خاطره شصتوچهارم از کتاب «خاطرات خوب»/از همدلی تا همزبانی
بازدیدها: 51
من از دوستیها و مودت میان مردمان ایران و افغانستان خاطرات فراوانی دارم، چه در زمان تصدی کرسی سفارت افغانستان در تهران و چه پیش از آن که به حیث یک شاگرد فرهنگ و ادبیات به ایران سفرها کرده و یا میزبان مهمانان ایرانی در افغانستان بودهام.
وقتی پای شیرینترین خاطرهها در میان باشد، نمیدانم از کدام و کجا آغاز کنم، از آن عزیزِ شیرازی که شامهایی را با شمع و شیرینی و نُقل و گلاب و عطر گل محمدی و فضای دلانگیز باغچۀ منزلش از حضرت حافظ و شیراز و زیباییهایش قصه کردهایم و یا از استادان بزرگواری که پای تدریسشان نشسته، از حضورشان فراوان آموخته و محبتها دیدهام.
اینهمه باشد که قصه شوند و جمعِ قصهها و کتابِ پر از بابهای محبت و مودت.
و اما یکی از شیرینترین خاطرههای من برمیگردد به مراسم بزرگداشت علامه عبدالحی حبیبی نویسنده، مورخ و پژوهشگر نامور و نامآشنای افغانستان که با میزبانی مؤسسه فرهنگی اکو و همکاری سفارت جمهوری اسلامی افغانستان، به تاریخ ۱۴ سرطان/ تیر سال ۱۴۰۰ شمسی، در تهران برگزار شده بود.
در این بزرگداشت استادانِ فاضل و دانشمند ایرانی اشتراک و صحبتهای بسا عالی و استوار بر قضاوت علمی و آکادمیک در مورد استاد حبیبی داشتند.
برای من دیدگاههای استادان ارجمند ایرانی در مورد علامه حبیبی هم تازه بود و هم شگفتیآور.
از جمله، دکتر علی رواقی، استاد دانشگاه و عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی فرمودند: «استاد حبیبی در کار متن فارسی یکی از استادان برجسته است».
استاد رواقی به تصحیح کتاب طبقاتالصوفیه توسط استاد حبیبی در سال ۱۳۴۲ اشاره کرد و گفت: «این کتاب از کتابهای بسیار دشوار از نظر زبانی در زبان فارسی است و هنوز هم با وجودی که یکی دوسری دیگر از آن اثر چاپ شده است، هنوز دشواریهای زیادی در این کتاب وجود دارد ولی در همان تصحیح اولی که علامه حبیبی از این کتاب در سال ۱۳۴۲ شمسی به انجام رسانده، حدود ۱۰۰ صفحه در مورد واژگان این کتاب توضیح داده است و بهقدری این پژوهش را بادقت و حوصله انجام داده که برای من بهعنوان پژوهشگر متون فارسی، خیلی جای شگفتی دارد. من با دیدن اینهمه دقت، شگفتزده شدم. ۱۰۰ صفحهای که ایشان در توضیحات کتاب طبقاتالصوفیه نوشته است، در آن زمان با مراجعه به بیشتر متونی بوده که تا آن دوران در آن مورد، منتشر شده بوده و این کار بسیار دشواری برای یک پژوهشگر در آن زمان بوده است».
در این نشست دکتر علی میر انصاری، عضو شورایعالی علمی ایران و همچنین مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، به ویژگیهای منحصربهفرد علامه حبیبی اشاره کرد.
ایشان گفتند: «عبدالحی حبیبی یک پدیده بود که با پشتوانه فرهنگ و دانشی که داشت، دست به کارهایی زد که من به آن جرئت علمی میگویم. این جرئت علمی را در آن زمان نه کسی در افغانستان و نه کسی در ایران داشت، الا حبیبی. از جمله هشت کتابی که ایشان تصحیح کرده، کار هرکسی نیست و ایشان یک چهره استثنایی در تاریخ فرهنگ فارسیزبانان، اعم از ایران، افغانستان و تاجیکستان است».
استاد میرانصاری تصریح کردند: «ما امروز هم باید بنشینیم و به متونی که ۵۰ سال قبل علامه حبیبی تصحیح کرده است نگاه کنیم و یاد بگیریم، چون کارهای درجه یکی است».
آنچه در این نشست برای من خاطرهانگیز و دلانگیز بود، تعهد و پایبندی به اصول علمی در نزد استادان بزرگوار ایرانی بود.
در آن روز من یکبار دیگر پی بردم که ازچهرو چنان علامه قزوینی، ملکالشعرا بهار، استاد سعید نفیسی، استاد زرینکوب، استاد فروزانفر و دهها و صدها نام دیگر از استادان ایرانی در افغانستان آشنا هستند و کتابها و پژوهشهایشان زیب و زینت کتابخانههای اهل فرهنگ آن دیار است. همچنین نامها و کارهای علامه حبیبی، استاد خلیلی، استاد کهزاد، استاد سلجوقی، ملکالشعرا بیتاب و دیگران در ایران قدر میشوند و آنها را از غنایم فرهنگی حوزه تمدنی مشترک میدانند.
زمانی برای پژوهشی کلیات استاد خلیلالله خلیلی را میخواندم، شاید حدود بیست قصیده و غزل و مثنوی را خواندم که در جواب شاعران ایرانی سروده شده بودند و چه سرودهها که شاعران بزرگ معاصر ایران برای استاد خلیلی، دوستان افغانیشان در کابل و افغانستان سرودهاند.
به نظر من بُن و بنیاد مناسبات دو ملت را مناسبات فرهنگی میسازد. از ماست و بر ماست که این بُن و بنیاد را ستبرتر و استوارتر کنیم که این همدلی است و بعد از آن همزبانی، مگر فراموش کردهایم که مولانای بزرگ فرمودهاند:
پس زبان محرمی خود دیگرست
همدلی از همزبانی بهترست