انجمن علمی مطالعات صلح ایران
خبرهاهمایش‌ها

گزارش یک نشست؛ برنامه درسی مبتنی بر صلح

اخبار انجمن را همرسانی کنید.

بازدیدها: 78

گزارش یک نشست؛ برنامه درسی مبتنی بر صلح

انجمن مطالعات برنامه درسی ایران با همکاری انجمن علمی مطالعات صلح ایران نشست «برنامه درسی مبتنی بر صلح» را در خانه اندیشمندان علوم انسانی در چهارشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۴ برگزار کرد.

در نشست «برنامه درسی مبتنی بر صلح» که در محل خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار گردید «علیرضا صادقی» مسوول گروه برنامه درسی و فرهنگ، «محمد امین قانعی راد» رییس انجمن جامعه شناسی ایران، «مجتبی مقصودی» رییس انجمن مطالعات صلح ایران به بیان دیدگاه های خود پرداختند.

  * تنوع اجتماعی بعنوان سرمایه

در ابتدای نشست «محمد امین قانعی راد» رییس انجمن جامعه شناسی ایران، «صلح» را فقدان جنگ، همدلی و تفاهم، داشتن مناسبات انسانی مبتنی بر اخلاق، ارتباط انسانی، حل تعارض ها و جامعه فارغ از خشونت، تعریف می کند. به نظر ایشان مدارس ما فاقد برنامه درسی هستند که بتواند صلح را تامین کند. در گذشته برخی از دروسی که مربوط  ادبیات فارسی بود به مساله صلح می پرداخت و به دانش آموزان از خود گذشتگی، عدم خشونت، فرهیختگی، روحیه  گفتگو، همدلی و تفاهم را منتقل می کرد اما اکنون، دروس آموزشی ما  نگرش های قالبی و پیش داوری قومیتی، مذهبی، جنسیتی و طبقاتی و… را القا و تقویت ممی کنند.

پیدایش «تنوع اجتماعی» مهمترین تحول اجتماعی در دوران معاصر بوده است. تنوع اجتماعی همانند «تنوع زیستی» دارای اهمیت زیادی می باشد ما برای غنی تر کردن زندگی، بارور کردن فرهنگ، توسعه اجتماعی و پیشرفت تمدن می بایست تنوع و تفاوت اجتماعی را به شکل یک «سرمایه» نگاه کنیم و همانند «تنوع زیستی» به «تنوع اجتماعی» اهمیت بدهیم. در اینجا این بحث مطرح می شود که این تنوع اجتماعی در فقدان فرهنگ صلح، می تواند آسیب زا باشد و به گسترش خشونت در بین گروه های اجتماعی بیانجامد. پس این تنوع اجتماعی از طرفی ظرفیت خلاق دارد و از طرفی هم نقش ویرانگر دارد. ممکن است تنوع اجتماعی، گروه ها را در مقابل هم قرار داده و زندگی اجتماعی را با خطر مواجه سازد.

ما باید به سمت جامعه ای برویم که تنوع کمتری دارد یا جامعه ای متکثر و متنوع همراه با تضاد میان گروه ها؟

برخی از اندیشمندان به تکثرگرایی (Pluralism) و تنوع فرهنگی (Cultural Diversity) در جامعه باور دارند، به نظر آنها پذیرش تکثرگرایی، باعث شکل گیری نسبیت (Relativity) اجتماعی و معرفتی می گردد. برخی دیگر از زاویه مخالف به مساله می نگرند و به یگانگی (Monism) در جامعه اعتقاد دارند از نظر آنها چندگانگی باعث تفرق و چند دستگی در جامعه می گردد.

از سوی دیگر ما دیدگاه هایی در فلسفه و جامعه شناسی داریم که جنگ و تضاد را «نیروی حیاتی» (Vital Force) می داند. به نظر آنها جنگ و تضاد نه تنها نامناسب نیست بلکه «پیش راننده» (Driver) تاریخ می باشد و تمدن را یک مرحله به جلو می برد. به نظر آنها گروه های متکثر در برهه های خاص تاریخی در فرایندهای مانند جنگ  و نزاع مسائل خود را حل می کنند تا تاریخ به پیش رود. نظریه بقای اصلح چارلز داروین در زیست شناسی (تنوع زیستی Bio Diversity)، «تکامل اجتماعی» هربرت اسپنسر در جامعه شناسی (تنوع اجتماعی Social Diversity)، و آرای فلاسفه ای چون هگل، و به تبعیت از آن کارل مارکس که «دیالکتیک» (Dialectic) را اصل  اساسی تاریخ می دانند. از نظر هگل و مارکس طرفداران صلح، محافظه کار و دشمنان نوآوری محسوب می شوند. در این مورد حتی اندیشمندانی چون هانا آرنت در کتاب خشونت، فرانتس فانون، مغضوبین روی زمین، ژرژ سورل در بحث سندیکالیسم و سارتر، جنگ و ستیز را در عرصه تمدن مطرح می کنند و حتی برای خشونت تقدس قایل می شوند. در نزد آنها تقدس خشونت دارای بار ارزشی و انقلابی می باشد. و حتی در جاهایی برای آن «توجیهات قدسی» نیز قائل می شوند. مثل بحث دفاع از سرزمین و آیین که در فضای مذهبی، ناسیونالیستی و روشنفکری کشورها وجود دارد.

در بین فلاسفه، تقسیم بندی نیچه یعنی فرهنگ «دیونیزوسی و آپولونی» از اهمیت بالایی برخوردار است. در دوران روم و یونان فرهنگ دیونیزوسی (خدای شراب و شادکامی) حاکم بود و در آن انسان ها می جنگیدند و از زندگی لذت می بردند. به نظر نیچه، این نوع فرهنگ انسان های والایی را بوجود می آورد. در دوره آپولونی (خدای تفکر و تامل) ما شاهد شکل گیری انسان های ضعیفی هستیم که به تفکر و تامل بها می دهند. همین امر مانع بروز عقده های آنها شده و باعث تبلور آن بشکل عقلانی و  اندیشه ای آن می شود. به نظر نیچه انسان آپولونی برعکس دیونیزوسی، کینه توز می باشد.

ما چگونه انسانی را در جامعه و چه  دانش آموزی را مدرسه می خواهیم پرورش دهیم؟ بچه های بی تفاوت، بی انگیزه و سربه زیری که تولید تنش نمی کنند و بلد نیستند از حقوق خود دفاع کنند و بر عکس آموزشی که به آنها داده شده، دست به خشونت می زنند؟ یا کسانی که شیوه حل مسائل را از طریق گفتگو بلد می باشند؟

قانعی راد تاکید می کند، روح انسان نیاز دارد، انرژی عاطفی در آن تولید، برانگیخته و در موقعیت هایی تخلیه شود و این روند برای بوجود آمدن انسان انرژیک لازم می باشد. مشکلی که مدارس ما دارد این است که انسان انرژیک تولید نمی کند. ما باید صلح را تمرین کنیم و گزاره های آن را تبدیل به عادت واره کنیم. برای «عمل» (Practice) صلح می بایست برنامه درسی ایجاد شود که در آن بچه ها در موقعیت تعارض قرار گیرند. ما باید عرصه هایی را فراهم کنیم تا بچه ها در مدارس حس خشونت مدنی، سازمان یافته و مهار شده را تمرین و کنترل کنند. ما از نظر سلامت روانی به تنش (Tension) و اشتیاق (passion) نیاز داریم. باید به دانش آموزان مهارت ابراز مخالفت، گفتگو، خود کنترلی، و فیصله اختلاف را یاد بدهیم و آنرا تمرین کنیم. پس مدارس ما به جای انتقال صلح، فضا را برای ایجاد تعارض و حل آن (به شکل بازی) مهیا کند.

امروزه ورود تلفن همراه به زندگی بچه ها باعث شده که آنها به جای بازی در فضای واقعی، گوشه آپارتمان به بازی های مجازی مشغول باشند که این موجب کینه خواهد شد چون در موقعیت تعارض و حل آن در تجارب عینی روابط اجتماعی قرار نگرفتند.

*  فقدان مولفه صلح در دروس علوم سیاسی

سخنران دوم نشست «مجتبی مقصودی» رییس هیات مدیره انجمن مطالعات صلح ایران بود به نظر وی نظام آموزشی به مجموعه ساختارها، نهادها و فرایندها در ذیل نظام فرهنگی اطلاق می شود که متولی امر آموزش و تعلیم است و مسوولیت نظارت و راهبری امر آموزش در جامعه را دارا می باشد. در هر نظام آموزشی چند عنصر برجستگی دارد: اهداف و چشم انداز نظام آموزشی، ابزارها و مکانیزم های آموزشی (فضا و امکانات آموزشی)، کمیت و کیفیت آموزش دهندگان(معلم و استاد، سطح دانش و بینش)، جامعه هدف، فرایند آموزشی و برنامه آموزشی و درسی.

برنامه درسی در جامعه ایران به چند مقطع تقسیم می شود؛ هرچند طبیعی است که نقش اصلی، هویت ساز و جامعه پذیر نمودن جامعه هدف برای مقاطع اولیه تحصیلی است. با این حال ما شاهد مقطع پیش دبستانی، مقطع دبستانی – راهنمایی، مقطع متوسطه و دبیرستانی، دوره دانشگاهی، مقطع بزرگسالان و برنامه های درسی آزاد هستیم.

عنصر اصلی این نظام آموزشی، اهداف و چشم انداز نظام آموزشی است. نظام آموزشی چه انسانی را می خواهد، خلق کند انسان آرمانی چه نوع انسانی است و به دنبال چه هدفی می باشد. معمولا در هر نظام آموزشی، ارزش های مسلط از دل نظام آموزشی بروز پیدا می کند، برنامه درسی جزیی از نظام آموزشی هر کشور و برآیند هدف گذاری های و جهت گیری های فرهنگی و جامعه پذیری سیاسی است. محتوای برنامه درسی مبتنی بر صلح دارای موارد زیر می باشد:

«آموزش تساهل و رواداری»، «آموزش حقوق بشر و نوع دوستی»، «آموزش گفتگو و ظرفیت سازی آموزشی برای ایجاد فضای گفتگوی انتقادی»، «شناسایی و احترام به تفاوت ها اعم از نژادی، قومی، زبانی، مذهبی و دینی و احترام به تنوع عقاید و باورها»، «تعاون وهمبستگی و پذیرش شهروندی»، «مسوولیت پذیری در حوزه فردی و جمعی وحرفه ای»، «افزایش آستانه تحمل فردی و انتقادپذیری اجتماعی»، «آموزش حل مسالمت آمیز اختلافات و بهره گیری از ظرفیت های خشونت پرهیزی در متون درسی».

این برنامه اهداف زیر را دنبال می کند:

– آموزش راه و روش و سبک زندگی مبتنی بر صلح و دوستی

– آموزش صلح، آشنایی و دوستی با خود

– آموزش صلح، آشتی و دوستی با همنوع (همنوع پروری)

– آموزش احترام به تنوع عقاید و باورها

– آموزش صلح با محیط زیست

– آموزش صلح با حیوانات

– آموزش اجتناب از طبیعی سازی خشونت در زندگی روزمره و تلطیف فضای روزمره و حرکت بسوی جامعه ی امن تر

در کل ما در رشته علوم سیاسی درسی به اسم مطالعات صلح یا در سطح دانشگاه های کشور رشته ای به اسم مطالعات صلح نداریم همچنان که این مبحث در رشته علوم سیاسی جایگاه مستقلی نداشته و حاشیه ای مانده و اغلب در ذیل درس سازمان های بین المللی، آداب کنسولی و فن دیپلماسی می توان ازآن نشانی یافت. در مقابل ما دروسی داریم که مملو از  القائات تضاد و جنگ می باشد مانند انقلاب های جهان، فلسفه انقلاب، اعراب و اسراییل، توسعه نیافتگی، مسایل سیاسی اقتصادی جهان سوم، شناخت ماهیت امپریالیسم، تئوری های انقلاب، شرکت های چندملیتی و… . در این دروس، چیزی به غیر از جنگ، فلاکت و فقر آموزش داده نمی شود. در واقع، صلح مضمونی مظلوم در کنار ادبیات گسترش یابنده ی بنیادگرا، رادیکال و جزم اندیش در متون دانشگاهی این رشته می باشد.

اینکه چرا به صلح در نظام آموزشی در کشور بی توجهی است باید به عوامل مختلفی اشاره کرد؛ رنگ باختگی مفهوم صلح در مقابل مفاهیمی چون عدالت، آزادی، انقلاب، برابری، حق جویی، توسعه، مبارزه و جنگ در و رشته علوم سیاسی در نظام آموزشی ایران، فقدان متولی رسمی داخلی، به علاوه نگاه و هستی شناسی ما نسبت به جنگ و صلح، مانوی گونه می باشد، در نظر ما همه پدیده ها خیر یا شر هستند یعنی ما میانه ای نداریم که بتوانیم در آن عرض اندام کنیم ما سیاست را توطئه و جنگ می دانیم. بسیاری از نگاه های ما، نگاه های ایدئولوژیک می باشد ما می بایست با بالا بردن آستانه تحمل فردی – اجتماعی، خشونت ساختاری را در زندگی روزمره خود کاهش دهیم و به تدریج به سمت ترویج الگوی صلح طلبی برویم.  وی با اشاره به کتاب صمد بهرنگی با نام «کند و کاو در مسایل تعلیم تربیتی ایران» که در آن به انتقاد از نظام آموزشی دوران پهلوی دوم پرداخته بود، می گوید: ما باید بجای استفاده از الگوهای آموزشی کشورهای توسعه یافته باید از وضعیت آموزشی کشورهای همسایه نظیر ترکیه و پاکستان که مشکلات مشابه ما دارند، استفاده کنیم.

 

فرهنگ ها همدیگر را زخمی نمی کنند بلکه همدیگر را تکمیل می کنند

سومین سخنران نشست «علی رضا صادقی» مسوول گروه برنامه درسی و فرهنگ بود که موارد زیر را بعنوان مولفه های صلح برشمرد:«آموزش خلع سلاح»، «تعاون و همبستگی»، «خود و دیگری»، «خودی وغیرخودی (جنسیت، اندیشه وفرهنگ)»، «معنویت»،«تعریف حداقلی از اشتراکات»، «امتزاج فرهنگ ها».

در مباحث صلح، بحث چندفرهنگی بحث غنی می باشد و اساسا صلح بدون بحث چند فرهنگی اصلا معنایی ندارد. صلح را با مفهوم شهروندی، دولت – ملت، ملت – ملت، عدالت اجتماعی و چندفرهنگی قرین دانسته اند. چه کار کنیم که این اختلافات تبدیل به صلح شود و فرهنگ ها به راحتی کنار هم زندگی کنند؟ که این به آموزش چندفرهنگی باز می گردد. ما در ایران و خیلی از کشورها به جای «چند فرهنگ سازی» بدنبال «یکسان سازی فرهنگی» بوده ایم و بعد از ناموفق بودن این سیاست، نگاه نویی به بحث چند فرهنگی بوجود آمد.

ما ضمن احترام به تفاوت ها، باید یاد بگیریم در کنار هم زندگی کنیم و به عدالت توجه کنیم.

نسبت چند فرهنگی و صلح چگونه می باشد؟  خروجی (Input) توجه به صلح بدون  توجه به بحث چندفرهنگی معنایی ندارد تا وقتی که به تفاوت ها اهمیت و احترام نگذاشته ایم صلحی متحقق نخواهدشد «چندفرهنگی» را می توان به «صلح» معنا کرد. در اینجا به۴ اصل یونسکو اشاره می کنیم که در آن ویژگی برنامه درسی مبتنی بر صلح را آورده است. اصولی چون؛ «یادگیری برای زیستن»، «یادگیری برای عمل کردن»، «یادگیری برای  زندگی کردن»، «یادگیری برای  باهم زندگی کردن».

اساس زندگی با صلح، در «با هم زندگی کردن» استوار است اساسا ما باید گفتگوی میان فرهنگی را تشویق کنیم. ما نگاه مثبتی به بحث چندفرهنگی نداریم چون شناختی نداریم. چرا ما صلح نداریم چون در برنامه آموزشی ما، مولفه های صلح نیامده است همکاری، مسوولیت پذیری، حل مسالمت آمیز تعارض ها، اساس همدردی با گروه ها و… یاد داده نشده است.

در عصر یخبندان بسیاری از حیوانات یخ زدند و مردند. ولی خارپشت ها وخامت اوضاع را دریافتند تصمیم گرفتند دورهم جمع شوند و بدین ترتیب همدیگر را حفظ کنند. وقتی نزدیکتر بودند گرمتر می شدند ولی خارهایشان یکدیگر را زخمی می کرد. بخاطر همین تصمیم گرفتند از هم دور شوند ولی بهمین دلیل از سرما یخ زده می مردند. از این رو مجبور بودند که برگزینند یا خارهای دوستانشان را تحمل کنند، یا نسل شان از روی زمین برچیده شود. آنها آموختند که، با زخم های کوچک، زندگی کنند و از گرمای وجود یکدیگر که مهمتر هم هست، بهره مند شوند.»

در پایان نشست مقصودی ضمن انتقاد از «تمرین تضاد» قانعی راد می گوید: با کلیت آن مخالفتی ندارم ولی در جامعه و  در منطقه ای که خود مملو از انواعی از خشونت ها و اقسامی از تعارضات است، بردن این خشونت ها در فضای مدرسه باعث تشدید، القاء و واقعی سازی خشونت های بیرونی و از جادررفتگی در حوزه آموزشی نمی شویم؟

در پاسخ «قانعی راد» عنوان کرد که این تعارض ها به شکل بالفعل در جامعه ما وجود دارد ما باید این موقعیت را برای دانش آموزان بوجود آوریم و  بجای خشونت، تعارض  را به مدرسه بیاوریم  تا بدین شیوه، طریقه حل مسالمت آمیز تعارض ها از طریق مفاهمه و گفتگو آموزش بدهیم. در مدارس ما به طور دایمی به دانش آموزان  می گویند متین و مودب باش در حالی که باید به  آنها یاد بدهیم که حرف شان را بزنند و آزادی را بسازند. آزادی باید تمرین شود ما می بایست موقعیت یادگیری آزادی را بسازیم.

*از: گروه ایرنا مقالهhttp://article.irna.ir/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *