انجمن علمی مطالعات صلح ایران
برترویژه

در گرامی‌داشت آیینه دار تاریخ، در سوگ سهمگین و یاد بلند استاد سیدجواد طباطبایی

اخبار انجمن را همرسانی کنید.

بازدیدها: 137

اندیشه، آیینۀ هستی انسان است و اندیشمند، آیینه دار این هستی.

اندیشمند کسی است که نخست به خودِ اندیشیدن می اندیشد و هرکس که چنین بیندیشد، یا بیشتر خود را می یابد یا دیگری را. امّا در مقام اندیشه نمی توان این دو را مطلقاً متمایز نمود. دیگری و خود شرط امکانِ اندیشیدن اند؛ به تعبیر دقیق تر، جامعه، شرط امکانِ خود، دیگری، معنی و اندیشه است.

اندیشمند آیینه دار هستی است امّا هیچ اندیشمندی صاحب تمامی آینه نیست؛ حتّا جمع اندیشۀ همۀ اندیشمندان نیز تمامی آینه نیست. تاریخ است که تمامیّت آینه را می سازد و انسان، نوع انسان، در تاریخ آینۀ تمام نمای انسان را می یابد. تاریخ، هم شامل هستی انسان هاست، هم بالمآل اندیشۀ انسان ها.

اندیشه خواهی نخواهی، همیشه اندیشیدن به تاریخ است، در درون خود تاریخ؛ و اندیشمند لحظه ای از تاریخ است که می کوشد به قدر همّت خود به تمامی تاریخ توسّع یابد؛ هرچند این تمامیّت همواره ناممکن باشد، که هست.

از تفاوت های اصولی و بنیادی اندیشمندان با متقلّبان و پیامبران دروغین، همین است که اندیشمندان هم واقف اَند و هم مُذعن که از تمامیّت تاریخ بی خبرند، لذا دردمندانه می پژوهند تا بلکه آنان را خبری رسد؛ امّا متقلّبان را همیشه این ادّعاست که همۀ تاریخ را هم مُطّلع اند و هم مُخبر؛ بافندگانی که مدّعی اند وجدان همۀ مزارعِ پنبه و رشته رشتۀ همۀ ابریشمهای زمان و مکان در محضرشان حضور یافته و تاریخ چونان انکشاف همۀ وجدان هاست در روح آنها. کار اندیشمند امّا پنبه کردنِ رشته هایی است که بافندگان بافته اند. استقبال از تاریخ بسیار خطیر است ولی خطیرتر از آن، گشودن نقاب است از چهرۀ فریبی که تاریخ را در روایت خود مُضمحل می کند. اندیشمند باید راهیِ استقبال تاریخ شود تا پردۀ فریب را بگشاید و باید ناراستیِ حکایت ها را بر ملا کند تا به ملاقات تاریخ رسد.

این است نقش اندیشمند در تاریخ!

اندیشمندان، بدواً سازندگان تاریخ نیستند، آیینه داران تاریخ اند؛ پس باید زنگار زدایان نیز باشند.

زنده یاد سیدجواد طباطبایی را اندیشمند می خوانیم، چرا که آگاهانه به آینه داری تاریخ پرداخت؛ دریچه ها گشود بر راه زدودن زنگار از خاطراتی که آغشته به اوهام اند، در مقام فیلسوف؛ و راه نمود، در مقام روش فلسفیدن خویش.

امروز گرد آمده ایم تا یاد انسانی شریف را گرامی داریم که با جان کوشید تا هم روش فلسفیدن را بیابد و صادقانه در میان نهد، هم اندیشه ورزید، صادقانه در فهم تاریخ. «صداقت» هم شرط روش است، هم شرط نتیجه.

او فیلسوفی بود درون تاریخ، بی ادّعای پیامبری، و برای تاریخ، آزاد از فرمانبری. خویشتنی که از خویش فراز آمد و به جان کوشید، تا بیابد؛ کسی که از پرسش از خود واهمه نکرد تا بتواند به پرسش از هستی بپردازد، و نهراسید از پرسش از هستی تا بتواند خود را به محک بسپارد. اگر فلسفه عبارت است از همان تاریخ فلسفه، پس فلسفۀ هر کس نیز همان تاریخ فلسفۀ اوست و اگر تاریخ عبارت است از تاریخِ زیسته، پس تاریخ فلسفۀ زنده یاد جواد طباطبایی نیز همچون هر فیلسوف واقعی، همان تاریخ زیستۀ اوست در توأمانِ عمل و اندیشه اش.

امروز گرد آمده ایم تا عمل و اندیشۀ انسانی آزاده را پاس بداریم که مسؤولیّتی سنگین بر عهده گرفت، برای طرح پرسشهای اصولی که در غوغای ایدئولوژی مجال پرسش نداشتند – که نفس برحذر ماندن از غوغا و طرح پرسش، خودْ فضیلت است، حتّا اگر او در یافتن پاسخ ناکام مانده باشد، هرچند که چنین نیست.

برای گرامیداشت کسی گرد آمده ایم که به رغم دشواری طریق آینه داری در این زمانه، نقشی بی بدیل در نیل به پاسخ ایفا نمود؛ حتّا اگر آن پاسخ را ناصواب بیابیم. البتّه امّا که چنین نیست؛ او به ژرف ترین پاسخ ممکن نائل شد.

امروز گرد نیامده ایم تا به داوری دربارۀ مضامین اندیشۀ او بپردازیم. اما اگر هم بنا بود قضاوت کنیم، حتماً تراز او را در ترازوی اندیشۀ امروز ایران بس گرانسنگ می یافتیم.

بر هر کس که پای بدین راه پر نشیب می گذارد و بر ماست، که پس از این یاد او را در راه او بجوییم. شاید روزی در این طریق، فهم ما یا پسینیان ما از تاریخ و روش اندیشیدن به تاریخ، به فرازی رسد که متفاوت از یافته های ارزندۀ استاد فقید باشد. باشد! امّا این را هرگز فراموش نخواهیم کرد که در زمانۀ غیاب آینه و حضور صخره، کسی آمد که اهل صیقل بود و چشم آینه داشت. او از ساکنان حرم اندیشه بود، در روزگاری که اندک بودند ساکنان این حرم و از منجنیق زمان، سنگها، که می بارید بر سرشان.

یادش را بس گرامی می داریم. در سوگ او و همۀ آنان که در امروز جهان و در ایران، جان در پای اندیشه و اندیشه در پای نفْس جان، و دل و جان برای ایران گذاشتند، سوگوارانیم!

شانزده اسفند ۱۴۰۱

انجمن جامعه شناسی ایران، انجمن علوم سیاسی ایران، انجمن علمی مطالعات صلح ایران، انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، انجمن مددکاران اجتماعی ایران.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *