صلح در سیره نظری و عملی امام رضا / یادداشتی از محمد منصورنژاد

اخبار انجمن را همرسانی کنید.

بازدیدها: 179

به نام خدای صلح و سلم

 

صلح در سیره نظری و عملی امام رضا

محمد منصورنژاد[۱]

 

نوشتار حاضر تحت عناوین زیر سامان یافته است: الف) مدخل سخن ب) امام رضا و صلح ج)نتیجه گیری.

الف) مدخل سخن

در این نوشتار کوتاه قصد توقف گسترده در مقدمات (طرح مساله و مفهوم بندی و ….) نیست، دست کم بدان دلیل که نگارنده در اثار پیشتر منتشر شده اش[۲] بدین نکات مفصل پرداخته و تکرار مکررات وجهی ندارد. از این رو تنها به دو نکته مهم اشاره می گردد:

۱٫طرح مساله: در اینکه سخن از صلح گفتن ضرورت دارد، تردیدی نیست؛ اما چه ضرورتی دارد از صلح در گفتمان دینی سخن گفت و به شخصیت های مذهبی ارجاع داد؟ اجمالا در پاسخ می توان گفت که علیرغم همه دین ستیزی­ها و دین گریزی­ها، هنوز ارزش ها، شعایر، مشاهیر و نمادهای دینی (هم در سطح جهانی و هم در ایران) جذابیت ویژه دارند. به عنوان نمونه «مزار امام رضا» در ایران در ایام خاص، همواره یا از مسافرپذیرترین اماکن گردشگری ایران و یا یکی از چند شهر توریستی این سامان است. کمترین معنای این سخن آن است که امام هشتم به عنوان یکی از مشاهیر و معاریف و بزرگان مذهبی به ویژه برای شیعیان، محبوب و مطلوب است و بر قلوب دیگران نفوذ دارد.

به همین دلیل، در این سامان، اگر قصد فرهنگ­سازی برای صلح باشد، نه تنها در میان دینداران و مذهبی ها نمی توان از بزرگان و نمادهای دینی غفلت کرد، بلکه ارجاع فرهنگ دوستی به امام هشتم، نسبت به دیگر موارد، تاثیرگذارتر و در نتیجه ضروری­تر است. برای اکثریت شیعی ایرانی، اینکه امام معصومی، دعوت به دوستی و نفی خشونت کرده باشد، بسیار دلنشین­تر و قابل قبولتر از سخنان بزرگانی از اندیشمندان غیرمسلمان است. به همین جهت در حالیکه در کشورمان از گسستهای متعدد و متنوع رنج می بریم، برای تقویت همبستگی ها، مهربانی ها و دوستی ها لازم است از فرهنگ دینی از جمله سنت و سیره امامان معصوم استمداد جست.

۲٫صلح مثبت و منفی: اشاره به نکته دیگری می تواند از جهات مختلف برای این نوشتار مفید باشد و ضمن روشن نمودن مفهوم صلح، به «الگوی نظری» بحث هم یاری رساند. کلمه «صلح»، جدای از معانی لغوی، در معنای اصطلاحی اش از نگاه «یوهان گالتونگ» به دو سطح تقسیم می گردد: صلح منفی و مثبت؛

مراد از صلح منفی، وضعیتی است که در آن خشونت آشکار و علنی (که بارزترین مصداق چنین خشونتی «جنگ» است)، وجود نداشته باشد. با این وصف توافق پس از هر جنگی، وضعیت را از حالت ناصلح، به صلح تغییر می دهد.  اما این وضعیت نهایی و کاملا مطلوب صلح نیست.

مراد از صلح مثبت، وضعیتی است که در آن نه تنها خشونت آشکار، بلکه خشونت غیرآشکار و غیرصریح (فقر، تبعیض) هم وجود نداشته باشد. در چنین وضعیتی بستر برای تعاملات مثبت انسانی، اخلاقی و سازنده فراهم می آید.

به عبارت دیگر، مفهوم «صلح»، دامنه بسیار وسیعی داشته و در مناسبات فردی، خانوادگی، گروهی و ملی کاربرد دارد و از این رو حد کمینه ای دارد که آن فقدان جنگ و خشونت فیزیکی علیه یکدیگر است و حد بیشینه آن، تمامی فضایل و نیکی ها را پوشش می دهد. امروزه در ادبیات مراکز علمی سخن از صلح منفی (که با نگاه حداقلی با صلح نسبت دارد) و صلح مثبت (که با صلح در حیطه وسیع و بیشینه نسبت دارد) است. ظاهرا اول بار «جان گالتونگ» در سال ۱۹۶۴ واژه های صلح مثبت و منفی را خلق نمود و زان پس دیگر متفکران نیز از این واژه در پژوهش ها استفاده نمودند.(Grawel: 2003) با الهام از مفاهیم نسبتا مقبول در علوم اجتماعی در باب صلح، در این بحث کوشش می شود تا مواضع امام رضا بر اساس مفاهیم صلح منفی و مثبت طرح و تحلیل شود.

 

ب) امام رضا و صلح:

 

۱.امام رضا و صلح منفی

عمده تحلیلگران زندگی امام رضا، در برابر این پرسش که چرا مامون از امام رضا خواست تا از مدینه به مرو و خراسان بزرگ برود و شخص دوم سیاسی جهان اسلام شود؟ پاسخ می دهند که در آن زمان زمینه هایی وجود داشت که علاقه مندان به امام رضا بر گرد ایشان فراهم آمده و علیه خلافت عباسی دست به قیام و نبرد زنند! عدم پذیرش بیعت خلیفه عصر و ایجاد درگیری، هم از سوی امامان پیشین سابقه داشت (امام حسین) و هم از سوی امام زادگانی چون «زید بن علی» فرزند امام سجاد و پسرش «یحیی» (که از دست بنی امیه فرار کرده و به خراسان بزرگ رفت تا در آن‌جا نهضت، شورش و انقلاب به راه بیندازد، ولی در خراسان به شهادت رسید).

معنای دیگر این سخن آن است که امام رضا به جای دامن زدن به فضای خشونت و نبرد، از موقعیت ایجاد شده استفاده نمود تا فضای صلح منفی شکل بگیرد. این حرکت برای برخی قابل درک نبود و از این رو از ایشان توضیح می خواستند. در شرح بیشتر می­توان گفت این نکته از جهت تاریخی مسلم است که مامون خلیفه عباسی در پایان سده دوم (سال ۲۰۰ق) امام رضا را از مدینه به مرو برای گفتگو فراخواند و نتیجه این سفر و این تعامل آن شد که امام رضا با شرایطی ولایتعهدی مامون را پذیرفتند. درباره پذیرش این ولایتعهدی و چرایی آن بسیار فراوان سخن رفته است[۳] و در مشروعیت این کنش مسالمت­آمیز هیچ پاسخی دلنشین­تر و قانع کننده­تر از پاسخ امام نیست که از ایشان پرسیدند: چرا شما ولایتعهدی مأمون را پذیرفتید؟ امام دلایل عقلی زیبا در بیانی کوتاه و در قالبی موجه مطرح نمودند. در «عیون»، به سند خود از عیاشى روایت کرده که گفته است: «محمد بن نصر از حسن بن موسى روایت کرده که گفت: اصحاب ما از حضرت رضا ‌(ع) روایت کرده‏اند که مردى به آن جناب عرض کرد: خدا اصلاحت کند، بفرما ببینم چگونه کار شما با مامون بدینجا بینجامید؟ (و گویا سائل عمل آن جناب را با مامون عملى ناپسند مى‏پنداشته) و لذا حضرت ابى­الحسن­رضا (ع) فرمود: بگو ببینم؛ از پیغمبر و وصى کدامیک از دیگرى افضلند؟ مرد عرض کرد پیغمبر افضل از وصى است؛ فرمود: حال بگو ببینم مشرک، افضل است و یا مسلم؟ عرض کرد البته مسلم. فرمود: عزیز مصر مشرک، و یوسف وزیر او پیغمبر بود، و این مامون مسلمان است و من وصى، یوسف از عزیز خواست تا او را مسئول امور مالى کند و گفت: اجْعَلْنِی عَلى‏ خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ، ولى من چنین تقاضایى که نکردم هیچ، بلکه مامون مرا در قبول این ولایتعهدى مجبور کرد.» (ترجمه المیزان، ج‏۱۱، ص: ۲۸۲)

اینگونه پرسش‌ها و تشکیک‌های دیگران، بر مفروضی غلط، مبتنی است که رابطه رهبران دینی با حکام عصر تنها می‌تواند خصمانه و مبتنی بر ستیز و ناصلح باشد. از این رو وقتی صورت دیگر می‌پذیرد، می کوشند تا آن را ریشه‌یابی نمایند. حال آنکه استناد امام رضا به داستان حضرت یوسف، حکایت از آن دارد که رهبران دینی می‌توانند فعالانه با حکام زمانه همکاری مثبت و مسالمت­آمیز در جهت خدمت به مردم و دین داشته باشند. کمترین کارکرد این تعامل مثبت، رسیدن به وضعیت صلح منفی است. چون با این شیوه عمل، از وقوع جنگ پیشگیری می نمایند.

 

۲٫امام رضا و صلح مثبت

 

برای رعایت اختصار و انسجام ابتدا سیره امام رضا در جایگاه سیاسی و سپس غیرسیاسی، مورد بررسی قرار می گیرند:

۱-۲:صلح در جایگاه سیاسی: اما سیره صلح آمیز امام رضا با دولت عباسی در سطح و حد کمینه صلح، باقی نماند و به سوی حد بیشینه صلح (صلح مثبت) سیر کرد. رویکرد فرهنگی امام (ع) به ویژه در زمان ولایتعهدی‌اش قابل توجه بوده و به ویژه مناظره‌های امام رضا با بزرگان ادیان دیگر[۴]، از مصادیق بارز تقویت فرهنگ صلح مثبت است. امام که در بعد سیاسی برای مامون جهت پذیرش ولایتعهدی، شرط قایل شد (عدم دخالت در عزل و نصب ها)، اما چون با رویکرد فرهنگی مانوس و موافق بودند، نه تنها در این زمینه شرطی مطرح نکردند، بلکه از تعاملات فرهنگی و مناظره با دیگران در گفتمان دولت عباسی، استقبال می‌نمودند.

اصل مناظرات و تحلیل آنها با اینکه بحث بسیار دلنشینی است، اما برای رعایت ایجاز اینجا امکان طرح تفصیلی ندارد.[۵] از این رو تنها به اشاره گفته می‌شود که مناظره های امام رضا (ع) برای آن مقطع چه کارکردهایی داشت و برای الان چه درس و پیامی دارد؟ در آن گفتگوها، شیوه تحمل و مدارا با اندیشه ورزان دیگر و آرای مخالف (که رکنی رکین در صلح مثبت است) را در عرصه‌های علمی و فرهنگی از امام رضا (ع) می آموزیم. یکی از آداب مناظره­ها آن است که امام(ع) در برابر طرح ‌اندیشه دیگران سکوت نموده و با مدارا، سخنان رقیب را می­شنید. دقت داشتند تا پایان سخن رقیب در فرصت مقرر، سخنانش قطع نشود و از عصبانیت و خشونت حین گفتگو دوری شود و تنها اقدام فعالانه، ارائه دلایل قوی باشد.

ایشان گرچه با آراء و اندیشه‌های معاصرینشان (غیراسلامی و فرقه‌های اسلامی) موافق نبودند، ولی از سردمداران این رویکرد بودند که لازم است تا تضارب آراء در جامعه وجود داشته و فرآیندی برای تولید نهضت علمی ایجاد شود. بی­جهت نبوده و نیست که مقطع حیات امام و حکومت مامون را «عصر طلایی تمدن اسلامی» نام می‌نهند. به عبارت دیگر، امام رضا مخالف فضای بسته سیاسی و فرهنگی بودند و در فضای باز و دوستانه فرهنگی، از اندیشه خود در برابر دیگران دفاع می‌نمودند.

پذیرش و تن دادن به مناظره از سوی امام رضا، آن هم به عنوان یکی از مقامات و نخبگان برجسته مذهبی، یعنی تایید و ایجاد فضای آزاد و باز سیاسی و سپس قبول محوریت کلام و سخن به عنوان بهترین مجرای ارتباطی؛ ارجاع به علم و استدلال، راه خشونت را می بندد. پذیرش فضای آزاد برای طرح آرا از استبداد و خشونت جلوگیری می کند. به همین جهت «کلام محوری»، از مصادیق بارز کنشگری در گفتمان صلح مثبت است. در کتاب «امام رضا و نهضت تولید علم»، نگارنده کارکردهای مناظره را مفصل شرح نموده است. بد نیست دست کم به صورت کوتاهی در اینجا به این کارکردهای مناظره اشاره شود:

اوّل، کارکرد مشروعیّت­بخشی: کارکرد اوّل آن گفت­وگوها، مشروعیّت­بخشی است؛ یعنی مشروعیّت طرح اندیشه­های مخالف شیعه در سطح کلان و آزاداندیشی به معنای درست کلمه و مقبولیّت تضارب آراء؛

دوّم، کارکرد معرفت­شناسانه: از تمام روش­های معقول، به ویژه روش­های عقلی و برهانی استفاده شود، چون حجّیّت دارند.

سوّم، کارکرد راهبردی: زیرا برای ارزیابی­ اندیشه خودی و دیگران، راه­حلّ مناسب، تن­سپردن به تضارب آراء است و باید برخورد انتقادی و فعّالانه با اندیشه­های دیگران ملاک قرار گیرد.

چهارم، کارکرد انگیزشی: مناظره­ها و طرح آراء مخالف، تولید مسأله می­کنند و برای نیروهای فکری دغدغه ایجاد می­نمایند که به دنبال پژوهش و مطالعه بیش­تر و جدّی‌تر بروند.

پنجم، کارکرد آموزشی و پژوهشی: امام رضا (ع) در عمل به ما یاد داده که نتیجه گفت­وگوهایش با بزرگان ادیان دیگر، تولید علم بوده است.

ششم، کارکرد اخلاقی: در آن گفت­وگوها شیوه تحمّل و مدارا با اندیشه دیگران و آراء مخالف در عرصه­های علمی و فرهنگی را از امام رضا می آموزیم.

هفتم، کارکرد تکنیکی و روشی: امام رضا (ع) در مناظره­ها، تکنیک­ها و فنون مختلف را به کار گرفتند که برای رشد دانش و دفاع از هویّت خودی به صورت مسالمت آمیز، سازنده‌اند.

همه این کارکردها در صلح مثبت، لازم، مهم و ضروری اند. مدعا را حتی می توان بلندتر مطرح نمود: بدون گفتگو، آزادی اندیشه، تولید ادبیات علمی، مشروعیت سخن و محوریت گفتگو و … اصلا صلح مثبت تحقق نمی یابد.

۲-۲: کلماتی از امام رضا: می توان در یک کار گسترده مجموعه کلمات امام رضا متناسب با مضمون صلح مثبت را گزینش و نقل و تحلیل نمود. کلمات امام رضا که بخشی متناسب با بحث آشتی، دوستی، خدمت به دیگران، حفظ حرمت دیگران، مدارا با دیگران و… است فراوانند که در منابع مستقل در اختیارند.[۶] اما برای رعایت اختصار، در ادامه، تنها به ذکر چند سخن از احادیث رضوی بسنده می‌شود:

-لا یکون المؤمن مؤمناً حتّى یکون فیه ثلاث خصال: سنّه من ربّه وسنّه من نبیه وسنّه من ولیه؛ فأمّا السنّه من ربّه فکتمان سرّه؛ وأمّا السنّه من نبیه فمداراه الناس؛ وأمّا السنّه من ولیه فالصبر فی البأساء والضرّاء. (اصول الکافی ۲/۷۳، ح ۳:). در صورتی که سه ویژگی در کسی نباشد نمی‌تواند ادعای ایمان و مومن بودن داشته باشد. سنتی که به خداوند مربوط است و سنتی که با پیامبر ارتباط دارد و سنتی هم که ویژه ولی اوست. اما ویژگی مربوط به خداوند، پوشاندن اسرار است و اما سنت مربوط به پیامبر، مدارای با مردم است و سنت مربوط به ولی هم پایداری در سختی‌ها و دشواری هاست.

راز داری، مدارا و حتی صبر و بردباری از لوازم تعامل مسالمت­آمیز و آشتی­جویانه‌اند. با این وصف سنت و سیره امام رضا (ع) در راستای بحث صلح و آشتی، حتی در سطح صلح مثبت، ظرفیت بازخوانی جدی را داراست.

-«بئس الزاد الى المعاد العدوان على العباد»، دشمنى با بندگان خدا، بد توشه ای است براى آخرت. (مسند الامام الرضا: ج۱).

نسبت حدیث بالا با صلح بسیار روشن است و به صراحت توصیه به دوری از دشمنی با دیگران دارد.

-«الهدیه تذهب الضغائن من الصدور»، هدیه، کینه ها را از دلها مى زداید. (مسند الامام الرضا (ع) ج ۱ ).

در این حدیث راهکار مناسبی برای تحبیب قلوب و دوستی پیشنهاد شده است: کادو دادن.

-«اقربکم منى مجلسا یوم القیمه احسنکم خلقا و خیرکم لاهله »، در قیامت آنکس به من نزدیکتر است که در دنیا خوش اخلاقتر و نسبت به خانواده خود نیکوکارتر باشد. (مسند الامام الرضا: ج۱)[۷]

اینجا مسالمت آمیز زیستن (خوش خلقی و نیکوکاری)، با پاداش اخروی گره خورده است. در شرح این حدیث می توان گفت گرچه می توان اخلاقیات را فارغ از دین نیز مطرح کرد و بر اساس آن به دوستی و آشتی با دیگران رسید؛ اما وقتی رعایت اخلاقیات با مبدا و معاد پیوند می یابد، کارکرد موثرتر و عمیقتر دارند. زیرا  بر اساس جهان­بینی دینی، نه تنها با مرگ، زندگی افراد ختم نمی گردد، بلکه جهان پس از این دنیا از جهت کمی و کیفی به جهت گستره و تجارب، اصلا قابل قیاس با این دنیا نیست و هیچ عمل دنیایی هم بدون عکس­العمل نیست و آن سرا، در حقیقت در این سرا ساخته می­شود. این شیوه نگاه که محصول جهان بینی دینی است، هم به کار خوب و خیر معنا می دهد و هم انگیزه ها را پیوسته تقویت می کند. به همین دلیل توصیه های اخلاقی اگر پشتوانه دینی (ادیان به ویژه توحیدی) بیابند، در اجتماع کارکرد موثرتری دارند و برای رسیدن به فرهنگ صلح هم مجرای مفیدتری هستند. توصیه امام رضا در حدیث بالا در این گفتمان قابل فهم است.

 

ج)نتیجه گیری

نتیجه این یادداشت کوتاه آن است که:

  1. سیره امام رضا در سطح تولید صلح منفی و نیز صلح مثبت، حتی برای روزگار ما، بسیار با ظرفیت و درس آموز است. به حدی که به نظر می رسد این یادداشت تا حد کتابی می تواند بسط یابد. به سخن دیگر، امام رضا در نظر و عمل نه تنها به خشونت دامن نزد و فرهنگ ناصلح را نفی نمود، بلکه حتی برای تحقق مراحلی از صلح مثبت با توجه به موقعیت سیاسی ای که اندک زمانی در اختیار داشتند، کوشش موثر نمود. این کوشش از آن رو مهم است که امام رضا مرجع اقتدار دینی بوده و هستند و شیوه قول و عملشان با مخالفان دینی برای پیروان و علاقه مندانش، حجیت داشته و دارد. به همین جهت در ایجاد و گسترش فرهنگ صلح، تاسی به سیره امام هشتم مفید و سازنده است.
  2. با توجه به زمینه های تاریخی و فرهنگی مردم ایران که با دین نسبت عمیق و دیرینه ای دارند و طی چهارده سده اخیر با اسلام شیعی عجین هستند، به نظر می رسد اگر روزی بنابر تاسیس و نگارش «مکتب ایرانی- اسلامی صلح» باشد، قطعا مراجعه به آموزه های به جا مانده از امامانی مانند «امام رضا» بسیار ضرورت داشته و مفید و غنی هستند.

 

 

 

 

منابع

 

الطبرسی، أبو منصور أحمد بن علیّ (۱۳۸۱) الاحتجاج على أهل اللجاج کتاب فی احتجاجات المعصومین، ترجمه بهزاد جعفری، تهران، نشر دارالکیب الاسلامیه

امام على بن موسى الرضا علیه السلام (۱۴۰۶ ق) صحیفه الرضا، انتشارات کنگره جهانى امام رضا.

حسینى، جعفر مرتضى (۱۳۵۹) زندگى سیاسى هشتمین امام، مترجم: سید خلیل خلیلیان، موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت.

طباطبایی، محمد حسین (۱۳۷۴) ترجمه المیزان، ج‏۱۱، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، انتشارات اسلامی جامعه مدرسین

عطاردی، عزیزالله (۱۴۰۶ ه.ق)  مسند الامام الرضا: ج۱، موسسه طبع و نشر آستان قدس رضوی

کلینی،  ابو جعفر محمّد بن یعقوب بن اسحق (۱۳۷۵) اصول کافى از کلینى، ترجمه محمّد باقر کمره‏اى، تهران، سازمان اوقاف و امور خیریه و انتشارات سوره

منصورنژاد، محمد (۱۳۹۳) درس گفتارهای امام رضا و نهضت تولید علم، تهران، انتشارات جوان پویا.

منصورنژاد، محمد (۱۴۰۰) صلح در ابعاد گوناگون: صلح با خود؛ با خدا با طبیعت و با دیگران، انتشارات جوان پویا.

منصورنژاد، محمد ( ۱۳۹۸) طرح و تحلیل صلح و آشتی در منابع اسلامی و آکادمیک، تهران، منشور صلح

هیات تحریه موسسه اصول دین قم (بی تا) پیشوای هشتم حضرت امام علی بن موسی الرضا، نشر موسسه اصول دین قم

 

 

Grawel, B.S (2003) johan Galtung: positive and negative peace, school of Science, Auckland University of technology

 

[۱] .عضو هیات مدیره و دبیر کمیته دین پژوهی انجمن علمی مطالعات صلح ایران.

[۲] .مراجعه شود به: منصورنژاد، محمد ( ۱۳۹۸) طرح و تحلیل صلح و آشتی در منابع اسلامی و آکادمیک، تهران، منشور صلح و نیز منصورنژاد، محمد (۱۴۰۰) صلح در ابعاد گوناگون: صلح با خود؛ با خدا با طبیعت و با دیگران، انتشارات جوان پویا.

[۳]. برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به : حسینى، جعفر مرتضى (۱۳۵۹) زندگى سیاسى هشتمین امام، مترجم: سید خلیل خلیلیان، موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت.

[۴] .اصل مناظره در منبع زیر آمده است: الطبرسی، أبو منصور أحمد بن علیّ: الاحتجاج على أهل اللجاج کتاب فی احتجاجات المعصومین (ع) (المتوفى ۶۲۲ ق) . آمده است. این کتاب در دوجلد به زبان فارسی ترجمه شده و مناظره های امام رضا در جلد دوم کتاب آمده است.

 

[۵]. نگارنده در جای دیگری به صورت گسترده به این بحث پرداخته است. مراجعه شود به: منصورنژاد، محمد (۱۳۹۳) درس گفتارهای امام رضا و نهضت تولید علم، تهران، انتشارات جوان پویا. در بخش آخر کتاب کاربردها و کارکردهای مثبت مناظرات و گفتگوهای امام رضا(ع) مورد بحث قرار گرفته و از کارکردهای مشروعیت بخشی، معرفت شناسانه، راهبردی، انگیزشی، تولیدی، آموزشی و پژوهشی و… به تفصیل طرح بحث شده است.

[۶]. امام على بن موسى الرضا علیه السلام (۱۴۰۶ ق) صحیفه الرضا، انتشارات کنگره جهانى امام رضا.

[۷] .سه حدیث آخر مسند الامام الرضا؛ ج ۱ ،صص ۳۰۵-۲۹۱ به نقل از منبع زیر است: هیات تحریریه موسسه اصول دین قم (بی تا) پیشوای هشتم حضرت امام علی بن موسی الرضا، نشر موسسه اصول دین قم

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *