انجمن علمی مطالعات صلح ایران
1403برترگروه تخصصی ادبیات و صلحنشست‌هاویژه

امنیت غذایی برای همگان با صلح دکتر رکسانا میرکاظمی

اخبار انجمن را همرسانی کنید.

بازدیدها: 15

امنیت غذایی برای همگان با صلح
دکتر رکسانا میرکاظمی
دبیر علمی کمیته صلح و سلامت انجمن علمی مطالعات صلح ایران

مقدمه
در ابتدا به عنوان مقدمه تعریف امنیت غذایی ارائه می‌شود. امنیت غذایی زمانی وجود دارد که تمامی افراد در تمامی زمان‌ها ازلحاظ فیزیکی و اقتصادی به مواد غذایی کافی و ایمن دسترسی داشته و بتوانند زندگی فعال و سالمی را داشته باشند. همان‌طور که واضح است، سلامت و امنیت غذایی که جزیی از آن است، از حقوق اولیه انسانی است که در حقوق بشر نیز به آن اشاره‌شده و به‌عنوان یک حق برای تمامی افراد در نظر گرفته می‌شود و تأمین این حق، مسئولیت دولت‌ها است.
با مختل شدن امنیت غذایی، ناامنی غذایی به وجود می‌آید که درجات مختلفی دارد. برای مثال، یک فرد می‌تواند در حال حاضر امنیت غذایی داشته باشد اما در حالتی از عدم اطمینان در رابطه با ادامه وضعیت حاضر برای آیندۀ نزدیک خود باشد و به این بیاندیشد که آیا فردا و فرداها نیز این امنیت وجود دارد یا خیر. این حالت، حالت خفیف ناامنی غذایی است. نوع متوسط ناامنی غذایی شامل مواردی است که در آن فرد مجبور می‌شود کیفیت غذای خود و یا تنوع را کاهش دهد. برای مثال، زمانی که افراد بافقر مواجه می‌شوند، میوه، سبزی، غذاهای حیوانی مانند گوشت و لبنیات از سبد غذایی آنان حذف می‌شود. البته میزان شدیدتر آن این است که افراد مجبور می‌شوند که یک وعده غذایی را حذف کنند. پس‌ازآن وارد بحث گرسنگی می‌شویم که افراد برای یک روز یا بیشتر غذایی برای مصرف ندارند و این مورد شدیدترین حالت ناامنی غذایی است (شکل ۱).

شکل ۱٫ درجات ناامنی غذایی
(منبع: FAO, Hunger and food insecurity. Available from: https://www.fao.org/hunger/en)
ناامنی غذایی در دنیا از سال ۲۰۱۷ در حال افزایش بوده و همان‌طور که در شکل ۲ مشاهده می‌شود، از سال ۲۰۱۷ دنیا شاهد کاهش مستمر درزمینۀ ناامنی غذایی بوده است؛ اما از آن سال به بعد بنا به دلایل مختلف مانند وقوع پاندمی کووید-۱۹ و یا وقوع جنگ‌های متعدد در سطح منطقه‌، ناامنی غذایی افزایش یافت. البته افزایش هزینه خوراک نیز به این موضوع در سطح جهانی کمک کرد. بر اساس گزارش FAO، در سال ۲۰۲۴ از هر ۱۱ نفر در دنیا، ۱ نفر و از هر ۵ نفر در آفریقا، یک نفر از گرسنگی (حالت شدید ناامنی غذایی) رنج می‌برند که عددی معادل ۷۳۳ میلیون نفر در سطح جهان است. شیوع حالت متوسط ناامنی غذایی در آفریقا ۸/۵۰% است به این معنی که بیش از نیمی از مردم آفریقا در حالت ناامنی غذایی می‌باشند و این تعداد، دو برابر آمار جهانی است.

شکل ۲٫ آمار گرسنگی در جهان از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۲۳
(منبع:Food and Agriculture Organization of the United Nations, International Fund for Agricultural Development, United Nations Children’s Fund, World Food Programme, & World Health Organization. (2024). The state of food security and nutrition in the world: Financing to end hunger, food insecurity and malnutrition in all its forms. Rome: FAO. https://doi.org/10.4060/cc0639en)
در آفریقا نسبت به جمعیت این منطقه، میزان شدید ناامنی غذایی بسیار بیشتر از سایر نقاط جهان است و پس از آن، میزان ناامنی در مناطق آسیا و آمریکای لاتین بیشتر است که این وضعیت به‌نوعی، عدم عدالت و نابرابری را نشان می‌دهد. ۹/۲۸ درصد از جمعیت دنیا یعنی ۳/۲ میلیارد نفر از جمعیت دنیا به‌طور متوسط یا شدید در ناامنی غذایی به سر میبرند و یک‌سوم مردم دنیا یعنی در حدود ۸/۲ میلیارد نفر در تهیۀ تغذیه سالم ناتوان هستند. به این معنی که در وضعیت ناامنی غذایی نیستند، اما نمیتوانند تمام مواد غذایی مورد نیاز خود را تأمین کنند که از این تعداد ۵/۷۲% در کشورهای با درآمد پایین، حدود ۵۰% در کشورهای با درآمد متوسط رو به پایین، ۵/۲۱% در کشورهای با درآمد متوسط رو به بالا و ۶% در کشورهای با درآمد بالا میباشند.

شکل ۳٫ میزان نا امنی غذایی و شدت نا امنی غذایی در نقاط مختلف جهان
(منبع: Food and Agriculture Organization of the United Nations, International Fund for Agricultural Development, United Nations Children’s Fund, World Food Programme, & World Health Organization. (2024). The state of food security and nutrition in the world: Financing to end hunger, food insecurity and malnutrition in all its forms. Rome: FAO. https://doi.org/10.4060/cc0639en)
درواقع بیش از ۷۵% از جمعیتی که دسترسی به تغذیه سالم ندارند، در کشورهای با سطح درآمد پایین یا سطح درآمد متوسط رو به پایین هستند. به‌علاوه، بحث دیگری که وجود دارد این است که ناامنی غذایی در همه دنیا زنان (علی‌الخصوص زنان در روستا) را بیشتر از مردان تحت تأثیر قرار می‌دهد (شکل ۴).

شکل ۴٫ شیوع ناامنی غذایی بر اساس سطح درآمد کشورها
(منبع: Food and Agriculture Organization of the United Nations, International Fund for Agricultural Development, United Nations Children’s Fund, World Food Programme, & World Health Organization. (2024). The state of food security and nutrition in the world: Financing to end hunger, food insecurity and malnutrition in all its forms. Rome: FAO. https://doi.org/10.4060/cc0639en)
با توجه به آمار بالای نا امنی غذایی، یک سؤال اساسی که وجود دارد این است که چرا در دنیایی که به این مقدار ثروتمند بوده و هرروز نیز بر ثروت آن افزوده می‌شود، قحطی و ناامنی غذایی وجود دارد؟
زمانی که صحبت از دنیای ثروتمند می‌شود، شکل ۵ شاهدی بر این مدعا است که از سال ۱۹۶۰ تابه‌حال، وضعیت تولید ناخالص در دنیا هرروز اضافه‌شده است (شکل ۵). این آمار بر اساس تریلیون دلار آمریکا است. ولی در چنین شرایطی مشاهده می‌شود که بازهم امنیت غذایی از سال ۲۰۱۷ کاهش پیداکرده است.

شکل ۵٫ روند تولید ناخالص در دنیا از سال ۱۹۶۰ تا ۲۰۲۳
(منبع: World Bank Group, available from: https://data.worldbank.org/indicator/NY.GDP.MKTP.CD)
این موضوع جای تعجب دارد که چرا زمانی که ثروت در دنیا اضافه می‌شود، هنوز فقر و ناامنی غذایی بایستی اضافه شود؟ عوامل متعددی در دنیا در ناامنی غذایی نقش دارد، اما یک عامل مشترک در اکثر مناطق با فقر غذایی مرتبط است که شامل جنگ، نزاعهای داخلی و خشونت میباشند. خشونت درواقع یک دلیل اصلی برای وجود گرسنگی و ناامنی غذایی شدید در دنیا است.
همان‌طور که مشخص است، بر اساس برنامه توسعه پایدار، ازجمله اهدافی که سازمان ملل برای سال ۲۰۳۰ هدف‌گذاری کرده است، این است که گرسنگی بایستی تا سال ۲۰۳۰ در دنیا ریشه‌کن شود؛ اما وضعیت حاضر نشان میدهد که بدون استقرار صلح، رسیدن به این هدف، تنها یک رویای خیالپردازانه است و تنها در سایه صلح این موضوع امکان تحقق دارد.
تأثیر جنگ بر ناامنی غذایی
حال به بررسی روابط بین جنگ و ناامنی غذایی پرداخته می‌شود. شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد چگونه جنگ و ناامنی غذایی با یکدیگر مرتبط هستند. ناامنی غذایی ناشی از جنگ در بسیاری از موارد، از خود جنگ کشندهتر است. برای مثال در بین سال‌های ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۹، تعداد ۵۵۰۰۰ نفر جان خود را براثر جنگ، تروریسم، خشونت، جنگ‌های محلی و یا جنگ‌های گسترده‌تر از دست دادند. درحالی‌که در میان سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ تعداد ۲۵۰۰۰۰ نفر به دلیل قحطی ناشی از جنگ‌های داخلی در آفریقا، در کشور سومالی جان خود را ازدست‌داده‌اند. جنگ و ناامنی غذایی دو پدیده درهم‌تنیده هستند که هر دو اثرات همافزایی دارد و بر یکدیگر تأثیر میگذارند و هر دو به‌جز فلاکت و رنج و درد بشر چیزی به همراه ندارد.
جنگ‌ها و منازعات، عامل اصلی ناامنی غذایی هستند. حدود ۲۸۲ میلیون نفر که به‌طور شدید از ناامنی غذایی رنج می‌برند، در کشورهایی زندگی میکنند که دارای جنگ و نزاع داخلی هستند.
در شکل ۶ میزان افراد دارای ناامنی غذایی شدید و سوءتغذیه در کشورهای دارای جنگ، در چین و هند و در کشورهای درحال‌توسعه مشاهده می‌شود. در این شکل، ملاحظه می‌شود که به چه مقدار جنگ به‌تنهایی در ایجاد ناامنی غذایی مؤثر است. همان‌طور که مشاهده می‌شود، در کشورهای در حال جنگ و یا دارای جنگ‌های متناوب، مانند نوار غزه در فلسطین، ۱۰۰ درصد از افراد با درجاتی از ناامنی غذایی مواجه هستند. در سودان جنوبی، یمن و سوریه بیش از ۵۰ درصد و در هایتی حدود ۵۰ درصد با ناامنی غذایی مواجه هستند. علت این موضوع منازعات داخلی طولانی‌مدت است.

شکل ۶٫ مقایسه ناامنی غذایی بین کشورهای دارای جنگ و منازعات فعال با سایر کشورهای در حال توسعه
(منبع: Holleman, C., Jackson, J., Sánchez, M.V., & Vos, R. (2017). Peace and Food Security: Investing in resilience to sustain rural livelihoods amid conflict. FAO Agricultural Development Economics Technical Study. Food and Agriculture Organization of the United Nations.)
در سال ۲۰۲۳ بیش از ۷۰۵۰۰۰ نفر در این کشورها در ناامنی غذایی شدید قرار داشتند و بیشتر آنان در نوار غزه بودهاند. میزان ناامنی غذایی در افرادی که در کشورهای دارای جنگ و یا نزاع داخلی وجود دارند، به میزان ۳ برابر از کشورهای درحال‌توسعه بیشتر است. در شکل ۷، میانگین آماری در کشورهای دارای جنگ یا نزاع داخلی در مقایسه با کشورهای بدون جنگ مشاهده می‌شود.

شکل ۷٫ شیوع فقر غذایی در کشورهای دارای جنگ در مقایسه با سایر کشورها
(منبع: Holleman, C., Jackson, J., Sánchez, M.V., & Vos, R. (2017). Peace and Food Security: Investing in resilience to sustain rural livelihoods amid conflict. FAO Agricultural Development Economics Technical Study. Food and Agriculture Organization of the United Nations.)
۱۶۷ میلیون نفر (یک‌پنجم از افرادی که دارای سو تغذیه هستند) در کشورهای دارای منازعات زندگی میکنند. در این کشورها، کودکان بیشتر از تمامی اقشار دارای ناامنی غذایی هستند و متأسفانه زمانی که کودکی در سنین رشد تحتتأثیر ناامنی غذایی است، بر روی قوای جسمی و ذهنی آنان تأثیر منفی میگذارد و بر توسعه کشورها مؤثر است. تأثیرات این منازعات میتواند چندین نسل را در برگیرد. در کشورهایی مانند سودان، سوریه و یا آفریقا که جنگ‌های طولانی‌مدت را تجربه می‌کنند، توسعۀ چندین نسل تحت تأثیر این منازعات قرار میگیرد.
تأثیر منازعات بر بحث عدم امنیت غذایی بستگی به شرایط دارد. به این معنی که هرچه جنگ‌ها طولانیتر باشند، تأثیر آن بر ناامنی غذایی بیشتر است و نیز به این موضوع بستگی دارد که کشور در حال جنگ، قبل از وقوع منازعات و یا جنگ، چه مقدار حکمروایی مناسبی داشته اند.
در شکل ۸ خط قرمز نشان‌دهنده کشورهایی است که طول دوره منازعه در آنان بیش از ۱۰ سال بوده است و مشاهده می‌شود که چگونه میزان سوءتغذیه و یا ناامنی غذایی در کشورهایی که بیش از ۱۰ سال درگیر جنگ بودهاند، بسیار بیشتر از کشورهای با کمتر از ۱۰ سال منازعات بودهاند.

شکل ۸٫ شیوع فقر غذایی بر اساس طول دوره جنگ در کشورها
(منبع: Holleman, C., Jackson, J., Sánchez, M.V., & Vos, R. (2017). Peace and Food Security: Investing in resilience to sustain rural livelihoods amid conflict. FAO Agricultural Development Economics Technical Study. Food and Agriculture Organization of the United Nations.)
جنگ‌ها و منازعات علاوه بر تاثیر آنی بر نا امنی غذایی، به نوع دیگری نیز تأثیرات طولانی‌مدت بر ایجاد دراز مدت ناامنی غذایی دارند. زیرا معمولاً در پس جنگ‌ها و منازعات، خشونت در جامعه نهادینه می‌شود. اغلب در زمان شروع جنگ، دولت‌ها خشونت را تشویق و گسترش میدهند، اما پس‌ازآن که خشونت نهادینه شد، خود چرخه معیوبی از درگیری، ناامنی و جنگ را ایجاد می‌کند که تمامی این موارد، باهم ناامنی غذایی درازمدت را ایجاد کرده و ناامنی غذایی را در جامعه تبدیل به امری روزمره و عادی میکنند. بحث دیگری که در بسیاری از کشورهای آفریقایی و آسیایی وجود دارد، این است که کشورهایی که طرف منازعه بوده‌اند، از شرایط شکننده و آسیبپذیری که پس از منازعه ایجادشده، سوءاستفاده کرده تا برای خود مزایای سیاسی و اقتصادی آورده و این موضوع، چرخه جنگ و ناامنی غذایی را در جامعه تکرار می‌کند.
تأثیر جنگ بر ناامنی غذایی را می‌توان در سه مسئله کلی تقسیم‌بندی کرد. ابتدا تأثیر جنگ بر اقتصاد، تولید، تجارت و هزینه‌های عمومی بوده که سبب می‌شود امنیت غذایی کاهش یابد. دوم اینکه اکثر جنگ‌ها بر تولیدات کشاورزی و یا سیستم تغذیه روستایی تأثیر داشته و خود سبب افزایش ناامنی غذایی می‌شود؛ و همچنین، بر تاب‌آوری جمعیت‌ها اثر منفی میگذارند. به این معنی که تاب‌آوری جمعیت‌ها را یا به تحلیل می‌برند و یا انواعی از تاب‌آوری را در جوامع ایجاد می‌کنند که مضر بوده و خود نیز سبب ایجاد ناامنی غذایی می‌شود.
در بحث تأثیر جنگ‌ها بر تولید اقتصادی و تجارت، چند عامل وجود دارد. یکی مشکلات اقتصادی که برای جامعه ایجاد می‌شود. مطالعات نشان داده است که جنگ‌ها هرساله ۲/۲% از تولید ناخالص ملی (GDP) کشور را کاهش می‌دهند که این مقدار رقم بالایی است. برای مثال، در کشور سومالی، جنگ داخلی سبب شد هر فرد سومالیایی به‌طور میانگین به میزان ۴۴۸ کیلوکالری کمتر انرژی دریافت نماید.
مطلب دوم، شامل تورم و از بین رفتن تجارت و تأثیری که جنگ و منازعات بر آن می‌گذارد، میباشد. طبیعتاً تورم سبب می‌شود سفره افراد کوچک‌تر شده و امکان دسترسی به مواد غذایی را کاهش می‌دهد. خیلی از اوقات، جنگ‌ها سبب می‌شوند که حمل‌ونقل مواد غذایی و خدمات محدودشده و تمام این موارد بر دسترسی به غذا مؤثر است. به‌علاوه، زمانی که صادرات آسیب می‌بیند، بر نقدینگی و تبادلات پول با مواد غذایی تأثیر منفی میگذارد و باعث کاهش و کمبود مواد غذایی می‌شود. برای مثال، در جنگ غزه ناامن شدن مسیرهای دریایی سبب عدم امکان ارائه مواد غذایی به مردم شده و سبب ایجاد ناامنی غذایی در بسیاری از نقاط شد.
مورد سوم این است که جنگ‌ها بر خدمات اجتماعی و میزان هزینه کرد دولت بر این خدمات تأثیر منفی می‌گذارد. برای مثال، از سال ۲۰۱۵ که کشور یمن دچار جنگ داخلی شده است، به‌قدری سیستم خدمات اجتماعی مانند دسترسی به خدمات درمانی و آب سالم این کشور کاهش پیداکرده است که سبب افزایش بار بیماری‌ها و در نتیجه میزان ناامنی غذایی شده است؛ یا در کشور مالی وجود جنگ‌ها سبب کاهش دسترسی مردم به خدمات دولت برای آب آشامیدنی و یا سرویس بهداشتی شده که سبب بروز بیماری اسهال و ایجاد ناامنی غذایی شده است.
دومین راه، تأثیر جنگ‌ها بر سیستم کشاورزی و غذا رسانی و زندگی روستایی می‌باشد؛ مثال بارز آن جنگ ایران و عراق است که سبب آسیب به کشاورزی در خوزستان، که استانی آباد و منبع تولید غذای ایران بود، شد و آن آسیب همچنان باقی است. یا اینکه ۶ سال جنگ در سوریه سبب شد به بخش کشاورزی در این کشور، ۱۶ میلیارد دلار در بازه زمانی ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۶ آسیب وارد شود. همچنین، تولید ناخالص ملی در سودان جنوبی که دامداری منبع اصلی درآمد آنان بود، به میزان ۲ میلیارد دلار به دلیل منازعه و جنگ آسیب دید. مهاجرت، فرار و آوارگی افراد نیز عامل دیگری برای ایجاد ناامنی غذایی بوده است؛ زیرا زمانی که افراد آواره می‌شوند، بسیار در برابر ناامنی غذایی آسیب‌پذیر می‌شوند. تنها در سال ۲۰۱۶ در سراسر دنیا ۶۴ میلیون نفر آواره شده‌اند. در شکل ۹ مشاهده می‌شود که از سال ۲۰۱۶ چه تعداد از افراد چه در قالب پناهنده و چه در قالب غیر پناهنده از یمن، سودان، سوریه، عراق، شمال شرقی نیجریه و سومالی آواره شدهاند‌ و این موضوع، خود یک عامل اساسی ایجاد ناامنی غذایی است چه که آوارگی و نا امنی غذایی دوشادوش هستند.

شکل ۹٫ میزان افراد آواره شده در اثر جنگ در سال ۲۰۱۶
(منبع: Holleman, C., Jackson, J., Sánchez, M.V., & Vos, R. (2017). Peace and Food Security: Investing in resilience to sustain rural livelihoods amid conflict. FAO Agricultural Development Economics Technical Study. Food and Agriculture Organization of the United Nations.)
سومین مطلب در رابطه با تأثیر جنگ‌ها بر ناامنی غذایی، تأثیری است که بر روی تاب‌آوری میگذارند. رابطهای میان نزاع‌ها و جنگ‌ها، تابآوری و تغذیه وجود دارد که در مطالعات بسیاری موردبررسی قرارگرفته است و نشان می‌دهد که در شرایط نزاع، افراد معمولاً سیستم‌هایی را برای تاب‌آوری انتخاب میکنند که سالم نبوده و منتج به ناامنی غذایی می‌شود. برای مثال، در شرایط عادی هنگام مقابلۀ افراد با ناامنی غذایی سعی بر آن می‌شود که از غذاهای ساده‌تر استفاده‌شده و یا وعده‌های غذایی کمتری مصرف کنند، اما تاب‌آوری وجود دارد. در مقابل، در شرایط جنگ‌ها و نزاع‌های داخلی، افراد مجبور می‌شوند حیوانات و یا زمین‌ها و مراتع خود را بفروشند که این اتفاق سبب ایجاد ناامنی غذایی درازمدت‌تر برای آنان می‌شود. در این شرایط، افراد استراتژی‌هایی را در پی می‌گیرند که میزان هزینه نسبت به منفعت آنان بسیار بیشتر و آسیب‌زننده‌تر است. در بحث تاب‌آوری، معمولاً مردها به‌اجبار به جنگ برده می‌شوند و زن‌ها به‌اجبار به شغلهای ناامن و یا کمدرآمد رو می‌آورند و نمیتوانند امنیت غذایی مناسبی را برای خانواده انجام دهند و در این شرایط معمولاً کودکان بیشترین آسیب را میبینند. همچنین، در شرایط منازعه و جنگ، سیستم‌های تاب‌آوری که در شرایط عادی وجود دارند، معمولاً از بین می‌رود. برای مثال، در شرایط عادی زمانی که افراد روستایی و محلی دچار مشکل مالی می‌شوند، از فامیل و محله و اطرافیان کمک‌هایی را دریافت کرده و می‌توانند شرایط خود را بهبود بخشند؛ اما در زمان جنگ، به دلیل آوارگی افراد و برهم خوردن سیستم‌های اجتماع، سبب می‌شود که نظامهای تاب‌آوری نیز در میان مردم آسیب ببیند. در نتیجه، به طور مستقیم نزاع و جنگ بیشترین را بر نظام تاب‌آوری افراد دارد.
اما جنگ‌ها، فقط به‌طور مستقیم بر تاب‌آوری افراد مؤثر نیستند، بلکه تأثیری غیرمستقیم نیز دارند. برای مثال، زنان در گواتمالا در زمان جنگ بین سال‌های ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۷، در مقایسه با نسل قبل‌تر و یا بعدتر، ۳۰٪ کمتر به مدرسه رفتند؛ یعنی جنگ سبب شد که زنان از امکان تحصیل کمتری برخوردار شوند و مشخص است که میزان سواد زنان تأثیر مستقیمی بر امنیت غذایی خانواده و مکانیسمهای تابآوری آنان در مقابل ناامنی غذایی دارد. یا اینکه درزمانی که افراد مجبور می‌شوند از کشور خود رفته و آواره می‌شوند، معمولاً تعداد بسیار کمی بازگشت دارند (۱%) و جمعیت‌های آواره و پناهنده در قبال ناامنی غذایی بسیار آسیب‌پذیر هستند. درنتیجه، آوارگی هم به‌طور مستقیم و هم با جابجایی جمعیت‌ها و از بین بردن نیروی کار در جامعه‌ای که در آن جنگ بوده است، به‌طور غیرمستقیم، بر ناامنی غذایی تاثیر دارند.
تأثیر دیگر اینکه در دنیایی که برمبنای جنگ بنا شده است، کشورها هزینه زیادی را صرف تسلیحات جنگی میکنند حتی اگر در حال جنگ نیستند. در شکل ۱۰ که بر اساس آمار بانک جهانی است، مشاهده می‌شود که به چه مقدار هزینه برای جنگ وجود دارد؛ یعنی در سال ۲۰۲۰ میزان ۳/۲% کل تولید ناخالص در کل دنیا برای تسلیحات جنگی هزینه شده و ۲/۵% از کل هزینه‌هایی که دولت‌ها انجام داده‌اند برای مصارف جنگی و جنگ بوده است. این مبالغ اگر در تولید غذا و توسعه کشور به کار می‌رفت، مسلماً این وضعیت در دنیا وجود نداشت که بیش از ۷۰۰ میلیون نفر در گرسنگی باشند.

شکل ۱۰٫ هزینه های کشورها برای تسلیحات و نیروهای نظامی
(منبع: World Bank. (n.d.). Military expenditure (current USD) – United States. Retrieved November 28, 2024, from https://data.worldbank.org/indicator/MS.MIL.XPND.CD?locations=US)

ناامنی غذایی عامل جنگ و منازعه
تا اینجا مشاهده شد که چگونه جنگ‌ها بر امنیت غذایی تأثیرات منفی دارند. بحث دیگری که وجود دارد این است که خودِ ناامنی غذایی، یکی از عوامل ایجاد جنگ است؛ یعنی این نیست که تنها جنگ‌ها سبب ناامنی غذایی باشند، بلکه ناامنی غذایی، خود سبب منازعات و جنگ می‌باشد. برای مثال، در جوامعی که سیستم جامعه پایدار نبوده و نهادهای شکننده‌ای دارند، وجود ناامنی غذایی، تحریک‌کنندۀ خشونت و منازعه در آن کشورها است. مطالعه‌ای روی ۴۰ کشور بین سال‌های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ نشان داده‌که زمانی که قیمت‌های مواد غذایی بالا رفته است، آمار منازعات داخلی و مشکلات سیاسی در آن کشورها بیشتر شده است. در شرایطی که از قبل میان گروه‌هایی از جامعه تفاوت و اختلاف وجود دارد و مکانیزمی برای تطابق وجود ندارد، منازعات و جنگ شدیدتر می‌شود. طبیعتاً کاهش دسترسی مواد غذایی با بقیه مواردی که با جنگ مرتبط است، مانند فقر، بیکاری و به حاشیه رانده شدن نیز ارتباط مستقیم دارد؛ بنابراین، ناامنی غذایی، خود یک محرک برای ایجاد منازعه و جنگ است. همچنین مطالعات نشان میدهد که حتی زمانی که جنگ‌ها و منازعه متوقف‌شده اما میزان بالایی از ناامنی غذایی در آن جامعه وجود داشته باشد، در یک بازه زمانی ۱۰ ساله ۴۰٪ از آن کشورها دوباره وارد چرخۀ نزاع و جنگ شدهاند. مثالهای متعددی برای این موضوع وجود دارد؛ برای مثال، در کشورهایی مانند کنیا و اوگاندا که در مرزهای آنان قبیله‌هایی وجود دارد که چراگاه‌ها و مراتع مشترکی دارند، همیشه حالتی از رقابت وجود دارد که در زمان خشک‌سالی، این موضوع سبب منازعه و جنگ می‌شود و یا در سال ۲۰۰۸ که افزایش قیمتی در مواد غذایی صورت گرفت و یارانه دولت بابت سوخت و غذا کاهش یافت که این اتفاق سبب شد که در آن سال بسیاری از منازعات داخلی تشدید شود. درنتیجه، چرخه معیوبی میان ناامنی غذایی و جنگ وجود دارد که ناامنی غذایی، هم نتیجه جنگ است و هم خود کمک به تکرار جنگ میکند. در شکل ۱۱ مشاهده می‌شود که چگونه میان درصد گرسنگی و شاخص خشونت یک رابطه مستقیم وجود دارد که هرچه شاخص خشونت بیشتر باشد، به همان نسبت شاخص گرسنگی نیز در جامعه بیشتر است. درنتیجه، بایستی درجایی این چرخه معیوب شکسته شود.

شکل ۱۱٫ رابطه درصد گرسنگی و شاخص خشونت
(منبع: Holleman, C., Jackson, J., Sánchez, M.V., & Vos, R. (2017). Peace and Food Security: Investing in resilience to sustain rural livelihoods amid conflict. FAO Agricultural Development Economics Technical Study. Food and Agriculture Organization of the United Nations.)

امنیت غذایی پیش ران صلح
تابه‌حال موضوع مورد بحث راجع به ناامنی غذایی و جنگ بود؛ اما بایستی در نظر گرفت که امنیت غذایی میتواند پیش برنده صلح باشد. مطالعات زیادی نشان میدهد که اگر به بحث تابآوری و امنیت غذایی توجه شود و به از بین رفتن گرسنگی کمک شود، خود به ایجاد صلح در جامعه کمک می‌کند. در بسیاری از جوامع دیده‌شده که اگر برای تاب‌آوری در قبال ناامنی غذایی و ایجاد صلح، باهم و هم‌زمان تلاش‌هایی اتفاق بیفتد، می‌تواند به ایجاد صلح و امنیت غذایی پایدار کمک کند و این دو با یکدیگر رابطه مستقیم دارند. برای مثال، با حمایت از اقتصاد و معاش مبتنی بر کشاورزی، میتوان به این موضوع کمک کرد؛ یعنی در جوامع، از اقتصاد روستایی و اقتصاد مبتنی بر کشاورزی حمایت شود. زمانی که این اتفاق بیفتد، هم ناامنی غذایی کمتر شده و هم امکان سوق دادن جامعه به سمت منازعات کمتر می‌شود. فعالیت دیگری که باید انجام شود این است که زمانی که سیستم‌های حمایت اجتماعی برای ایجاد امنیت غذایی افزایش مییابد، در این شرایط به ایجاد صلح در جامعه کمک می‌شود.
بحث دیگر این است که بایستی کشمکش‌هایی که بر سر زمین و یا منابع طبیعی است را مورد توجه قرار داد. در کشورهای آفریقایی به مقدار زیاد این موضوع در خصوص زمین‌ها و مراتع وجود دارد. توجه به این مطلب بسیار پراهمیت بوده و به حل مسائل کمک می‌کند.
آخرین مطلب این است که بایستی به سرعت به عوامل مختلف که سبب اشتغال می‌شود، مخصوصاً برای جوانان، توجه شود. شواهد نشان داده است که زمانی که به این موارد که از پیشرانهای امنیت غذایی هستند، توجه می‌شود، در آن جامعه امکان عدم تکرار چرخه نزاع و خشونت ممکن می‌شود. توجه به اشتغال جوانان سبب می‌شود که جوانان و نیروی کار به مشاغل کشاورزی و روستایی بازگردند و از حالتی که پناهنده، مهاجر و یا آواره بودند بازگشته و این موضوع به عدم تکرار چرخه خشونت و ناامنی کمک می‌کند.
درنتیجه، چرخه معیوبی میان ناامنی غذایی و جنگ وجود دارد که ناامنی غذایی، هم نتیجه جنگ است و هم خود کمک به تکرار جنگ می‌کند. هرچه شاخص خشونت بیشتر باشد، به همان نسبت شاخص گرسنگی نیز در جامعه بیشتر است.
بحث دیگری که بایستی در نظر گرفته شود این است که فعالیت‌های ساختن صلح در جامعه، بایستی هم‌زمان و همراه با فعالیت‌هایی که کمک به ایجاد امنیت غذایی در جامعه می‌شود، باشد. زمانی که این دو مورد باهم همراه هستند، به توسعه پایدار و امنیت غذایی پایدار کمک کند. همچنین، عکس این موضوع نیز صدق میکند؛ یعنی اینکه تمرکز بر روی امنیت غذایی به ایجاد صلح کمک می‌کند؛ اما باید در نظر داشت که شواهد نشان می‌دهد که زمانی که کمک‌های انساندوستانه به کشورهای در حال جنگ توسط سایر کشورها انجام می‌شود، اگر تنها، کمک وجود داشته باشد اما به بحث توسعه صلح در جوامع اهمیتی داده نشود، این موضوع در درازمدت نه بر امنیت غذایی و نه بر صلح در آن جوامع مؤثر است. درنتیجه، مشاهده شد که چگونه وجود امنیت غذایی بر بحث استقرار صلح در جوامع کمک می‌کند و چگونه فعالیت‌های صلح سازی در کنار فعالیت‌هایی که برای بهبود امنیت غذایی وجود دارد، ضروری است.
اقدامات فوری برای پیشگیری از نا امنی غذایی در شروع جنگ و منازعه
زمانی که جنگ وجود دارد بایستی بسیار سریع برای ممانعت از ایجاد ناامنی غذایی اقدام نمود. فعالیت‌هایی برای اقدام در این زمینه وجود دارند:
۱. به ذینفعان جامعه راجع به ناامنی غذایی در جوامع دارای جنگ آگاهی‌رسانی شود.
۲. به عدم کاهش تولیدات کشاورزی در جوامعی که جنگ در آن‌ها وجود دارد، توجه شود؛ مثلاً در سوریه بااینکه صنعت کشاورزی در طول جنگ آسیب دید، اما بسیاری از نقاط کشور در زمان جنگ برای حفظ تولیدات کشاورزی تلاش کردند.
۳. افراد خیلی سریع و در اسرع وقت، به جوامع خود بازگردند و پس از آوارگی از بازگشت آنان حمایت شود. مثال‌هایی از کشورهایی مانند کنگو یا مالی یا فیلیپین در این زمینه وجود دارد که چگونه حمایت از بازگشت آوارگان کمک به طولانی نشدن ناامنی غذایی کمک کرد.
۴٫ دیگر بحث مهم این است که توانمندسازی زنان به بحث پایدار کردن جوامع و پیشگیری از منازعات کمک میکند. به‌طورکلی توانمندسازی زنان به‌خصوص توانمندسازی اقتصادی زنان به کاهش جنگ و منازعات کمک میکند؛ بنابراین، زمانی که جوامع دچار منازعه و یا جنگ میشوند، بایستی به بحث اقتصاد زنان توجه شود زیرا معمولاً آسیب‌پذیرترین گروه زنان هستند.
۵٫ به اختلافاتی که گروه‌های مختلف در درون جامعه دارند، پرداخته‌شده و اختلافات حل شود.
۶٫ تاب‌آوری جوامع موردتوجه قرار بگیرد. یک مثال جالب این است که در سودان در دارفور، جنگ‌های فراوان سبب شد که تولیدات کشاورزی به‌شدت آسیب ببیند و ۷ تا ۸ میلیون نفر آواره شده و برای این افراد سوخت چوب تبدیل به منبع اصلی تولید انرژی شد که اکثر مردم به آن وابسته بودند و طبیعتاً زمانی که چوب‌ها از بین می‌روند، کمبودی برای سوخت چوب وجود دارد. کاری که برای ایجاد تاب‌آوری انجام دادند این بود که اجاق‌هایی را ساختند که بهره‌وری سوخت چوب را بالا برده و بنابراین، هم دود کمتری تولید شده و هم میزان چوب کمتری برای پخت غذا نیاز بود. این موضوع، خود بر بحث امنیت غذایی تأثیر گذاشت؛ یعنی اینکه یک مداخله ساده که تابآوری را فزایش می‌دهد، به بحث امنیت غذایی کمک کرد.
۷٫ توجه به اختلافات بر سر منابع و زمین‌ها در اسرع وقت و قبل از اینکه سبب نزاع داخلی و جنگ‌ها شود.

امنیت غذایی برای همه ممکن است، اگر صلح وجود داشته باشد
تمام مطالب عنوان‌شده به این دلیل است که در دنیای امروز امنیت غذایی برای همه ممکن است اگر صلح وجود داشته باشد و اگر بر منازعات و جنگ‌ها به هر شکلی غلبه شود. به نظر میرسد زمان آن است که اقدام بین‌المللی برای خاتمه به جنگ‌ها صورت گیرد. این از ضروریات رسیدن به توسعه پایدار در دنیای امروز است. با نگاه به‌سرعت علم و دانش و پیشرفت تکنولوژی، مشاهده می‌شود که بشر وارد یک عصر جدید شده است. این پیشرفت، اقتضائات جدیدی را می‌طلبد که یکی از آن اقتضائات نه گفتن به جنگ است.
عصر ارتباطات می‌تواند یکی از عواملی باشد که به ما کمک کند تا جنگ‌ها و منازعات را به پایان ببرد. بایستی به مرحله‌ای از بلوغ رسید که لازم نباشد منازعات و جنگ‌ها راهحل مشکلات بین یا دورن ملتها باشد. توسعه تکنولوژی عامل دیگری است که به بشر کمک می‌کند که بتواند بر این مشکل اجتماعی که آسیب‌های متعددی بر سلامت، تغذیه، وجود و انسانیت انسان‌ها وارد می‌کند، چیره شود. همچنین باید آگاه بود که ثروت و مواد غذایی برای اولین بار در تاریخ بشر است که برای همه به‌اندازه کافی موجود است.
لازم است که سیستمی بین‌المللی و عادلانه ایجاد شود که بتوانند همه از آن منابع استفاده نمایند. بحث جهانی‌شدن بحثی است که اگر به‌طور صحیح موردتوجه قرار گیرد، می‌تواند تلاش‌های صلح طلبانه مردم را در گوشه گوشۀ دنیا به هم رسانده و به ایجاد صلح کمک کند. صلحی که شاید تابه‌حال بشر آن را تجربه نکرده است. همان‌طور که بشر امروز بسیاری از تحولاتی را تجربه کرد که در طول تاریخ تجربه نکرده بود؛ برای مثال، تا عصر اخیر، بشر دنیایی به دور از برده‌داری، دنیایی سرشار از تکنولوژی، دنیایی با موضوعات حقوق کودک و حقوق کارگر و حقوق بشر تجربه نکرده بود اما الان در آن زندگی می‌کند.
بسیاری از مسائل بشر نیازمند راه‌حل‌های جهانی است. راه‌حل‌هایی ورای بحث‌های ملی بلکه در سطح بین‌المللی؛ بنابراین، توجه به این مطلب لازمۀ این است که بحث جنگ‌ها از سطح ملی بالاتر رفته و بحث صلح در سطح بین‌المللی جایگزین شود. توانمند شدن زنان یکی از عوامل اصلی برای ایجاد صلح است؛ زیرا در بسیاری از موارد نشان داده‌شده است که توانمندی زنان بر توانمندی خانواده و امنیت غذایی و ایجاد صلح در جوامع و توسعه تأثیرگذار است. دسترسی به آموزش، امکان افزایش آگاهی و دانش را فراهم می‌کند. درواقع بهتر است یک اقدام جدی انجام شود تا هیچ گرسنه‌ای در دنیا وجود نداشته باشد.
در پاسخ به این پرسش که آیا ساختارهای موجود کمک‌رسانی به مناطق جنگ زده برای تحقق صلح و پیشگیری از نا امنی غذایی بعد از جنگ مفید هستند، میتوان پاسخ داد که اگر قرار باشد کمکی واقعی باشد، کمک‌هایی که برای یک کشور بعد از منازعه و جنگ نیاز است، نباید تنها به‌صورت کمک‌های مالی و غذایی باشد بلکه به همراه فرآیندهای توسعه صلح و به‌طورکلی توسعه باشد؛ تلاش برای بازگشت افرادی که مهاجرت کرده‌اند، صورت گیرند و توانمندسازی زنان و دختران و تمام شاخص‌های توسعه موردتوجه قرار گیرند. اگر این موارد موردتوجه باشند، افرادی که توانمند شدهاند مسلماً خودشان به دنبال جنگ نیستند. ملت‌ها زمانی که آگاه هستند، عموماً به دنبال صلح هستند. ملت‌ها نیستند که به دنبال جنگ هستند، بلکه دولت‌ها هستند. دولت‌ها در بسیاری از مواقع از ناآگاهی و ناتوانی ملت‌ها در کنترل شرایط استفاده میکنند تا جنگ ایجاد شود. درنتیجه، راه رهایی از جنگ و توسعه و فقر و گرسنگی از مسیری است که مردم توانمند شوند. زمانی که قدرت جوامع محلی و مردم اضافه شود (قدرت حقیقی که بر مبنای دانش و فهم است)، مطمئناً جلوی جنگ‌ها گرفته‌شده و توسعه اتفاق می‌افتد؛ اما کمک‌هایی که تنها جنبه مالی دارد و خود می‌تواند یک نماد رانت و فساد باشد و سبب پیشبرد شاخص‌های حقیقی توسعه در جوامع نشود. متأسفانه برخی اوقات این کمک‌ها برای ساختن صلح پایدار نیست بلکه برای این است که گروه‌هایی در موضع قدرت بمانند تا دوباره منازعاتی ایجاد شود و دوباره این چرخه معیوب تکرار شود. راه آن می‌تواند در توسعه جوامع محلی، توسعه زنان، توسعه آمیزش و… باشد و اِلا این کمک‌ها سبب تغییر پایدار نمی‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *