پُلواژههای احمد اکبرپور/ پیوند کودکان با مفهوم صلح
بازدیدها: 166
یادداشتی از حمیدرضا اکبرپور
دکتری حقوق بین الملل عمومی
پژوهشگر مهمان مرکز مطالعات راهبردی خاورمیانه
گنجشکها جشن گرفتهاند
روی درختهای ما
روی درختهای دشمن*
هماره ترویج و توسعه مفاهیم اساسی مانند صلح، دغدغه سیستمهای آموزشی بوده است. بهویژه تفسیر و تبیین این مفهوم در میان کودکان و نوجوانان از ضرورتهای انکارناشدنی است اگر هدفگذاری برای آینده، دوری از جنگ و دستیافتن به صلح باشد. در واقع آموزش صلح به کودکان، کاشتِ امروز است و بیشک برداشتِ فردای جامعه، دنیایی آرامتر و صلحجوتر خواهد بود. یکی از راههای توسعه و ترویج صلح فارغ از مجاری رسمی آموزشی، توجه به آن در بستر ادبیات داستانی کودکان است.
احمد اکبرپور به عنوان یکی از نویسندگان مطرح در عرصه ادبیات کودکان و نوجوانان، به طور جدیتری در آثارش به این مسئله پرداخته است. این نویسنده صاحب سبک، به تازگی به عنوان نماینده ایران در بخش داستانی جایزه معتبر لیندگرن معرفی شده است. به تصریح خود نویسنده در باب برخی از آثارش، “در شرایط بحرانی کنونی باید کمی هم به صلح فکر کنیم؛ چرا که جهان دیوانهوار به سوی جنگ پیش میرود. جنگهایی که بزرگترها راه میاندازند اما کودکان از آن آسیب میبینند.” بنابراین به سبب جایگاه نویسنده و خوانش گسترده اثارش، که خروجی آن ترویج مفاهیم مطرح شده در کتابهایشان میباشد، ضروری است به برخی از مهمترین آنان که به مفهوم صلح چنگ زده است، اشاره شود.
آغاز این مسیر با یکی از مهمترین و شاید بشود گفت مهمترین اثر ایشان در حوزه صلح به نام شب بخیر فرمانده(۱۳۸۳) شروع میشود. اثر مذکور با پرداختن به جنگ و اثرات آن بر کودکان، دیدگاهی متفاوت را عرضه میکند. پایان داستان نیز با تلنگری سترگ همراه است؛ وقتی که شخصیت اصلی داستان، دشمن را به سان خود، انسان و دارای معلولیت میبیند. همین تشبیه حالات در دنیای کودکی برای پایان دادن به جنگ و دشمنی کفایت میکند. ادامه داستان این کتاب، در کتاب دیگری از این نویسنده به نام تو شجاعی فرمانده (۱۴۰۰) روایت شده است. کتاب جدید نیز به مانند سلف خود مضامین صلح و دوستی را در برمیگیرد، هر چند به جایگاه رفیع شب بخیر فرمانده نمیرسد.
اثر دیگر اکبرپور که کمتر دیده شده است، کتاب قاب آسمانی (۱۳۸۴) است. نویسنده در این اثر به مـصائب خـانوادههای مفقودالاثر و افراد آزاده میپردازد. یکی از شاخصههای این اثر تاکید بر جنگ هشتساله ایران و عراق است (شاید به همین علت مورد حمایت بنیاد شهید و امور ایثارگران فارس قرار گرفت). مولفهای که تفاوت آن را نسبت به کتاب شب بخیر فرمانده نمایان میسازد، چرا که در شب بخیر فرمانده به صورت صریح به جنگ خاصی اشاره نمیکند. این نکته، رویکرد جهانشمول اثر اخیر و تاکید بر خود جنگ فارغ از تاکید بر مصداقی خاص را بیش از پیش عیان میکند.
اثر درخشان دیگر اکبرپور، کتاب اگر من خلبان بودم (۱۳۸۵) است. نویسنده در این اثر، آرزوی خلبانی کودکان را در تقابل با بمباران روستایشان با هواپیما و زخمی شدن معلمشان قرار میدهد. نویسنده ضمن اینکه به دهشتناکی جنگ و دشمنی پرداخته است، نگاه کودکان را دخیل کرده است. کما اینکه تحولات روحی کودکان از پیامدهای جنگ در تغییر آرزوهای آنان به خوبی نمایان است. در عین حال، نویسنده به نگاه کودکانه به هواپیما و استفاده صلحآمیز از آن اشاره میکند. نگاهی که در تقابل با رویکرد جنگسالارانه قرار دارد و به آن طعنه میزد. مصداق این دیدگاه در آخر داستان و با تاکید روای بر عبارت اگر من خلبان بودم، خود را عیان میساد.
لحظههای سکسکه (۱۳۹۳) کتاب بعدی این نویسنده است که با رویکردی ضدجنگ نگاشته شده است. در این اثر با نگاه متفاوت نویسنده به دلایل حضور در جنگ و نگرشی نو در باب اتفاقات حول آن طرف هستیم. ماحصل این نگاه متفاوت، فاصله گرفتن از سیاه و سپید دیدن مرسوم است. از همین زاویه، این اثر را میتوان همزاد شب بخیر فرمانده دانست چرا که مرزبندی دشمن و خودی را کمرنگ میکند.
اثر برجسته دیگر این نویسنده، خداحافظ ماه (۱۳۹۷) است. این کتاب راجع به شاعری است که به عنوان سرباز به جنگ فرستاده شده است. شاعر داستان اما نمیتواند با جنگ خو بگیرد و خواسته و ناخواسته در مفاهیم دیگری به جز جنگ و دشمنی، غوطهور است. مولفههایی مانند گنجشکها، جنگل و ماه، تاکیدی بر بیاعتباری مرزها است. چرا که گنجشکها بر درختان دوست و دشمن مینشیند، جنگل در قسمت دوست و دشمن قرار دارد و بالاخره ماه بدون تبعیض بر سنگرهای دوست و دشمن میتابد. تقابل این مولفهها با رقابتی که میان همسنگران شاعر در زمان جنگ برقرار است، تضاد غریبی را تداعی میکند که میتواند به مفهوم افول همنوعدوستی در شرایط جنگ باشد.
علاوه بر این کتابها، برخی از آثار دیگر این نویسنده نیز دربرگیرنده مفاهیم از جنس صلح و همنوعدوستی است. مثال بارز آن کتاب امپراطور کلمات (۱۳۸۲) است. امپراطور کلمات از زاویه دیگری به صلح نگریسته است. نویسنده بدون اینکه جنگ (برعکس سایر آثار نامبرده که ضد جنگ بودند) را محور قرار دهد به مفهوم صلح در قالب جهانی بدون مرز تاکید دارد. چرا که مرزبندیها را عامل جدایی میداند.
در مجموع بیشتر آثار اکبرپور، در قالب ادبیات جنگ و بارویکردی ضدجنگ به ترویج مفهوم صلح پرداخته است. به بیان دیگر او با تاکید بر خشونت، جنون و دهشتناکی جنگ، انذار از جنگ را توسعه میدهد تا جا پای صلح باز شود. شاید این نگاه به صلح در وهله اول تاکیدی ظاهری بر مفهوم صلح منفی و سلبی دارد. چرا که نگاه مصرانه نویسنده به نوعی در مصائب و دشواریهای جنگ درگیر است و بر آن تاکید دارد.
اما نگاه عمیقی که بر روابط انسانی میان شخصیتهای داستان و به اصطلاح دشمن دارد و فارغ از جناحبندیها، به زخم عمیق جنگ بر پیکره انسانها میپردازد، این گذار از صلح منفی و سلبی را به سمت صلحی مثبت و ایجابی پررنگ میسازد. توجه ویژه به اشتراکات کلان انسانی در ورای اختلافات خُرد، همزمان با تکرار مکرر بیهوده بودن جنگ، تاکید موکدی است که صلح پایدار تنها در پی حل اختلافات و پُررنگ کردن اشتراکات به دست میآید.
* برشی از کتاب خداحافظ ماه