خاطره سی‌ودوم از کتاب «خاطرات خوب»/الزام فرهنگی تعمیق روابط ایران و افغانستان

اخبار انجمن را همرسانی کنید.

بازدیدها: 14

کشورهای اروپایی هر روز به سمت پول واحد، ارتش واحد، گذرنامه واحد و … (اتحادیه اروپا) حرکت می‌کنند ولی کشورهای مسلمان هر روز در جهت تجزیه و دشمنی با همدیگر تلاش می‌نمایند.

ما باید کوشش کنیم این مسیر تجزیه و تخریب همدیگر را به‌سوی مسیر وحدت و هم‌افزایی تغییر دهیم.

برای تحقق این هدف مقدس، لازم است شناخت بهتری نسبت به همدیگر پیدا کنیم. ایران و افغانستان افزون بر اشتراکاتی چون دین، زبان، مرز، فرهنگ و تمدن (دسته اول)، از اشتراکات دیگری چون عقب‌افتادگی، تعصبات مذهبی و قومی، دل‌نگرانی‌های مرزی و … (دسته دوم) رنج می‌برند. به نظر می‌رسد تاکید مدام روی اشتراکات دسته اول و غفلت از اشتراکات دسته دوم نه‌تنها کمکی به بهره‌برداری لازم از این اشتراکات (دسته اول) نمی‌کند، بلکه در اثر سهل‌انگاری می‌تواند همه این فرصت‌ها را به تهدید تبدیل کند.

اشتراکات دسته دوم بیشتر جنبه سلبی داشته و مانع تلقی می‌شوند که باید باتدبیر و دوراندیشی برطرف گردند. اشتراکات دسته دوم یک مخرج مشترک دارند و آن هم اینکه به نوع نگرش فردی و اجتماعی ما مربوط می‌شوند. اگر ما (اهالی ایران و افغانستان) مطلق‌نگر باشیم و خودمان را حق مطلق بدانیم، در این صورت دچار تعصبات قومی و مذهبی می‌شویم و دیگری را به رسمیت نمی‌شناسیم و لذا هیچگاه میان ما و دیگری که بهره‌ای از حق ندارد، گفتگو صورت نمی‌گیرد. بلکه حداکثر این است: ما دیگران را ارشاد یا نهی‌ازمنکر می‌کنیم. همین اتفاق برای طرف مقابل نیز می‌افتد و نتیجه‌ای جز دوری، اختلاف و سوءتفاهم حاصل نمی‌شود. حال اگر افراطیون دو طرف از یک‌سو و امپریالیسم جهانی از سوی دیگر دخالت کنند، آن دوری و اختلاف به جنگ و خشونت نیز منجر می‌گردد. (یعنی همین شرایطی که بر کشورهای اسلامی حاکم است)

در این شرایط بر اهل بصیرت لازم است تا عوامل اصلی این اختلاف و ستیز را یافته و علاج کنند. به دیگر سخن، باید میدان را از افراطیون بگیریم تا دشمنان خارجی از جهل آنها بهره‌برداری نکند؛ یعنی باید ریشه‌های نظری افراط (مطلق‌‌نگری و حق پنداری محض) را بخشکانیم تا راه برای کثرت‌گرایی گشوده شود. اگر کسی خود را حق مطلق نداند، در این صورت دیگران را بهره‌مند از حق خواهد دانست و لذا کثرت‌گرایی را به رسمیت خواهد شناخت.

بدین ترتیب گفتگو نیز شکل می‌گیرد؛ یعنی طرفین برای کوبیدن همدیگر (جدل) وارد صحبت نمی‌شوند؛ بلکه می‌خواهند آرا و نظراتشان را در معرض آرا و نظرات دیگران قرار دهند تا در اثر تضارب این آرا، حقیقت ذوالابعاد و پیچیده رخ بنماید.

قرآن کریم به زیباترین وجهی این شرایط را به تصویر می‌کشد: «انا او ایاکم علی هدی او فی ضلال مبین؛ قل لاتسئلون عما اجر منا و لانسئل عما تعملون» (سبأ؛ ۲۴-۲۵) خداوند به پیامبرش روش و پیش‌شرط گفتگو را یاد می‌دهد: «یکی از ما یا شما راه‌یافته و دیگری گمراه است؛ البته شما از جرم ما پرسیده نمی‌شوید و ما از عمل شما پرسیده نمی‌شویم.» جالب است که پیامبر به الهام الهی، جرم را به جناح خود و عمل را به جناح مقابل نسبت می‌دهد. یعنی باید نگاهت به‌طرف مقابل این باشد که خودت را نه بالاتر از او، بلکه پائین‌تر از او ببینی تا گفتگو صورت پذیرد وگرنه گفتگو شکل نمی‌گیرد.

این طرز نگاه به دیگری، به معنای به رسمیت شناختن دیگری است. اگر ما مسلمانان همدیگر را به رسمیت بشناسیم، می‌توانیم با همدیگر گفتگو کنیم و در اثر همین گفتگوهاست که همدیگر را بهتر می‌شناسیم و متوجه می‌شویم که نه‌تنها اختلاف زیادی با طرف مقابل نداریم، بلکه اشتراکات قابل تأملی با هم داریم و بر اساس همین اشتراکات می‌توانیم به‌جای جنگ و غارت همدیگر، به صلح و مساعدت یکدیگر روی‌آوریم. در این شرایط، می‌توانیم به آینده خودمان امیدوار باشیم. ان‌شاءالله

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *