انجمن علمی مطالعات صلح ایران
1403برترگروه تخصصی اندیشه‌ورزان صلحنشست‌هاویژه

نکته‌های ناگفته در باب «امکان و امتناع صلح در ایران امروز» به مناسبت انتشار کتاب «صلح ایرانی»

اخبار انجمن را همرسانی کنید.

بازدیدها: 26

نکته‌های ناگفته در باب «امکان و امتناع صلح در ایران امروز»

به مناسبت انتشار کتاب «صلح ایرانی»

نشست علمیِ نکته‌های ناگفته در باب «امکان و امتناع صلح در ایران امروز» به مناسبت رونمایی از کتاب «صلح ایرانی؛ در جستجوی مسیرهای صلح در ایران امروز» توسط انجمن علمی مطالعات صلح ایران با همراهی گروه مطالعات روندهای فکری پژوهشکده مطالعات پیشرفته خاورمیانه در هفتم خردادماه ۱۴۰۳ برگزار شد. این کتاب به همت دکتر نعمت الله فاضلی با مقالاتی از ۲۲ نویسنده از رشته‌های گوناگون توسط انتشارات همرخ و با مشارکت انجمن علمی مطالعات صلح ایران به چاپ رسیده است و برخی از نویسندگان این کتاب: نعمت‌الله فاضلی، استاد بازنشسته پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی، سیمین کاظمی، پزشک و جامعه‌شناس، محمد درویش، پژوهشگر ارشد محیط زیست، و ماندانا تیشه‌یار، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی و رئیس انجمن مطالعات صلح ایران به ایراد شرح مختصری از این کتاب و مسئله «صلح ایرانی» در این نشست پرداختند.

در ابتدا دکتر فاضلی در باب چیستی و چرایی پرداختن به موضوع صلح ایرانی پرسش‌ها و توضیحاتی را مطرح کرد و هدف از گردآوردن این کتاب را اینچنین تشریح کرد: اولین پرسش‌ها در مواجهه با عنوان کتاب و مسئله «صلح ایرانی» که ممکن است به ذهن‌ها خطور کند این است که آیا صلح ایرانی با انواع دیگر صلح متفاوت است؟ ظرفیت‌ها و ظرافت‌های ایران و ایرانی برای صلح چیست؟ ایران و جامعه ایرانی در مواجهه با صلح و ناصلح چه موضعی دارد؟ و یا اینکه جامعه ایرانی چه پیشنهاداتی برای ارتقاء صلح و یا کاهش ناصلح دارد؟

ما باید بتوانیم از طریق تاریخ، زبان، ادبیات و فرهنگ ایرانی در جستجوی روایتی از صلح ایرانی باشیم. هرچند این کتاب چنین ادعایی ندارد که به چنین روایتی از صلح دست یافته و آن را خلق کرده است. بلکه این کتاب تنها گامی نخستین به سوی جستجوی پاسخی برای این پرسش‌ها بوده است. اگر به ادبیات ایرانی نگاه بیفکنیم، دو اثر بزرگ همچون داستان هزارویک شب و شاهنامه را می‌بینیم که رد پای صلح ایرانی در آن‌ها نمایان است. پیشینه داستان‌ هزارویک شب که در آن شهرزاد قصه‌گو در روایت آن به دنبال راهی برای کاهش خشونت و ناصلح بوده‌است، گویای این واقعیت است که از روش‌های کاهش خشونت در جامعه ایران قصه‌گویی و داستان‌سرایی بوده ‌است. وقتی به تاریخ ایران نگاه می‌کنیم همچنان که شاهد جنگ‌های گوناگون در این سرزمین هستیم، اما همچنین این تاریخ را سرشار از قصه‌ها و روایت‌های صلح‌جویانه می‌یابیم. بنابراین همانطور که عنوان فرعی این کتاب را «در جستجوی مسیرهای رسیدن به صلح ایرانی» نام نهادیم، هدف از تالیف آن نیز همین بوده است.

وی در ادامه درباره ضرورت پرداختن به ایران از دریچه صلح و واکاوی ایران از این منظر صحبت کرد: ما باید در چارچوب و قاعده ایران که شامل زبان و ادبیات، تاریخ، مذهب و فرهنگ این سرزمین است در جستجوی راهی برای تعریف صلح ایرانی باشیم. ما باید از صلح ایرانی بپرسیم و آن را جستجو کنیم، همانطور که دیگر جنبه‌های ایران را واکاوی می‌کنیم. صلح ایرانی یکی از آن جنبه‌ها است که باید در جستجوی آن بود و باید بابت آن سوال کرد. بنابراین این کتاب نه فقط به دنبال این هست که از دریچه صلح به ایران نگاه کند، بلکه می‌خواهد ایران را از منظر صلح بررسی و واکاوی کند. در نهایت اندیشمندان و نویسندگان این کتاب به دنبال پیشنهاداتی برای صلح در جامعه ایران بوده‌اند. آنچه راجع به این کتاب قابل توجه است این است که از دریچه‌ها، حوزه‌ها و رشته‌های مختلف به مسئله و مقوله صلح ایرانی نگاه شده است. چرا که صلح در تمامی رشته‌ها جای دارد و کاملاً موضوعی بینا رشته‌ای است؛ به این معنا که در هر رشته‌ای ما میتوانیم از دریچه صلح به آن حوزه نگاه کنیم و ببینیم مسئله صلح چه جایگاهی در آن رشته دارد.

دکتر مومنی به عنوان دومین سخنران، از باب نظریات توسعه به دریچه صلح ایرانی پرداخت و اینچنین سخن گفت: در تمامی نظریه‌های توسعه مسئله بقا و بالندگی جوامع از دو طریق «رفع ناایمنی‌ها» حاصل می‌شود: ۱٫ رفع ناایمنی‌های ناشی از طبیعت، ۲٫ رفع ناایمنی‌های نشات گرفته از تعاملات انسانی. حال در موضوع دوم می‌توانیم از مسئله جنگ و در برابر آن صلح، پرسش کنیم و آن را معنا کنیم؛ مسئله تعاملات حکومت با مردم، مردم با حکومت، و مردم با مردم را در جامعه ایران بررسی و واکاوی کنیم. از همه مهم‌تر اینکه تعامل خود با خود را دریابیم، چرا که صلح با خود مقدم بر صلح با دیگری است و اصلا بدون صلح با خود، گسترداندن صلح امری ناشدنی به نظر می‌رسد. از این منظر جامعه امروز ایرانی در وضعیت خوبی قرار ندارد. بنابراین اول وظیفه ما پرداختن به سوالات و ابهامات در رابطه با این مسئله اجتماعی می‌باشد. اینطور که بیاموزیم چگونه قبل از اینکه با یکدیگر گلاویز بشویم، گفتگو کنیم و آیین و آداب گفتگو را در این مسیر بیابیم.

سیمین کاظمی، با پرداختن به مسئله زنان و صلح ایرانی، در ابتدا به آسیب‌‌شناسی جامعه ایرانی در باب عدم تشریک صلح با زنان پرداخت و تشریح کرد: در جامعه ایران، زنان در ساختن ارزش صلح فرصتی نداشته‌اند تا در مفهوم پردازی صلح سهمی داشته باشند. در تاریخ و جامعه ایرانی صلح امری مردانه و برای مردان بوده است، و زنان از این مفهوم کنار گذاشته شده‌اند. در واقع زنان از این منظر قربانیان بوده‌اند، چرا که حتی در دوره‌هایی که جامعه ایران در جستجوی صلح بوده است، مسئله خشونت غیرمستقیم علیه زنان را نادیده گرفته شده است. ما نمی‌توانیم در واکاوی صلح، مسئله خشونت‌های غیر مستقیم علیه زنان را انکار کنیم. صلح مثبت به معنای نفی تبعیض و توجه به برابری میان زنان و مردان است؛ چرا که برداشت صحیح از صلح فراتر از خشونت‌های مستقیم می‌رود و باید از این مرز بالاتر رفته و به خشونت‌های ساختاری جامعه ایران علیه زنان برسد. چطور می‌توان به مسئله صلح پرداخت و زمینه‌سازی‌های خشونت علیه زنان در جامعه ایران در طول تاریخ را نادیده گرفت؟ مردسالاری نقض صلح مثبت است، تبعیض را به رسمیت می‌شناسد و از زنان انسانیت‌زدایی می‌کند. هنوز تسلط بر تابعیت زنان امری عادی و موجه است و انکار خشونت علیه زنان، مسئله صلح در ایران را به خطر انداخته است.

این پزشک و جامعه‌شناس در ادامه با پیگیری خطی تاریخی درباره نادیده انگاشته شدن زنان در مسئله صلحِ مثبت در جامعه ایران صحبت کرد: جامعه مردسالار ایرانی در واقع بستری را محیا کرده است تا علیه زنان خشونت اعمال شود؛ چه در دوره‌های صلح و چه در جنگ این مسئله در تاریخ ایران قابل مشاهده است. در دوره‌های جنگ هم از طرف دشمن و ناخودی، و همچنین از طرف خودی به زنان نگاه ابزاری شده است؛ بدین صورت که مردان قهرمانانی بوده‌اند که در دوره جنگ برای دفاع از ناموس می‌جنگند، به این شکل دوباره زنان قربانی بوده‌اند و خود فرصت روایت‌گری را در باب صلح نداشته‌اند. در واقع تاریخ ایران مذکر است، بنابراین ما درست نمی‌دانیم که در طول تاریخ چه بر سر زنان آمده است. در واقع از انقلاب مشروطه به پیش، زنان شروع به مرئی‌شدن و روایت‌گری شده‌اند؛ به مرور تشکل‌ها زنان شکل گرفتند و مدارس زنانه تشکیل شدند و زنان از آن تاریخ به بعد تلاش کرده‌اند وارد مبارزات و مطالبات اجتماعی شوند.

دکتر درویش در باب صلح و محیط زیست و رابطه متقابل و مستقیم این دو مفهوم سخنان خود را آغاز کرد: هر میزان خرد انسانی بیشتر می‌شود، انسان بیش از پیش قدرت را در صلح طلبی و اجتناب از جنگ افروزی می‌یابد. این خرد در رابطه با تعامل انسان با طبیعت و محیط پیرامونش نیز تعریف می‌شود. بحث من در این کتاب و امروز، در رابطه با خدمات متقابل صلح و محیط زیست است. هر کجا تنوع گونه‌ها بیشتر است و وضعیت محیط‌زیستی بهتری دارد، ما شاهد خشونت کمتر و صلح بیشتری هستیم. ملل متحد سال‌هاست که شاخص و مفهومی برای بررسی جوامع شادتر ارائه کرده است با عنوان «شاخص سرزمین شاد» (Happy Planet Index, HPI). قبلا این شاخص تولید ناخالص ملی (Gross Domestic Production, GDP) و در واقع یک شاخص صرف اقتصادی بود. سپس ملل متحد مشاهده کرد که اتفاقا در برخی کشورهای شمال که تولید ناخالص ملی بالاتری دارند، آمار خودکشی و افسردگی رو به افزایش است، و اتفاقاً در برخی از کشورها با جی‌دی‌پی پایین‌تر، مردمانی شادتر با امید به زندگی بیشتر مشاهده می‌شود. مردمانی که در سرزمینی با مواهب طبیعی بیشتر زندگی می‌کنند، شاخص سرزمین شاد آن‌ها نیز بالاتر است. ایران قبلاً شصت و هفتمین کشور در این شاخص بود و اکنون به رتبه ۸۷ تنزل پیدا کرده است.

این پژوهشگر ارشد محیط زیست با ذکر نمونه‌هایی واقعی از رابطه متقابلی مردم و طبیعت در جامعه ایرانی و ثبات صلح در آن مناطق سخنان خود را ادامه داد: اگر بخواهیم رابطه متقابل طبیعت و صلح را بررسی کنیم، خوب است که به برخی نمونه‌های زیسته واقعی نگاهی بیندازیم. در همین سرزمین و در ایران منطقه‌ای است در خراسان به نام تیزباد بالا که در ابتدای ورود به آن منطقه شعاری نوشته شده است: «مبادا شکار، مبادا تبر بر درخت و بهار، محیط و زمین را نکو پاک دار». مردمان آنجا میثاق‌نامه‌ای ده ماده‌ای دارند که در اولین بند آن آمده است که کسی حق قطع درختان بلند قد را ندارد، چرا که آنجا مامن و سکونت‌گاه مناسبی برای پرندگان است؛ هرچه گونه‌ها و پرندگان بیشتر باشند و حال بهتری داشته باشند، آفت کمتری خواهد بود، نیاز به سم پاشی و آفت کشی کمتر می‌شود، و فضله آن‌ها خاک را حاصل‌خیزتر می‌کند و موجب برکت و حال خوب برای مردم آن منطقه می‌شوند. شما کاملا چنین خردی که از آن صحبت شد را در رفتار این مردمان با محیط پیرامونی خود مشاهده می‌کنید. اینکه چطور با طبیعت خود به صلح رسیده‌اند. جالب است که بدانید در این منطقه بیش از صد سال است که هیچ گونه قتل و نزاع گزارش نشده است. مردم خود ماهانه بخشی از درآمد خود را صرف ایجاد و بقای یگانی با عنوان یگان محیط زیست می‌کنند تا از مایملک محیط زیستی تیزباد بالا حفاظت شود و هر سال به زیباترین لبخند در این منطقه هدیه می‌دهند. رفتار این مردمان با طبیعت و یکدیگر خارق‌العاده است و جا دارد بر روی آن مطالعه و آن را ترویج داد.

در جای دیگری به نام فریدون شهر اصفهان که به بام ایران معروف است و به همین صورت مواهب طبیعی زیادی در آنجاست، ۴۱۱ سال است که در آن منطقه هیچ قتلی اتفاق نیفتاده است. این منطقه در سرشاخه‌های زاینده‌رود، دز و کارون واقع شده است و اقوامی از فارس‌ها، لرها، بختیاری‌ها، گرجی‌ها و ارمنی‌ها با هم به زیست مسالمت‌آمیزی با خود و طبیعت رسیده‌اند. وقتی ما به وضعیت زیست‌محیط در ایران نگاه می افکنیم، مناطق گوناگونی را می‌بینیم که در مرز تنش‌های آبی هستند، مثل بخش‌های مرکزی ایران همچون اصفهان، سمنان و یزد که میانگین سرانه آب در دسترسشان تقریبا ۴۰۰ تا ۴۵۰ متر مکعب می‌باشد؛ در صورتی که در فریدون شهر اصفهان سرانه آبی حدودا ۱۲۰۰۰ مترمکعب می‌باشد و این مسئله قطعاً به صلح در آن جوامع مرتبط است.

در پایان او در باب رابطه متقابلی جنگِ با طبیعت و نزاع‌ها انسانی، در تقابل با حفاظت از طبیعت و صلح اینچنین گفت: در جامعه ایرانی وقتی منابع به اندازه کافی در دسترس باشد، نیاز به جنگ نخواهد بود. در حال که هر زمان ما با قوانین طبیعت جنگیدیم، مثل کنترل کردن جریان های آبی خوزستان، نتیجه‌اش شده است خشکسالی و کمبود منابع حیاتی و متعاقبا به راه افتادن جنگ‌های قومیتی و جدایی‌طلبانه.

سرانجام دکتر تیشه‌یار، پس از پرداختن به انگیزه واکاوی صلح ایرانی و نیاز جامعه ایران به این موضوع، از تلاش انجمن علمی مطالعات صلح ایران در این مسیر نیز صحبت کرد: «صلح ایرانی» ایده ای برآمده از دل بحران ها و شرایط ناصلح در زندگی روزمره انسان ایرانی است. گویی که نسخه های گوناگون برای درمان دردهای ما تاکنون تاثیر چندانی نداشته اند؛ نه جنگ و نه صلح بر پایه الگوهای رایج در جهان، نتوانسته اند ما را به آرامش برسانند و این شاید از آن رو باشد که داروهای دیگران لزوما نمی توانند حال ما را نیز خوب کنند. ایده «صلح ایرانی» به دنبال آن است که از آنچه خود دارد، بهره جوید و راه حل مشکلات جامعه خود را از دیگران تمنا نکند. صلح ایرانی می تواند افق های تازه ای برای بهره گیری از گنجینه های بزرگ تاریخی، فرهنگی، هنری، ادبی و عرفانی حوزه تمدن ایرانی را در دسترس اندیشمندان، سیاستگذاران و عموم مردم بگذارد تا چاره هایی برای رهایی از دشواری های کنونی بیابند.

به تازگی در انجمن علمی مطالعات صلح ایران، هفته وار گوشه ای از ادبیات پارسی را با عنوان «ادبیات صلح دوست» در گروه های علمی به اشتراک می گذاریم. گاهی در زیر آن نوشته ها، دوستانی ابیاتی با تاکید بر فضیلت جنگ به اشتراک می گذارند. شاید حق با آنها باشد؛ چرا که خوانش ما از متون کهن، اغلب بر بنیان ارزش بخشیدن به جنگاوری ها و برتری جویی ها بوده و کمتر فرصتی دست داده تا رویکرد صلح محور در تاریخ این حوزه تمدنی را مورد مطالعه قرار دهیم و از دل آن، آموزه ها و نظریه های تازه به دست آوریم.

نابسامانی اجتماعی و فرهنگی امروز ما، شاید فرصتی فراهم کرده باشد تا رویکرد تربیتی صلح محور بر پایه ارزش های ایرانی را چراغ راه قرار دهیم تا از شرایط ناصلح در خانواده، در مدرسه، در دانشگاه، در محله، در شهر، در بازار و در کشور دوری کنیم. آموزش رعایت ارزش های صلح دوستانه در عرصه کسب و کار، آموزش صلح با طبیعت، آموزش صلح با خویشتن و با دیگری و آموزش صلح خواهی در بسیاری دیگر از عرصه های فردی و اجتماعی، راهیست که می تواند ما را از بسیاری بن بست های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به بیرون برد.

ما چاره ای نداریم جز آنکه «فضلیت صلح دوستی» را به عنوان گفتمانی تازه در میان دانشگاهیان گسترش دهیم تا بتوانیم یکپارچگی جامعه مدنی را حفظ کرده و بنیان های آن را همچنان استوار و اخلاق مدار نگه داریم.

ایده صلح ایرانی، گستره ای به اندازه یک حوزه تمدنی دارد. در همسایگی ما، دهه هاست که ابرقدرت های جهان برای مردم شریف افغانستان نسخه های گوناگون پیچیده اند تا انان را به سوی بهشت توسعه و امنیت رهنمون شوند. اما آنان را اندوهی همواره مکرر رخ داده است و امروز پناهگاهشان ما هستیم و دیگر همسایگان. صلح ایرانی، که برآمده از اندیشه ورزی مشترک میان دانشگاهیان ایران و افغانستان و دیگر کشورهای منطقه باشد، این توانمندی را دارد که مرهمی بر زخم های دیرینه آن سرزمین نیز بگذارد و دیگر کشورهای منطقه را نیز به تامل در میراث فرهنگی مشترکمان دعوت کند.

گزارشگر: مریم هاشمی نژاد (کارشناسی ارشد مطالعات منطقه ای در موسسه آموزش عالی بیمه امو، دانشگاه علامه طباطبائی)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *