ما و نان سنگک/یادداشتی از دکتر بهرام امیراحمدیان

اخبار انجمن را همرسانی کنید.

بازدیدها: 114

بهرام امیراحمدیان

استاد گروه مطالعات منطقه ای موسسه اموزش عالی بیمه اکو

دانشگاه علامه طباطبائی

 

در دهه هفتم زندگی خود بر این باورم که نان سنگک و رفتارهای ما با هم و در راستای هم در یک روند مشابه تحول یافته اند. با وجود تغییرات در فرایند و ابزارها و امکانات، محصول نهایی بدون تغییر مانده است. محصول نهایی سنگگ، همان نان سنگک سنتی به همان شکل و محصول نهایی ما، همان رفتار اجتماعی ماست.

در نان سنگک تغارهای سفالی به فولادی و استیل تغییر کرده و مرحله خمیرگیری دستی، برقی شده است. در گذشته ای نه چندان دور، مرد خمیرگیر پیش از برآمدن خورشید، وضو گرفته و با توکل به خدا و در نظر گرفتن نیاز مردم به نان خوب، با افزودن خمیرترش، با بازوان ستبر و سینه ای برآمده و ماهیچه های قدرتمند، کار تهیه خمیر را بر عهده داشت. کیسه هشتاد کیلویی آرد(کیسه پارچه ای) را داخل تغار سفالی می ریخت با سطل، آب بدان می افزود. از این خمیر، نانی ماکول تهیه می شد و مردم پس از دریافت نان از دست نان درآر، به نانوا دست مریزاد می گفتند و نان خود را گرفته و به خانه می بردند. نان سنگک بیات هم همچنان ترد و ماکول بود.

حالا نان ها روز بعد، مانند لباسهای استرچ کش می آیند و بریده نمی شوند. اکنون آن خمیرگیر دوره نوجوانی ما، جای خود را به خمیرگیری جوان و عادی داده است که پنهانی «خمیر مایه صنعتی»[۱] به دستگاه برقی خمیرسازی می ریزد و با بازکردن شیر آب نصب شده به درون مخزن نیم استوانه برقی و ریختن آرد از کیسه چهل کیلویی پلاستیکی[۲]، کلید گردش همزن را می زند و خود نظاره گر تهیه شدن خمیر می ماند و هر از چند گاهی با کاردک خمیر را جابجا می کند.

حالا تنور نانوایی به جای مازوت از گاز لوله کشی تغذیه می شود. نان معمولی را باید سفارش بدهی، چون نان کنجدی نان عادی است؛ درست برخلاف گذشته که نان کنجدی سفارشی بود و نان ساده عادی.

نانوا حالا دستگاه پوز دارد و با خرید الکترونیکی می شود نان خریداری کرد. در نانوایی کسی پای دخل نیست. هزینه ها گران است و نان درآر، هم نان در می آورد و هم با دستان خود پول می گیرد و مشتری راه می اندازد. با همان دست به پاروی صاف کن شن داخل تنور، صابون می مالد و پارو و سیخ را جابجا می کند.

شاطر، خمیر پهن کن همان گونه با دستان خود خمیر را بر روی پارو پهن و سپس آن را داخل تنور برده، پهن می کند. هرگاه می بینم که دستان شاطر مدام با آب تماس دارد، در شگفت می مانم اگر دستان او پاکیزه نباشند و یا ممکن است در اثر تماس زیاد دست با آب، بخشی از پوست دست او هم همراه خمیر به درون تنور رفته باشد.

برخی نانوایی ها تنور برقی گردان هم راه انداخته اند که تعداد آنها اندک است.

شکل سنگک هم تغییری نکرده است. همان که در آغاز بوده، بدون تغییر مانده است. با دستان برهنه خمیر جابجا و پهن می شود. و با دست از تنور خارج می شود و به دست مشتری داده می شود. شن و پارو و خمیر و صابون سر جای خود، بدون تغییر باقی مانده است.

ما هم همین فرایند را نسبت به گذشته داریم. به جای درشکه(در کنار اتومبیل برای جابجایی مسافر) و گاری(برای جابجایی بار و کالا در کنار وانت و موتور سه چرخ وسپا و کامیون) اتومبیل و کامیون آمده است. خیابانها آسفالت و آب لوله کشی و برق و گاز لوله کشی و ماشین لباسشویی و ظرفشویی و رادیو و تلویزیون ماهواره ای و ماشینهای سواری مدل بالا و مترو و موبایل و هزاران ابزار و وسایل و امکانات زندگی مدرن و . . . در زندگی ما وارد شده، ولی ما مانند نان سنگک همان گونه بدون تغییر محصول نهایی (رفتار اجتماعی) تولید می کنیم. بدون توجه به خطوط راهنمایی و خط کشی عابر، صف و احترام به حقوق دیگران، با همان رفتار های گذشته به زندگی خود ادامه می دهیم.

از اصطلاحات «چاکرتم» و «نوکرتم» و «قربونت برم» و «خسته نباشی» و «فدات شم» و . . . بهره می گیریم، همان گونه عزاداری می کنیم و همان گونه چشم و هم چشمی و تک روی. در جامعه ای زندگی می کنیم که نمی شود آن را جامعه نام داد زیرا جامعه دارای قانونمندی است و در واقع، جمعیتی هستیم که در کنار هم زندگی می کنیم بدون ملاحظه یکدیگر. در همه سطوح زندگی خود را از دیگران برتر می دانیم و از همه سبقت می گیریم.

هنوز نمی توانیم یک صف یک ردیفه داشته باشیم. سر صفها همیشه متورم است. به محض نابسامانی در امور می گوییم «اوضاع خر تو خر» شده است. به هم که فحش می دهیم می گوییم «مرتیکه الاغ نفهم»، «هی یارو مگه گاوی»، «هو  گوساله»، «حالا خر رو بیار باقالی بار کن». در موقع نابسامانی امور می گوییم «هر کسی خر خودشو می رونه». این «خر» هنوز از زندگی ما بیرون نرفته و عنصر اساسی مناسبات است، در حالی که خر به جامعه روستایی تعلق دارد و برای بارکشی و سواری است.

هنوز که هنوز است سواری مسافرکش و موتور سوار در صحنه یکه تازی می کنند و از قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی تبعیت نمی کنند. در تهران همه ماشینها مسافرکشی می کنند، حتی تاکسی ها(به مصداق این سخن برنارد شاو: همه جا دیوونه پیدا میشه، حتی تو دیوونه خونه). هنوز مساله دستفروشها و فروشنده های دوره گرد حل نشده باقی مانده است. مترو به فروشگاه سیار درازی تبدیل شده است که گاهی مسافرکشی هم می کند.

هنوز غیبت و دروغگویی و کم فروشی و گرانفروشی و گندم نمایی و جو فروشی و احتکار و اختلاس و اعتیاد و دزدی از هم، از جامعه رخت بر نبسته و کلاهبرداری از هموطن ادامه دارد. تا زمانی که «مالخر» وجود دارد «دزد» هم هست. اینها لازم و ملزوم یکدیگرند. چرا این کارها و رفتارها درست نمی شود؟ سنگک نمونه خوبی برای این منظور است.

در نتیجه ما می خواهیم دولت یا قهرمانی بیاید و ما را اصلاح کند. این خیال خام است. این مردم هستند که دولت را می سازند. دولتها قبای برازنده تن ملتهای خویش هستند. نان سنگک تولید خود را با همه تحول ادامه خواهد داد ما هم زندگی مان همان سنگک است. آن را به همان سیاق و با شکلی مدرن و زیبا و در برجهای گران قیمت با کوچه های دارای محافظ و نگاهبان(که با ارزش یک متر مربع آن می شود در جایی خانه ای برای زوجی خرید که با کمترین امکانات زندگی مشترک خود را آغاز کرده اند) تا خانه های کوچک قفس مانند و پرتراکم و کوچه های باریک یک تا دومتری که از میان آن فاضلاب جاری است و کودکان در آن با هم فوتبال بازی می کنند، ادامه می دهیم و گذر زمان اگر در شکل تغییری داده است، ولی در جوهره و ذات و هستی و فلسفه آن تغییری نداده است. خداوند در قرآن می فرماید ما قومی را تغییر نمی دهیم مگر آنکه آنها خودشان را تغییر دهند.

 

هر گاه سنگک می خرید زیاد به این مسائل فکر نکنید. ذهن خود را به چیزهایی دیگر معطوف دارید.

 

 

توضیحات:

[۱]  – اگر صاحب نانوایی دلش به حال مردم سوخته باشد، و الا آن هم دریغ می شود و برخی از جوش شیرین بهره می گیرند که استفاده از آن برای سلامتی مضر و کاربرد آن ممنوع است.

 

[۲] –  نصف وزن کیسه آرد دوره ما که از سوی سازمان بهداشت، حمل کیسه ۸۰ کیلویی به سبب صدمه ای که به کارگر در موقع حمل وارد می کند، ممنوع شده است. هرچند حالا دو کیسه ۴۰ کیلویی را با هم بلند می کنند.

 

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *