یادداشت صلح شماره ۱۳: صلح پایدار در گرو شمشیر داموکلس
بازدیدها: 124

صلح واژه عجیبی است، چرا که برای رسیدن به آن باید خط بطلانی بر خود آن کشید. صلح هدفی است که ابزار رسیدن به آن در گرو عدم صلح است. باید جنگید و خون داد و کشت و کشته شد تا سرانجام به «صلح»، آنچه شاید هیچگاه پایدار نیست، رسید. صلح و آرامش هدف بزرگی است که نیازمند قدرتی فائق برای ایجاد و استمرار خود است؛ قدرتی برتر که منافعش در تضاد با صلح نباشد. این قدرت را میتوان شمشیر داموکلس نامید. شمشیر داموکلس همواره بر سر پادشاه میباید تا او را از عاقبت تصمیمات خود همیشه آگاه سازد. بنابراین هیچ صلحی بدون جنگ اولیه به وجود نیامده است. این جنگ است که در نهایت منجر به صلح میشود. «جنگ از برای صلح» چه تراژدی غمگینی است!!!
چه چیزی باعث پایان یافتن جنگها میشود؟ جنگ که بزرگترین «شر» برای انسان به شمار میرود، زمانی پایان مییابد که برنامهای جامع و کامل برای صلح توسط بشر ابداع گردد. برنامهای که در سده اخیر، خود موضوع رشتهای دانشگاهی به نام روابط بین الملل شده است. همگان معترفاند که «جنگ» یک مشکل بسیار بزرگ و مبتلابه است؛ البته به استثنای چند اندیشمند مکتب ایده آلیسم که معتقدند هیچ گاه جنگی صورت نخواهد پذیرفت. در دیدگاه این افراد، جهان و روابط میان انسانها سراسر خیر و نیکی و خوبی است و گویا از پس فطرت انسانی، به طبیعت انسانی هیچ گوشه چشمی ندارند. طبیعت ستیزه جوی انسان باعث جنگ میشود و لیکن فطرت صلح طلب، فطرت آرامش جوی او مانع از جنگ و نزاع و خشونت میشود.
واقعیت سال ۱۹۱۴ نشان داد که علی رغم میل خالصانه اکثریت قریب به اتفاق رهبران و دولتمردان جهان و کوشش ایشان برای حفظ صلح و ثبات در نظام بین الملل، جنگ پدیدهای غیر قابل اجتناب و غیر قابل اغماض است. شاید یکی از بهترین راهها برای حفظ صلح، اندیشیدن در جنگ باشد. شمشیر داموکلس را به یاد بیاوریم و از آثار جنگ و خرابههای ناشی از آن عبرت بگیریم. شمشیر داموکلس به ما میآموزد که اگر در تصمیم گیری های خود دچار خطا و اشتباه راهبردی شویم و چنانچه به هر دلیلی روی به جنگ و ستیز و منازعه بیاوریم، لاجرم در ورطه خرابی، عقب افتادگی، هرج و مرج و نابودی خواهیم افتاد و در عین حال بهترین راه برای اینکه از جنگ دوری کنیم و صلح داشته باشیم، این است که شمشیر داموکلس را بر بالای سر خود آویزان کنیم. همین دوگانگی شاید باعث شده است که در طول سالهای متمادی علم روابط بین الملل همواره در حال تغییر و تطور باشد و از ثبات در گفتمان برخوردار نباشد.
ثروت و انرژی که در جنگها از بشر به هدر رفته است، غیر قابل تصور و غیر قابل محاسبه است. به راستی شاید برای همگان جالب باشد که بدانند اگر جنگ و ستیزی در تاریخ انسانها به وجود نمیآمد، بشر امروزی در چه جایگاهی بود و در چه مرتبهای از رفاه و علم به سر میبرد. در عین حال، البته باید توجه داشت که جنگها به عنوان محرکهای بسیار قوی همواره در زندگی انسانها قرار داشتند. محرکهای قوی برای ارضای طبیعت انسانی، به گونهای که «جنگ» را میتوان یک محرک بسیار قوی برای ارضای تمایلات نفسانی و طبیعت ستیزه جوی وی دانست. جنگها به صورت سلسله مراتبی باعث به وجود آمدن مشکلاتی میشوند که در نهایت بعد از گذر زمان، ظهور و بروز مییابند. یتیم شدن فرزندان، آوارگی انسانها، از میان رفتن زیرساختهای توسعهای، اقتصادی و فرهنگی و آموزشی و در نهایت عقب افتادگی تمدنی که باعث میشود تا آثار جنگ و خشونت برای سالهای متمادی همچنان باقی بماند.
در پایان اما نویسنده بر این باور است که «جنگ» شر است و باید از شر دوری جست و بنابراین شمشیر داموکلس را باید بر بالای سر دولتمردان قرار داد تا دچار غرور و حرکت اشتباه سیاسی نشوند. این شمشیر در نهایت در صورتی که دولتمردی بخواهد تا ماجراجویی داشته باشد، نخست بر گردن خود او و سپس بر گردن یکایک مردمان کشورش خواهد خورد و نتیجهای جز «شر» مطلق نخواهد داشت. حسن ختام اینکه؛ پناه میبریم به صلح، از شر جنگ و خشونت و ترور و نزاع.