این روزها

اخبار انجمن را همرسانی کنید.

بازدیدها: 68

یادداشتی از دکتر نعمت الله فاضلی

استاد انسان شناسی و عضو هیات مدیره انجمن علمی مطالعات صلح ایران

این روزها حال هیچ کس خوب نیست حتی آن ها که گمان می کنند سر کیف اند!
وقتی هوا آلوده است همه سم استنشاق می کنند،حتی ثروتمندان، قدرتمندان و بی خیالان.
با این حال،
حال امروزمان بهتر از فرداست. می دانیم فردا قیمت ها بالاتر می رود و فقیرتر می شویم؛
و می دانیم که امروز چند نفر کشته یا زخمی و زندانی شده اند ولی فردا بیشتر می شوند؛
و می دانیم امروز زنده ایم و فردا خدا عالم است؛
و می دانیم همه روی گسل زندگی می کنیم و زمین مان زلزله خیز است اما فردا در کمین ماست.

این روزها حال مان، اصلا خوب نیست.
دایم از این و آن حال فردا و فرداها را جویا می شویم. مضطربیم و نالان.
حال همه خراب است و عده ای خراب تر و وخیم تر.
سامان جامعه به هم ریخته است. رسانه ها انباشته از خبرهای بد و وحشتناک است.
همه جا بوی خون می دهد، بوی اعدام، بوی زخم، بوی زندان، بوی ضجه و بوی زجرکش شدن و زجرکشیدن، بوی فقر و فلاکت.

این روزها چه کنیم تا کمی حال مان بهتر شود؟
تا زنده بمانیم و زندگی بماند؟
این پرسش همه است حتی آن ها که نمی پرسند و پرسیدن نمی دانند!
پاسخ سرراست و همگانی برای این سوال وجود ندارد.
هر کس متناسب مقتضیاتش بهتر می داند و می تواند پاسخی به آن‌دهد.
اما دیگران به ویژه دانشجویانم انتظار دارند من به آن ها کمک کنم و حرفی بزنم و راهنمایی کنم.
کارم نوشتن و اندیشیدن است و حق دارند که در این روزهای سخت منتظر شنیدن سخنی تازه و تاملی سودمند از من باشند.

برای کسانی که هنوز مجالی و توانی برای خواندن و نوشتن دارند و آن ها که به قدرت آگاهی باورمندند، و کسانی که همچنان ایستاده اند و قدرت عشق را تجربه کرده اند، پیشنهاداتم را می گویم:

ویکتور فرانکل بانی لوگوتراپی یا روان درمانگری معنایی، در کتاب خواندنی اش “آری به زندگی” می نویسد:
“انسان بودن چیزی غیر از آگاه و مسولیت پذیر بودن نیست”
(۱۳۹۹: ۶۵).
بر پایه این بینش، پیشنهادتم را می دهم.

۱. شجاع باشیم.
جفری اسکار در کتاب خواندنی اش “درباب شجاعت” می نویسد شجاعت نترسیدن نیست، بلکه تسلط بر ترس های مان است.

اسکار می گوید:
“هر زمانه ای باید شجاعتی منطبق بر نیازهای روز خودش را تعریف کند”
( اسکار ۱۴۰۱: ۱۴).

اسکار به درستی می نویسد:
“هر کس لولوخورخوره های خودش را دارد” (همان ۱۵).

خب، با این حساب نیاز داریم “شجاعت زمانه” و لولوخورخوره های مان را بشناسیم. قاعده کلی نجات بخش اینست “شجاعت توانایی خوب زندگی کردن، علی رغم خطراتی است که لاجرم متوجه وجود بشر خواهد شد”(همان ۹۶).

پل تیلیش هم در “شجاعت بودن” همین را می گوید:
“شجاعت عبارت است از عمل به آنچه ستودنی است و رد آنچه خوار شمردنی است”
(تیلیش ۱۳۷۵: ۳۹).

۲.در پی معنا باشیم.
فرانکل می گوید موقعیت های دشوار و بی نهایت سخت، انسان ها را پخته و فرهیخته و بالغ می سازد، مشروط به این که ما بخواهیم بالنده تر شویم.
فرانکل می گوید: وقتی شرایط بیرونی بحرانی است، به “موفقیت درونی” توجه کنیم و زیست معنادار را بجوییم.
می نویسد تحقق معنا از سه راه ممکن است:

الف) با انجام کاری،  با عمل، با آفریدن، و با پدید آوردن اثری.

ب) با تجربه چیزی – مثل طبیعت، هنر- با دوست داشتن و مهرورزیدن به دیگران.

پ) تحمل و پذیرش رنج
(فرانکل ۱۳۹۹: ۸۱).

فرانکل می نویسد:
“نحوه برخورد ما با برهه های سخت و طاقت فرسای زندگی مان نشان می دهد ما که هستیم”  (همان ۳۴).
هر کس ناگزیرست وجود رنج در زندگی را تجربه کند اما آن ها که به زندگی آری می گویند، استقامت می کنند و به استقبال رنج می روند و با انجام کاری، تجربه کردن و دگردوستی و عشق، رنج را تحمل پذیر و معنادار می سازند.

۳ .  فکر کنیم.
مقصودم غصه خوردن و نگران شدن نیست، بلکه تلاش آگاهانه برای استفاده هر چه بهینه تر از توانایی های ذهنی، هوش و استعدادهای مان برای آفریدن، خودکاوی، گفتگو، عاملیت و خلاقیت، ارزیابی و نقد خود و جامعه است.
این نکته را بیشتر شرح نمی دهم و توصیه می کنم کتاب “هنر فکر کردن” شاهکار ارنست دیمنه را بخوانید. مطمین باشید این کتاب بهترین راهنما برای هنر فکر کردن است.
همچنین کتاب “ذهن و همه چیز” اثر استاد مقصود فراستخواه در این زمینه راهگشا و اثربخش است.
هانا آرانت در شاهکارش “وضع بشر” می گوید:
“به آنچه می کنیم، فکر کنیم”.

آرنت می نویسد: یکی از ویژگی های زمانه اینست که فکر نمی کنیم اگر می کردیم حال بشر خوب بود.

۴. امیدوار باشیم.
منظورم از امیدواری، مطلقا چیزی نیست که حکومت و حاکمان می گویند.
مراد آنها اینست که به حکومت شان امیدوار باشید.
آنها می خواهند ما خوش باور و زودباور باشیم. امید برای آنها ترویج خوش بینی است.
مراد من اما چیزیست که تری ایگلتون آن را “امید بدون خوش بینی” در کتابی با همین عنوان می نامد (۱۳۹۸).
ایگلتون می گوید:
“امید خود در ساختار واقعیت تنیده شده است.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *