نگاهی به عملکرد سازمان ملل متحد در بکارگیری دیپلماسی پیشگیرانه

اخبار انجمن را همرسانی کنید.

بازدیدها: 172

یادداشتی از دکترمریم خالقی نژاد، استاد دانشگاه و دبیر کمیته کتاب و صلح در انجمن علمی مطالعات صلح ایران

در هزاره سوم دیپلماسی به وضوح کارکرد خود را برای صلح سازی به عرصه نمایش و اجرا گذاشته است. پیمان وستفالی نمونه بارزی از دیپلماسی پیشگیرانه است. پطروس غالی دبیرکل پیشین سازمان ملل متحد دیپلماسی پیشگیرانه را هرگونه اقدامی در جهت جلوگیری از بروز و تشدید اختلاف و تبدیل آن به درگیری تعریف می­کند.

ایده دیپلماسی پیشگیرانه از زمانی که نزدیک به نیم سده پیش برای نخستین بار توسط داگ هامرشولد، دبیر کل سازمان ملل مطرح شد، در سازمان ملل جای ویژه­ای را باز کرد. دیپلماسی پیشگیرانه توسط ماده ۹۹ منشور سازمان ملل متحد پیش بینی شده بود که به دبیرکل اجازه می داد تا تهدیدات علیه صلح و امنیت بین المللی را مورد توجه شورای امنیت قرار دهد. از ابتدای تشکیل سازمان ملل متحد، تریگو لی، نخستین دبیر کل سازمان ملل متحد(۱۹۴۶-۱۹۵۲)، از صلاحیت مندرج در این ماده برای جمع آوری اطلاعات درباره موقعیت ها، برقراری تماس با افراد ذینفع، فرستادن فرستادگانی برای بررسی دقیق موقعیت ها و انجام هر کاری که می توانست برای جلوگیری از جنگ، استفاده کرد. با این همه،  اگرچه در دوره بعدی داگ هامرشولد، دبیر کل سازمان ملل (۱۹۵۳)می‌دانست که سازمان ملل نمی‌تواند در مواردی که تضاد منافع مستقیم میان ابرقدرت‌ها در طول جنگ سرد وجود دارد، کاری انجام دهد، اما او در نظر داشت که اگر فرصتی فراهم شود، ممکن است بتواند از اختلافات میان قدرت‌های کوچکتر جلوگیری کرده و آنها را از کشش گرانشی رقابت ابرقدرت‌ها باز دارد. وی نشانگرهایی را در مورد عملکرد دیپلماسی پیشگیرانه نشان داد که امروزه هنوز بسیار مورد استفاده قرار می گیرند. در مسیر تحقق این امر، او از نمایندگانی استفاده می‌کرد و آنها را به مأموریت‌های ویژه می‌فرستاد یا در موقعیت‌های خاص از آنها خارج می‌شد. بر اساس شواهد موجود در سازمان ملل، او در فکر استقرار حلقه­ای از نمایندگان در سراسر جهان بود.

پس از وی، تانت (۱۹۶۱-۱۹۷۱)دیدگاه دبیرکل پیشین را به جلو برد. نقش او در ممانعت از رویارویی هسته‌ای بر سر بحران موشکی کوبا باید به عنوان دیدنی‌ترین نمونه دیپلماسی پیشگیرانه در سالنامه سازمان ملل قرار گیرد.

آرشیو سازمان ملل حاوی مطالب چشمگیری درباره کوشش های اوست که در اخر متن به آن به عنوان نمونه بارز دیپلماسی پیشگیرانه می­پردازیم. بعد از تانت، کورت والدهایم، (چهارمین دبیرکل سازمان)، دیپلماسی پیشگیرانه را ادامه داد و موفقیت هایی را در حل اختلافات مرزی ایران و عراق در دهه ۱۹۶۰ به دست آورد. همچنین او در موقعیت های خطرناکی مانند جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۷۳ کارهای مناسبی را به سرانجام رسانید. چرا که در اعزام نیروهای حافظ صلح سازمان ملل برای مهار و کنترل آن وضعیت به سرعت عمل کرد و به خاطر کوشش هایش مورد ستایش قرار گرفت.

دبیر کل بعدی ، خاویر پرز دکوئیار( ۱۹۸۲- ۱۹۹۱)، راه سلف خود را در پیش گرفت. زمانی که در سال ۱۹۸۹ یک هیأت حقیقت یاب محتاطانه را به بلغارستان و ترکیه فرستاد تا به جلوگیری از وخامت اختلافات میان دو کشور کمک کند، با موفقیت عمل کرد. او خواستار حفظ نظارت جهانی همه جانبه بر تهدیدات علیه امنیت و رفاه انسانی شد و واحدی را در دفتر دبیرکل برپا کرد که به جمع‌آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعاتی اختصاص دارد که به منظور کمک به دبیرکل در ارائه هشدارها در خطراتی که متوجه امنیت است عمل کند.

دبیرکل پطرس غالی(۱۹۹۲-۱۹۹۷) اندکی پس از پایان جنگ سرد، زمانی که امیدها به نظم نوین جهانی وجود داشت، زمام امور را به دست گرفت. در ژانویه ۱۹۹۲، نخستین نشست سران شورای امنیت از او درخواست گزارشی درباره نقش آتی سازمان ملل متحد در پیشگیری از مناقشه، برقراری صلح و حفظ صلح کرد، که باعث شد او دستور کار بسیار تحسین شده ای را برای صلح ارائه دهد. پطرس غالی دیپلماسی پیشگیرانه را در مواردی مانند جنگ میان اریتره و یمن انجام داد و از ایجاد نخستین استقرار پیشگیرانه نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در جمهوری مقدونیه سابق یوگسلاوی حمایت کرد.

کوفی عنان، (۱۹۹۷-۲۰۰۶)دبیرکل، کار اسلاف خود را پیش برد و سه گزارش در این زمینه ارائه کرد. او دیپلماسی پیشگیرانه را با موفقیت در درگیری مرزی میان کامرون و نیجریه بر سر شبه جزیره باکاسی به کار برد.

بان کی مون، هشتمین دبیرکل(۲۰۰۷-۲۰۱۶) ، رویه دیپلماسی پیشگیرانه را در سازمان ملل به پیش برده است و رهبری شجاعانه را در مورد موضوع تغییرات آب و هوایی جهانی که در رده دیپلماسی پیشگیرانه قرار می گیرد، به عهده گرفته است. او همچنین گزارش هایی را درباره دیپلماسی پیشگیرانه به مجمع عمومی ارائه کرده است.

اما در ۲۰۱۷ انتونیو گوترش به عنوان همین دبیرکل سازمان ملل روی کار آمد که او نیز در کوشش برای به کارگیری دیپلماسی پیشگیرانه در جهان توسط سازمان ملل می­باشد.

اما برای روشن­تر شدن چگونگی عملکرد دیپلماسی پیشگیرانه توسط سازمان ملل بهتر است به نخستین و بارزترین نمونه آن که در بحران موشکی کوبا نمایان شد بپردازیم.

مورخان اذعان دارند که بحران موشکی کوبا خطرناک‌ترین دوره در تاریخ بشر بود، زمانی که جهان در طی سیزده روز، از ۱۶ تا ۲۸ اکتبر ۱۹۶۲، نزدیک‌ترین زمان به انفجار خود را داشت. در ۲۲ اکتبر، رئیس‌جمهور جان اف کندی اعلام کرد که دستور داده است قرنطینه دریایی در اطراف کوبا از ۲۴ اکتبر اجرایی می شود. کشتی‌های نیروی دریایی آمریکا و شوروی به یک کاپیتان زیردریایی اتحاد جماهیر شوروی که مجوز استفاده از سلاح‌های هسته‌ای در دفاع از کشتی‌های شوروی یا دفاع از خود را داشت، نزدیک شدند. کوشش‌های دبیرکل سازمان ملل متحد، تانت کمک زیادی به خنثی کردن این بحران کرد. در ۲۴ اکتبر ۱۹۶۲، تانت در سخنرانی خود در شورای امنیت تأکید کرد که آنچه در خطر است، سرنوشت بشر است. او خواستار مذاکرات فوری و مستقیم میان طرف‌های درگیر شد و به شورا اطلاع داد که درخواست‌های فوری به پرزیدنت کندی و نخست وزیر خروشچف برای توقف دو تا سه هفته‌ای ارسال کرده است. از سوی اتحاد جماهیر شوروی، این امر مستلزم تعلیق داوطلبانه همه محموله های اسلحه به کوبا بود. از سوی ایالات متحده، این امر مستلزم تعلیق داوطلبانه قرنطینه، به ویژه جستجوی کشتی‌های عازم کوبا است. وی همچنین از رئیس جمهور ایالات متحده و نخست وزیر کوبا درخواست کرد که ساخت و توسعه تأسیسات نظامی بزرگ در کوبا در طول دوره مذاکرات را متوقف کنند. او پیشنهاد داد که برای هر خدماتی که می تواند انجام دهد، خود را در اختیار همه طرف های ذینفع قرار دهد. در ۲۵ اکتبر ۱۹۶۲، نخست وزیر خروشچف به تانت نامه نوشت و پیشنهاد او را پذیرفت. پرزیدنت کندی نیز در آن روز نوشت که اگرچه از روحیه ای که پیام تانت دبیرکل سازمان ملل را برانگیخته بود قدردانی می کند، اما کلید حل بحران در خروج تسلیحات از کوبا نهفته است. کشتی های شوروی به مسیر خود به سوی آب های قرنطینه شده ادامه دادند. همان روز، دبیرکل سازمان با درخواست فوری از دو رهبر پیگیری کرد. او نگران بود که کشتی‌های شوروی که پیشتر به سوی کوبا در حرکت بودند، ممکن است قرنطینه را به چالش بکشند و باعث رویارویی میان کشتی‌های شوروی و ایالات متحده شوند و در نتیجه امکان مذاکره را از میان ببرند. بنابراین او از نخست وزیر خروشچف درخواست کرد که به هر کشتی شوروی که پیشتر به سوی کوبا حرکت می کند دستور دهد تا برای مدت محدودی از منطقه رهگیری دور بماند. او همچنین از پرزیدنت کندی خواست تا به کشتی های ایالات متحده در دریای کارائیب دستور دهد تا هر کاری که ممکن است برای جلوگیری از رویارویی مستقیم با کشتی های شوروی انجام دهند. به هر یک از آنها اظهار داشت که در صورت دریافت تضمین مورد نظر، آن را به طرف مقابل اطلاع خواهد داد. پرزیدنت کندی بلافاصله پیشنهاد او را مشروط به پذیرش توسط دولت شوروی پذیرفت. نخست­وزیر خروشچف نیز مهلت قانونی را پذیرفت. او به دبیرکل سازمان ملل اطلاع داد که به کشتی‌های شوروی عازم کوبا دستور داده است که به طور موقت از منطقه رهگیری خارج شوند. روز بعد، در ۲۶ اکتبر، تانت پیامی به فیدل کاسترو نخست وزیر کوبا فرستاد و او را از پاسخ های دلگرم کننده ای که به درخواست هایش دریافت کرده بود، مطلع کرد و از او خواست که برخی اقدامات را انجام دهد مانند اینکه موشک‌های بالستیک میان‌برد در طول دوره مذاکرات تعلیق شوند. پس از پذیرش درخواست‌های تانت یعنی دبیرکل سازمان ملل توسط آمریکا و شوروی و در طول زمان حساسی که او برای آنها به دست آورده بود، پرزیدنت کندی و نخست‌وزیر خروشچف از راه نامه‌ نگاری و پیام‌رسانی تبادل نظر کردند و توانستند بر سر فرمولی به توافق برسند. تانت از ۳۰ تا ۳۱ اکتبر ۱۹۶۲ برای دیدار با رهبران کوبا به این کشور سفر کرد. در حالی که توافق در حال تحکیم بود، پرزیدنت کندی، در نامه ۲۸ اکتبر ۱۹۶۲ خود به نخست وزیر خروشچف نوشت: “کوشش های برجسته دبیرکل موقت تانت، وظایف هر دوی ما را بسیار تسهیل کرده است.” هنگامی که همه جزئیات حل و فصل شد و بحران به پایان رسید، مذاکره کنندگان آمریکا و شوروی نامه ای مشترک به تانت ارسال کردند که در آن آمده بود: «از طرف دولت ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی، مایلیم بیان کنیم از کوشش‌های شما برای کمک به دولت‌هایمان برای جلوگیری از تهدید جدی صلح که در منطقه کارائیب به وجود آمد، قدردانی می‌کنیم»

مورد کوبا یک نمونه بارز دیپلماسی پیشگیرانه بود که بسیار موثر واقع شد. نکته مهم در تاکیدات سازمان ملل در دیپلماسی پیشگیرانه آن است که  در سال ۱۹۸۷، خاویر پرز دکوئیار، دبیر کل سازمان ملل متحد، از این موضوع حمایت کرد که سیستم سازمان ملل متحد باید یک دیده بان جهانی جامع درباره تهدیدات علیه امنیت انسانی داشته باشد. این ایده ارزش خود را حفظ کرده و باید احیا شود. سازمان ملل در برخی از نقاط جهان مانند غرب آفریقا و آسیای مرکزی مراکز منطقه ای پیشگیری از مناقشه دارد. ایجاد شمار بیشتری از این مراکز سیاست درستی خواهد بود. افزایش همکاری با مکانیسم های پیشگیری از مناقشه منطقه ای و  جهانی نیز ارزشمند خواهد بود. همچنین افزایش کارمندان ریاست امور سیاسی برای کارهای پیشگیرانه مهم است که به نظر می رسد بنابر تحولات مختلف این مهم نیز باید گسترش بیابد. همچنین در سازمان ملل گفته شده است که دبیرکل، که نقش‌های کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل و مشاوران ویژه او در مسئولیت حفاظت و پیشگیری از نسل‌کشی را رهبری می‌کند، باید دیپلماسی دموکراسی و حقوق بشر را در سطح کشور تقویت کند. این امر پیشگیری از درگیری را تسهیل می کند و کارکرد دیپلماسی پیشگیرانه را نمایان می سازد. از مهمترین موارد در سازمان ملل، کاهش فقر شدید و همچنین توانمندسازی زنان است. اینها مسائل راهبردی و همچنین عدالت محور می باشند که به ارتقای کرامت انسانی می انجامند.

در کل ایده دیپلماسی پیشگیرانه یکی از ایده های بزرگ سازمان ملل است که تا زمانی که این سازمان جهانی وجود دارد، خواهد ماند. زیرا در پس آن یک ایمان ساده نهفته است که هر کاری که ممکن است برای جلوگیری از بحران یا درگیری انجام شود باید در نظر گرفته شود.

منبع؛ UN

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *