهنامه همه چیز هست و همه چیز در پرتو خرد است.

دکتر محمدجعفر یاحقی، پژوهشگر و نویسنده ایرانی، استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه فردوسی مشهد، رییس خردسرای فردوسی و مدیر مجله پاژ، دشواری سفر از مشهد را برای حضور در این نشست به جان خریدند. او سخنان خود را با بیان خاطره‌ای درباره نخستین بزرگداشت فردوسی در مشهد آغاز نمود؛ زمانیکه خردسرای فردوسی در سال ۱۳۷۷ روز بزرگداشت فردوسی را برگزار کرد، ۱۰ تا ۱۵ تن در این مراسم شرکت داشتند؛ اما امروز همه‌جا سخن از فردوسی و شاهنامه است و این روز در کل کشور پاس داشته می‌شود. از سوی دیگر، خردسرای فردوسی در نقاط مختلف ایران و حتی جهان در حال شعبه گرفتن است.

یاحقی علت این این اشتیاق مقدس را به شایستگی و ارزش شاهنامه ارتباط می‎دهد که در همه روزگاران معنادار است. این اثر از زمان نگارش، فراز و فرودهای بسیاری را در دوره‌های گوناگون پشت سر گذاشته و همچنان جان به در برده است. به گفته او فردوسی مانده است و خواهد ماند، چون از این ظرفیت برخوردار است.

فردوسی اندیشه‌های کهنه و در حال فراموشی را ملایم و منطبق با زمان کرد و آنها را با زبانی آراسته و فرهنگ متعادل به دوره‌ای جدید منتقل نمود؛ به گونه‌ای که در زمان خود، در دوره های بعد مورد استفاده قرار گرفت.

یاحقی همچنین افزود که خرد مفهوم اصلی شاهنامه است. ظرفیت خردورزی و خردمندی در شاهنامه -که پیام فرهنگ ایران است- آن را بر همه اندیشه‌ها و سلیقه‌ها در تمامی دوره‌ها منطبق کرده است. در شاهنامه همه چیز هست و همه چیز در پرتو خرد است.

با توجه به اینکه شاهنامه یک شاهکار جهانی است، یاحقی اظهار امیدواری کرد که این حرکت بتواند مسیر بازشناسی شاهنامه را باز نگاه دارد. او در ادامه افزود؛ کنترل احساسات نابه جا و عقلانی کردن حسی که در جامعه بیدار شده، نیازمند توجه به لایه‌ها و ارزش‌های متفاوت شاهنامه است. در لایه‌های شاهنامه به مسایل گوناگون سیاسی، خانوادگی و تدبیر منزل اشاره شده است که امروز هم می‌توان آنها را با سرفرازی احیا کرد. در واقع، در شاهنامه ظرافت های خاصی درباره کوچکترین مسایل مانند ارسال قاصد، مصونیت سیاسی و دیگر موضوعات هست. این سنت از ایران باستان به دوره اسلامی نیز منتقل شده است و در حال حاضر نیز کاربرد دارد.

یاحقی به این نکته تاکید کرد که بر ما لازم است تا گوشه‌های ناشناخته شاهنامه را بشناسیم و با احیای ارزش‌های آن، آنرا کارآمد و عقلانی کنیم.

حمید احمدی

فردوسی  با تبدیل کیومرث به شاه، امر سیاسی را در ایران بنیانگذاری کرد

در این همایش، دکتر حمید احمدی، پژوهشگر و استاد دانشگاه تهران به بحث امر سیاسی در شاهنامه اشاره نمود و با مقایسه شاهنامه و مزدیسنا، به بیان شباهت‌ها و تفاوت‌های آنها پرداخت.

از دید احمدی، فردوسی از جهان مینوی پایین می‌آید تا سلطه قدرت و واقعیت جهان را نمایش بدهد. فردوسی در سده چهارم هجری که در آن زمان اعراب به نام دین اسلام در حال نابودسازی فرهنگ ما بودند، شروع به سرودن شاهنامه کرد.

احمدی فلسفه و هدف سرودن شاهنامه را یک امر سیاسی می‌داند؛ به گونه‌ای که فردوسی در مقدمه شاهنامه که بهترین و زیباترین بخش این کتاب است، به سیاسی بودن شاهنامه اشاره می‌کند. در واقع، هدف شاهنامه سخن گفتن از ادب، دانش و فلسفه نیست. فردوسی به دنبال شهرت نبود؛ بلکه دغدغه اصلی او را می‌توان مساله ایران و امر سیاسی بیان کرد. به گفته احمدی، فردوسی کاری می‌کند که آغاز نجات ایران است و همه رنج ها را در راه این هدف به جان می خرد. بنابراین، آغاز شاهنامه یک امر سیاسی و در راه نجات ایران است. فردوسی آشکارا از بهره‌کشی از دین برای غارت کشور سخن می‌گوید. و در پایان سرایش شاهنامه اینگونه سخن می‌گوید:

بناهای آباد گردد خراب                    ز باران وز تابش آفتاب

پی افکندم از نظم کاخی بلند             که از باد و باران نیابد گزند

بسی رنج بردم در این سال سی          عجم زنده کردم بدین پارسی

احمدی در قیاس مزدیسنا و شاهنامه نیز به نکاتی اشاره نمود؛ در ادبیات مزدیسنا تضاد سیاسی میان اهورامزدا و اهرمن بیشتر جنبه کیهانی دارد، اما فردوسی یک امر قدسی را گیتوی می‌کند. در ادبیات مزدیسنا، کیومرث نخستین آفریده پروردگار است. اما در شاهنامه او نخستین پادشاه است که به معنای آغاز پادشاهی و شروع ایران می‌باشد. به سخنی دیگر، فردوسی با تبدیل کیومرث به شاه، امر سیاسی را در ایران بنیانگذاری می‌نماید. همچنین، فردوسی بازیگران سیاسی دیگری را نیز وارد عرصه سیاسی ایران می‌کند که پهلوانان هستند. در واقع، فردوسی نشان می‌دهد که کشور به قهرمانان وابسته است نه شهریاران.

او به طرح حکمرانی فردوسی نیز اشاره نمود و در ادامه افزود: «فردوسی یک مدل حکمرانی نیز طراحی می‌کند و اصول و قواعدی را بر پایه خرد و داد و دهش تعریف می‌کند. تاکید فردوسی بر شهریاران خردمند، مردمان دانا و پهلوانان است که ایران برای آنها مهم‌تر از هر چیزی است.»

احمدی همچنین به نکاتی ارزشمند از زبان فردوسی اشاره می‌نماید. مساله اول، ایستادگی در برابر ستمگری می‌باشد. در واقع، فردوسی به ایستادگی در برابر شاه بی خرد و ستمگر تاکید دارد. فردوسی حتی ویرانی و خشکسالی را از بیداد شاهان می‌داند. نکته بعدی، مساله داد و دهش است که این به معنای عدالت و دادگری است. به گونه‌ای که الزامات پادشاه شدن از نگاه فردوسی، خردمندی و اهل داد و دهش بودن است نه داشتن خون پادشاهی؛ و برای نمونه به همای چِهْرْزاد ، دختر کی‌بهمن که اهل داد و دهش بود و به آبادی گیتی پرداخت، اشاره کرد.

جواد رنجبر درخشیلر:

شاهنامه می‌تواند به سیاست ورزی جهت درست بدهد

جواد رنجبر درخشیلر، شاهنامه‌پژوه و دانش آموخته علوم سیاسی، به بررسی اجمالی نظریه کنشگران مرزی دکتر فراستخواه و اهمیت توجه به شاهنامه فردوسی پرداخت. او گفت؛ «به نظر می‌رسد نظریه‌های غربی به کار ما نیامده، بنابراین ما به نظریه‌پردازی در علوم انسانی نیازمند هستیم. لازم است این نظریه‌پردازی را براساس مباحث کهن و روش شناسی دقیق علمی پیش ببریم که البته کار بسیار دشواری است.»

او در ادامه افزود که در این راه می‌توان از نظریه‌های موجود استفاده کرده و در عین حال به این نکته پرداخت که چگونه می‌توان این نظریه‌ها را به متون کهن مربوط نمود. از دیدگاه رنجبر، یکی از مهمترین نظریه‌ها، نظریه کنشگران مرزی دکتر فراستخواه است؛ نظریه‌ای که قابل فهم دقیق و مبتنی بر تاریخ و فرهنگ ایرانی است. او افزود؛ از نکات موجود در نظریه کنشگران مرزی توجه به توانمندی های جامعه می‌باشد.

رنجبر در ادامه به دوگانه قهرمان و ضد قهرمان در جامعه ایران اشاره کرد و افزود که این مفهوم دوگانه باید در جامعه کنار گذاشته شود. او به نقش حزب توده در گسترش این دوگانه بازی پرداخت و در ادامه توضیح داد که نظریه کنشگران مرزی این دوگانگی را کنار گذاشته و تلاش می‌کند تا میان ایوان جامعه و دیوان دولت ارتباط برقرار نماید؛ این ارتباط را برخی از انسان های بزرگ مانند عباس میرزا و دیگران انجام می دهند.

در سوی دیگر، شناخت ما از شاهنامه بیشتر از راه نقالی است. برخی روایت‌های شاهنامه را فاقد هر گونه ظرفیت تئوریک خطاب می‌کنند و این بدین معناست که لایه‌های درونی شاهنامه به خوبی شناخته نشده است. برای نمونه، رستم که قویترین و مهمترین شخصیت شاهنامه است، از ظرفیت های بیشماری برخوردار است؛ رستم تار می نوازد و شبیه یک انسان حکیم عمل می‌کند. به این ظرفیت‌ها در شاهنامه توجه نشده و مفهوم خیر و شر بسیار قویتر از آن دیده شده است. او راه برقراری ارتباط و ایجاد پیوند میان متون کهن (در اینجا شاهنامه) و نظریه‌ها را شناخت درست این مفاهیم و ظرافتها، و سپس توجه به نظریه کنشگران مرزی عنوان نمود.

رنجبر همچنین بر این باور است که در این نظریه گسست و خلاهایی قابل مشاهده است. برای نمونه، فهرست سفرنامه‌هایی در کتاب کنشگران مرزی آورده شده، اما در هیچ کدام از سفرنامه‌های اولیه، هیچ ایرادی بر جامعه غربی وارد نشده است و دلیل این امر این می تواند باشد که این افراد مبتنی بر آگاهی از فرهنگ ایرانی به سفر نرفته‌اند و کاملا در جامعه غرب غرق شده اند؛ چرا که این افراد در سفرنامه‌شان تماما در حال ستایش جامعه غربی هستند. رنجبر بر این نکته تاکید نمود که اگر این افراد ایران دوست و آگاه به فرهنگ ایرانی بودند، در نتیجه می‌توانستند تاثیرات بهتری داشته باشند.

رنجبر در ادامه گفت که کنشگری مرزی مبتنی بر وطن‌پرسی و خرد است که این دو ویژگی را در شاهنامه می‌توان یافت. او همچنین یکی از معایب دنیای امروز را آشفتگی زبان سیاست ورزی ـ-هم در حکومت و هم در مخالفان حکومت-ـ بیان نمود. او افزود؛ «سیاست یک امر زبانی است و ما امروز دچار پریشانی زبانی در سیاست هستیم و شاهنامه می‌تواند به این آشفتگی زبانی پایان می بخشد.»

مقصود فراستخواه

شاهنامه می‌تواند یکی از ورودی‌های نظریه پردازی شود

دکتر مسعود فراستخواه، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه، در این سخنرانی کانون توجه خود را بیشتر بر روی نظریه پردازی و امر سیاسی معطوف نمود. فراستخواه بر این باور است که نظریه علمی به شکل اجتماعی ساخته می‌شود. ساخت یک نظریه نیازمند شرایط امکان ذهنی و عینی است. نظریه تنها از نبوغ و خلاقیت‌های ذهن یک اندیشمند به وجود نمی‌آید، بلکه بافمند است و از زمینه‌های تاریخی، اجتماعی، تکنولوژیک، شهری و پارادایمی ریشه می‌گیرد.

فراستخواه افزود؛ نظریه پردازی رسش فلسفه عقلی و طبیعی است، یعنی برای این مهم باید به طبیعت امور، طبیعت زندگی، طبیعت شهر و طبیعت قدرت مراجعه کرد. اینجاست که شرایط امکان برای نظریه‌پردازی علمی، یعنی تفحص روشمند و سیستماتیک در داده های جهان طبیعی و اجتماعی فراهم می‌شود. بنابر اعتقاد او نظریه پردازی نیازمند رجوع به داده ها و تفحص است.

فراستخواه، یکی از منابع مهم نظری‌پردازی در حوزه سیاسی و اجتماعی را وقایع، روندها رویه‌ها، تجربه‌های زیست جمعی و جزییات این تجربه‌های زیستی عنوان نمود که این داده ها از مطالعات میدانی و تجربی به دست می‌آید.

از دید او، «شاهنامه دریایی از تجربه‌های زیست جمعی ایرانیان است. شاهنامه سرشار از این روندها و رویه‌ها است؛ هرچند آمیخته با تخیل، استعاره، اسطوره که این هم هنر شاعر است.» در واقع بنا به گفته فراستخواه، شاهنامه تا حدودی می‌تواند یکی از ورودی‌های نظریه‌پردازی گردد؛ اما با این همه، رجوع به شاهنامه برای نظریه‌پردازی کار سخت و دشواری است.

او در ادامه توضیح داد؛ مجموعه‌ای از قواعد نهادی درباره ایران از شاهنامه قابل استخراج است. در واقع، این قواعد نهادی ایران را ساخته و موجب پیشرفت و پسرفت آن شده که این قواعد را می‌توان از دل شاهنامه کشف نمود. یکی از این قواعد نهادی، رابطه میان غرور تقدس در دولت و استبداد است و این موضوع به زیبایی در شاهنامه توضیح داده شده؛ به گونه‌ای که هرگاه قدرت مقدس شده، این امر منجر به نارضایتی عمومی گردیده است. بنابراین به باور او، چنین است که در ایران زوال دولت بیشتر از گردش دولت است و شاهنامه این قاعده را به زیبایی تبیین و چرایی و چیستی آن را بیان می‌نماید.

او در ادامه افزود؛ فردوسی تلخ اندیش است و فکر سیاسی او تقدیرگرایانه اما فعال می‌باشد. شاهنامه یک فلسفه سیاسی واقعگرا و دقیق است. در شاهنامه پرسش از زوال دولت است. فردوسی از جهان پرسش‌هایی مهمی کرده.؛ برای نمونه، او درباره چرایی حرکت پادشاهان به سوی ستمگری و دلیل ضعف سازمان اجتماعی شهر سوال می‌کند.

در پایان، فراستخواه به این نکته اشاره می‌کند که فلسفه تمامی امور به زیبایی در شاهنامه توصیف شده است. او افزود؛ ایران تداوم نقطه چینی دارد. فردوسی در شاهنامه کانون توجه را معطوف به نظام کارگزاری کرده است. در واقع، فقط شهریار نیست، بلکه یک نظام کارگزاری نیز وجود دارد. به بیانی دیگر، فردوسی یک حایل و سطح میانی در ایران پیدا می‌کند که اینها نگه دارنده ارتباط میان مردم و قدرت هستند. شاهنامه ویژگی‌های این کارگزاران را نامداران گرانمایه، بیداردل، پاکیزه مغز و آراسته به فضیلت زبان بیان کرده که آنها را عامل بقا در ایران می توان قلمداد کرد.

یامان حکمت تقی آبادی

هویت فرهنگی یکپارچه برساخته شاهنامه

دکتر یامان حکمت تقی آبادی، استاد دانشگاه که برای مدت ۹ سال در دانشگاه کابل مشغول تدریس بوده‌اند، درباره جغرافیای فرهنگی شاهنامه صحبت نمود. او سده ۴ و ۵ و شرایط آن را جزو سیاسی‌ترین سده‌های ایران دانست که پیش‌زمینه نوشتن شاهنامه را فراهم نمود. بنابراین شاهنامه یکی از سیاسی‌ترین متون زبان فارسی است.  در زمانه حاضر هم ضرورت بازخوانی و ارجاع به شاهنامه فرا رسیده تا بدین طریق بتوان هویت فرهنگی یکپارچه خود را-که در شاهنامه به آن اشاره شده، بازیابیم.

حکمت در ادامه افزود؛ شاهنامه جغرافیای فرهنگی گسترده‌ای را شامل می‌شود که اکنون آن را به عنوان جغرافیایی فرهنگی شاهنامه می‌شناسیم. اما امروز توجه به این جغرافیای تاریخی، فرهنگی و ادبی کمرنگ است؛ در نتیجه، هویت فرهنگی افغانستان در خطر است. ترکمنستان به صورت کامل از این هویت فرهنگی جدا شده و ازبکستان هم به گونه ای دیگر عمل می‌کند و حتی در ایران نیز این هویت یکپارچه جغرافیایی رنگ و لعاب ملی گرایانه به خود گرفته که خود منجر به واگرایی می‌شود.

از دغدغه‎های اصلی حکمت، یکپارچه سازی ایران فرهنگی و احیای هویت فرهنگی ایرانی بود. او گفت؛ امروز لازم است تا این هویت فرهنگی به صورت یکپارچه دیده شود. ضرورت این کار، توجه به جغرافیای تاریخی شاهنامه است. در شاهنامه حدود ۶۲۰ موضع جغرافیایی شناخته شده داریم که بیش از ۳۶۰  تا از آنها اصلی هستند. در بخش اساطیری شاهنامه که بیشتر رویدادهای آن در ایران شرقی است ـ-اگرچه قصه ها افسانه ای هستند-ـ بیشتر نام مکان‌ها واقعی‌اند. در بخش تاریخی شاهنامه، بیشتر وقایع در ایران غربی است. توجه به همین موضوع می‌تواند زمینه بسیار مناسبی را برای برقراری روابط دیپلماتیک با کشورهای واقع در جغرافیای شاهنامه فراهم آورد.

او در ادامه افزود؛ کشورهای آسیای مرکزی، به ویژه ترکمنستان از نظر مکانی در داستانهای افسانه‌ای شاهنامه با ما شریک هستند. بنابراین این  موضوع ظرفیت خوبی را برای ایجاد فهم مشترک ایجاد می‌کند. اما در سوی دیگر، ملی‌گرایی افراطی ما را از هم جدا کرده و موجب شده که در فهم تاریخ مشترک به کینه مشترک برسیم. در نتیجه، معنای مشترک تولید نمی‌شود. او گفت، در صورت وجود هوشیاری مناسب در سیاست‌گذاری فرهنگی، مجموعه قصه‌های اساطیری و حماسی شاهنامه از ظرفیت مناسبی برای ایجاد فهم مشترک برخوردار هستند.

این امر به مشارکت رسانه و همت رایزن‌های فرهنگی نیازمند است که می‌تواند به شمایل ایران و ایران فرهنگی شکل تازه‌ای بدهد. در پایان، حکمت پیشنهادی را در جهت کمک به شناخت بهتر ما از جغرافیای فرهنگی شاهنامه ارائه نمود و آن جاسازی درسی با عنوان جغرافیای تاریخی و ادبی در دروس آموزشی بود.

مهدی فدایی مهربانی

خرد بنیاد سیاست و راستی قرینه سیاست است

دکتر مهدی فدایی مهربانی، نویسنده و پژوهشگر ایرانی در حوزه عرفان و فلسفه سیاسی درباره خویشکاری و نظم سیاسی اهورایی در شاهنامه صحبت کرد. او ایده خویشکاری را یک ایده بسیار اساسی در نگره ایرانی عنوان نمود که در شاهنامه نیز به این مساله پرداخته شده است.

او در ادامه توضیح داد که براساس مساله خویشکاری، ایرانیان بر این باور هستند که هر چیزی باید در جایگاه خودش قرار بگیرد و به نظر می‌رسد در شاهنامه نیز با این آموزه روبرو هستیم. در واقع، نظم اصولا مطابق با راستی و اهورایی است و در نقطه مقابل، بی نظمی مطابق آنچیزی است که ایرانیان از آن تحت عنوان دروغ یاد می‌کردند. به اعتقاد فدایی، زمانی که صحبت از راستی می‌شود، در واقع وارد عرصه اهورایی و کیهانی می‌شویم که  به دنبالش، حضور آن در عرصه اجتماع و سیاست ضرورت می‌یابد.

فدایی برای توضیحات بیشتر به شاهنامه رجوع کرد و گفت؛ در شاهنامه نیز پادشاهانی که به دنبال نظم ناشی از راستی ایرانی هستند، در واقع به نوعی از یک جور فیض الهی برخوردار می‌باشند. به بیانی دیگر، شاهی که خواهان چنین نظمی باشد، برای داشتن چنین فضیلتی ابتدا باید آن را از یزدان طلب نماید.

افزون بر این، او توضیح داد که خرد بنیاد سیاست و راستی قرینه سیاست است. همچنین، مدارا با زیردستان از اصولی است که شاهنامه به آن به درستی اشاره می‌کند. بدین گونه که فردی که به دنبال مدارا است، در واقع به دنبال وحدت و جمع کردن است. تمامی این عناصر همچون مدارا و عدل اهورایی بوده و آنها را باید از کردگار جهان طلب کرد.

او افزود؛ تمام آن چیزی که در جهان وجود دارد، در سرجای خود قرار گرفته‌ و این جاگیری براساس عدل است. تمام ذرات عالم در حال نواختن موسیقی هستند. بنابراین همه ما در راستای این نظم باید ساز کوک بزنیم. نظم موسیقیایی همان برداشتی است که ایرانیان از عدل داشتند. عدل در درجه اول یک اصل کیهانی است و بعد وارد عرصه اخلاق، اجتماع و سیاست می‌شود و در سوی دیگر، وظیفه اصلی پادشاه پایبند بودن به راستی است. همچنین او به این نکته اشاره نمود که الگوی حکمرانی در شاهنامه مطابق با اندیشه سیاسی قدیم است، اما تصویر یک حکومت مطلقه را ندارد.

ماندانا تیشه‌یار

فردوسی پیش از اینکه ادیب باشد، یک کنشگر سیاسی است

دکتر ماندانا تیشه یار، استاد مطالعات منطقه ای در موسسه آموزش عالی بیمه اکو در دانشگاه علامه طباطبایی و رییس هیات مدیره انجمن مطالعات صلح ایران، به عنوان آخرین سخنران این همایش درباره سیاست خارجی و تاریخ روابط بین‌الملل به روایت فردوسی صحبت کرد. او به ضرورت توجه به تاریخ روابط بین‌الملل از نگاه ایرانی و همچنین ایجاد یک مکتب ایرانی روابط بین‌الملل اشاره نمود.

او در ادامه گفت؛ بیشتر مباحث مربوط به تاریخ روابط بین الملل به پیروی از دیگر کشورها است. در واقع، ما تنها تاریخ اروپایی روابط بین‌الملل را می‌خوانیم. اما در چند دهه گذشته، اندیشمندان جهان به ویژه در دولت‌های تمدنی شروع به روایت قرائت‌های نوینی از تاریخ روابط بین‌الملل نموده‌اند. برای نمونه، هندی‌ها با مراجعه به کتابهای کهن خود همچون ارتهه ـ شاستره و مَهابَهاراتا به قرائت‌های تازه‌ای از آنها پرداخته اند به گونه‌ای که شاهد به کارگیری گفتمان نوینی در سیاست خارجی هند هستیم که ریشه در فرهنگ کهن این کشور دارد. همچنین می‌توان تاثیر آیین دائو و کنفوسیوس را در سیاست خارجی چین دید که اندیشمندان این کشور آن‌ها را از دل متون استخراج کرده و از آنها استفاده می‌کنند.

تیشه‌یار به بحث ارزیابی سیاست خارجی و روابط بین الملل از نگاه ایرانی پرداخت و گفت؛ بسیاری از کتاب‌هایی که در ایران در حوزه سیاست خارجی نوشته شده‌اند، از دوره صفوی به بعد است و به ندرت می‌توانیم مباحثی درباره تاریخ سیاست خارجی ایران در دوره باستان را ببینیم. او به عدم توجه اندیشمندان ایرانی در ایجاد مکتب ایرانی روابط بین الملل پرداخت و گفت: «ما تاریخ روابط بین الملل را از نگاه ایرانی نخوانده و ننوشته‌ایم. البته اندک شمار کارهایی در این زمینه انجام شده که به زبان فارسی است و برای معرفی به جهانیان به زبان های دیگر ترجمه نشده اند.»

او همچنین به این نکته اشاره نمود که اگر شروع به خواندن دوباره متون کهن خود و گنجینه‌های ادب فارسی نماییم، قطعا یکی از این متون شاهنامه است. از دید او، فردوسی پیش از اینکه ادیب باشد، در واقع یک کنشگر سیاسی است که در دوران بحرانی زمان خود تلاش نموده با سردون شاهنامه کمک به ابقای هویت ایرانی نماید.

او به ضرورت توجه به ادب فارسی و شاهنامه در دانشکده‌های علوم سیاسی پرداخت و گفت: «ما نیازمند این هستیم که شاهنامه را از دانشکده‌های ادبیات وام بگیریم و به دانشکده های علوم سیاسی، جامعه شناسی و مطالعات منطقه‌ای ببریم. چرا که در شاهنامه برای نمونه به مسایل مهمی همچو‌ن ویژگی‌های فرستادگان، مشخصات هیات های دیپلماتیک، تشریفات سفر، آداب پذیرش، آداب گفت و گو، آداب هدیه بردن و هدیه پس گرفتن، آداب صلح، خداپرستی و فرستادگی، دوره ها رفتن و ماندن در محل ماموریت، شیوه خوراک خوردن و پوشش فرستادگان، آداب اسب سواری و شغل فرستادگان و … اشاره شده است. تمامی این موارد از قابلیت بهره‌برداری و تبیین در چهارچوب نظریه‌های رابط بین‌الملل، نوتاریخ گرایی، هرمنوتیک، نظریه‌های تحلیل گفتمان، دیرینه شناسی و تبارشناسی برخوردار هستند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *