نقد و بررسی کتاب «توحیدگرایی و صلح»
بازدیدها: 116
شاخص های مطرح یا یازسازی حکومت لیبرالستی
در ادامه دکتر علی مرشدیزاده با بیان اینکه ایشان به جای توجه به اصلاح دین به تغییر جهانیسازی پرداختهاند، گفت: ایشان دین را فارغ از قرائتها در نظر گرفتهاند در حالی که معلوم نیست کدام قرائت از دین را دین توحیدی در نظر دارند و ما چه بخواهیم و چه نخواهیم گرایشهای متفاوتی را در دین داریم.
عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد ادامه داد: شاید یکی از سؤالاتی که باید مطرح میشد، این بود که دین در عصر جهانیشدن چگونه باید به بازسازی خود بپردازد.
وی ادامه داد: ایشان در مشخصات جهانیشدن واقعی معیارهایی را مطرح میکنند که لیبرالیسم همه را دارد، اما شما در کتاب دین را مقابل سوسیالیسم و لیبرالیسم قرار دادهاید در حالی که دین میتواند با اینها ترکیب شود. برداشت من این است که نوشته شما ترکیبی از اسلام و سوسیالیسم است.
مرشدیزاده تصریح کرد: باید این سوال را مطرح کرد که آیا ما به دنبال وحدت هستیم و یا میخواهیم به تقریب برسیم که آیتالله بروجردی و شیخ شلتوت به دنبال آن بودند؟ اگر به دنبال مسئله تقریب هستیم، مسئله تساهل در مقالات شما غایب است.
وی افزود: شما ذکر کردهاید «هرجا توحیدی واقعی باشد، صلح خواهد بود»، سوال اینجاست که توحید واقعی چیست و آیا میتوان در تاریخ این تناظر را ملاحظه کرد؟
در قسمت بعدی این نشست افروغ به بیان نظرات خود در خصوص انتقادات پرداخت. وی گفت: مقالات من نشاندهنده آن است که من تا جائی پیش آمدهام و البته این پایان کار نیست و امیدوارم این راه توسط بنده و دیگران ادامه داده شود.
وی افزود: چارچوب نظری من بر اساس فلسفه اجتماعی است. فرد و جمع را میتوان با جمع کرد و نظرات بر اصالت فرد و یا اصالت جمع تقسیم نمیشود و در کنار این دو رویکرد بینابین نیز وجود دارد که متناظر با این سه دولت حداقلی، دولت حداکثری و دولت نامحدود بالقوه در سیاست مطرح خواهد شد.. رویکرد من اصلا تاریخی نیست و روش من مبتنی بر رئالیسم انتقادی است که به نوعی در نقد کانت است.
افروغ تصریح کرد: من نگفتهام بین توحید و صلح رابطهای ذاتی وجود دارد و کوشش کردهام به بهترین وجه ارتباط با بحث ذاتی دین را نشان دهم. من قائل به آرمانشهر هستم که البته بخشی از واقعیت است و برخی از اتفاقات باعث ایجاد آرمانشهر میشود.
وی ادامه داد: در خصوص جهانیشدن من معتقد به جهانیشدن حقیقی هستم و وضعیت موجود را نوعی جهانیسازی میدانم و مخالف وضعیت سرمایهداری کنونی هستم. من این مسئله را با توجه به ادبیات مانوئل کاستلز مطرح میکنم که به دهه ۶۰ تعلق ندارد و متأخر است.
نویسنده کتاب «توحیدگرایی و صلح» افزود: امروزه بسیاری از اندیشمندان به این نتیجه رسیدهاند که برابری توجیه متافیزیکی میخواهد که میتوان آن را در ادیان ابراهیمی یافت. امروز هرچند در قسمتهایی از سبکزندگی جهانیشدن محقق شده است اما هنوز فاصله زیادی تا وضع آرمانی داریم.
وی تصریح کرد: ممکن است اندیشمندی در خصوص صلح مثبت و منفی کارهایی انجام داده باشد اما با این چارچوب و معرفی ۱۲ عاملی که اشاره کردم کسی مطلبی ارائه نکرده است و این نظریه به من تعلق دارد.
افروغ با بیان اینکه من هنوز نظر خود را در خصوص هرمنوتیک مطرح نکردهام، گفت: من برای قرآن و مفسر ویژگیهایی را قائل هستم و البته معتقدم که هیچ مفسری بدون پیش فرض نیست و اتفاقا باید پیشفرضها نقد شود. در خصوص داعش نیز معتقدم ما نباید مستندات قرآنی ایشان که پیشفرضهایشان را نقد کنیم.
وی ادامه داد: بخشی از تفسیر به مفسر باز میگردد، اما من رویکرد گادامری ندارم. قرآن حقیقتی وجودی است اما معرفت ما به آن نسبی است چون اجتماعی است اما نمیگویم چون معرفت نسبی است ما نمیتوانیم قرائتهایی که میشود را نقد کنیم. ما باید وارد دیالوگ شویم و نشان دهیم که برخی از قرائتها میزان کمی از حقیقت را دارد.
نویسنده کتاب «توحیدگرایی و صلح» گفت: قرآن تجربه وحیانی است اما یک طرف این تجربه خدا قرار دارد و ما نباید آن را تماما به بشر باز گردانیم. تفسیر باید ریشه در حقیقت داشته باشد و هرچند ما قرائتهای متفاوتی داریم اما اینکه ما میزانی برای ارزیابی آنها نداریم درست نیست.
افروغ با بیان اینکه من سوسیالیست نیستم، گفت: آزادی و عدالت بدون اخلاق و عرفان جمع نمیشوند. من به حقوق جامعه قائلم هستم و معتقدم تنها فرد حق و حقوقی ندارد و باید حقوق گروهی و اجتماعی را مد نظر گرفت.
وی در پایان گفت: صلح به تنهایی نه مثبت است و نه مفید و این جهت آن در خدمت به انسان است که ارزش آن را تعیین میکند اگر شما مورد تعدق قرار گرفتید باید از خود دفاع کنید.