خانه امید اندیشمندان علوم انسانی / یادداشتی از ماندانا تیشه یار

اخبار انجمن را همرسانی کنید.

بازدیدها: 480

دیروز حدود ساعت سه عصر، در گرمای نیمه تیرماه، راهی خانه اندیشمندان علوم انسانی شدم. خوش شانس بودم که درست جلوی خانه، یک جای پارک گیر آمد. داشتم از نگهبان می پرسیدم که برنامه انجمن صلح ایران با موضوع «روایت دکتر سیدجواد طباطبایی از ماهیت و کارکردهای دین» در کدام تالار برگزار می شود که دیدم آقای دکتر قاسمی، رییس خانه اندیشمندان و همکارشان آقای مهرجویی از پله ها دارند پایین می آیند و با خوش رویی از همانجا در حال سلام و احوال پرسی هستند. راهنمایی کردند که به طبقه دوم بروم.

جمعی کوچک بودیم که برای شنیدن سخنان دکتر خسرو قبادی، دکتر حسن محدثی و دکتر محمد منصورنژاد گرد هم آمده بودیم. حواسم از یکسو به سخنان عالمانه استادان بود و از سوی دیگر در و دیوار و چینش اسباب را نگاه می کردم و به حسن سلیقه مدیران مجموعه که با بودجه اندک، جایی مرتب و آبرومند برای نشستی علمی فراهم ساخته بودند، آفرین می گفتم.

حوالی ساعت پنج، به دومین نشست انجمن صلح که در طبقه همکف، در تالار حافظ برگزار می شد و گنجایش بیشتری داشت رفتم. این نخستین نشست از سلسله گفتگوها درباره «حکمرانی آب در ایران» بود که خانه اندیشمندان با همکاری سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح و انجمن صلح برگزار می کرد. دو نهاد علمی و یک نهاد اجرایی کنار هم قرار گرفته بودند تا از صاحبنظران از رشته ها و تخصص های گوناگون دعوت کنند به طرح دیدگاه هایشان برای صلح آبی، هم در درون کشور و هم با همسایگان، در قالب بیست نشست بپردازند و از دل این گفتگوها، راهکارهایی را به سیاستگذاران این حوزه پیشنهاد دهیم. تجربه جالبی بود؛ به ویژه که از همین نشست نخست، استقبال خوبی شده بود و از متخصصین شرکت های گوناگون مرتبط با حوزه آب گرفته تا خبرنگاران این حوزه و حتی مهندس وطن فدا، مدیرکل آب های مرزی وزارت نیرو و همکارانشان، همگی تشریف آورده بودند که در این گفتگوها مشارکت کنند. سخنرانان بحث هایی شنیدنی را بازگو کرده و تصویری روشنتر از وضعیت حوضه آبریز هیرمند و چاه نیمه ها در سیستان ارایه می کردند. روی دیوار روبروی حاضران، تابلوی زیبای خوشنویسی به چشم می خورد که مصرعی از مولانای بلخ بر آن نشسته بود:

کفر جهل است و قضای کفر علم

دو سوی دیوار تالار، نمادهای فرهنگ ایرانی از شعرنوشته و انار گرفته تا شمعدان کاشی و کتاب تذکره الاولیا عطار نیشابوری نشسته بودند. تالار حافظ تقریبا پر بود. آقای بشیریه، معاون پشتیبانی مجموعه، آمدند و سری زدند تا احتمالا ببینند همه چیز مرتب است. گفتگوهای علمی میان شرکت کنندگان و سخنرانان آغاز شده بود و من در فکر برنامه های بعدی انجمن صلح بودم. آقای رنجبر، دبیر کمیته صلح و ادبیات، امروز از تبریز تلفن زده و پیام داده بودند ۲۷ تیر برنامه صلح و هنر را با حضور بزرگان عرصه ادب و هنر کشور خواهیم داشت و خوب است که سالن فردوسی در خانه اندیشمندان را از حالا رزرو کنیم. دو سه هفته پیش هم نشست جنگ و صلح در ادبیات نمایشی را در تالار بزرگ فردوسی برگزار کرده بودیم و بیش از صد تن از علاقمندان برای شنیدن سخنان برخی بزرگان تئاتر و سینمای کشور، قطب الدین صادقی، علیرضا رییسیان و شکرخدا گودرزی، آمده بودند و مطالب بسیار ارزشمندی طرح شدند.

غروب، در راه بازگشت به خانه، به این فکر می کردم که خانه اندیشمندان در این سال ها به واقع انگار که خانه خودمان بوده است؛ در آن با آسودگی خاطر چه بسیار آموخته ایم. هرگاه از همه جا مانده بودیم، خاطرمان جمع بود که درِ خانه به رویمان باز است و همین جا می توانیم برنامه های علمی را با کمترین هزینه و بیشترین مخاطب برگزار کنیم. هر بار که از در وارد خانه می شوی، تصاویر شریف ترین اندیشمندان معاصر کشور که همگی لبخند بر لب دارند و جای برخی از آنها خالیست، انگار به تو خوش آمد می گویند و اطمینان می بخشند که اینجا می توان به آسانی با آدم هایی دانا و توانا کارها را پیش برد.

راستی کدام آدم خوش فکری پیشنهاد داد این خانه در سال ۱۳۹۰ راه اندازی شود؟

صبح پیام رسید:

«سلام و صبح بخیر

ببخشید صبح زود مزاحم شدم.

گویا در خانه اندیشمندان علوم انسانی از غروب دیروز نمایندگان شهرداری برای تخلیه حاضر شده اند.

چند تن از دوستان دیشب در خانه بیتوته کرده اند…»

باور کردنی نبود! پس بگو نگاه نگران آقای بشیریه به تالار حافظ برای چه بود! با چندتن از دوستان گفتگو کردم، همه دلواپس بودند که آسیبی به این نهاد مدنی وارد شود. حتی یکی دو تن از استادان افغانستانی که در برنامه های خانه، به ویژه برنامه «شب سیستان»، که به تازگی توسط جناب استاد علی دهباشی برگزار شده بود شرکت داشتند، جویای وضعیت خانه بودند. انگار که این خانه، خانه امید همه ما بود. یاد بیست برنامه ای که برای گفتگو درباره حکمرانی آب تدارک دیده بودیم افتادم، یاد برنامه صلح و هنر در پایان تیر. نکند مشکلی پیش بیاید! نکند نتوانیم کارها را به همان آسانی به پیش ببریم! کاش برویم به شهرداری بگوییم که این خانه کارش را دارد درست انجام می دهد و نیاز نیست که تغییری در امور برنامه ریزی، امور اجرایی و امور مدیریتی آن رخ دهد. کاش برای شهرداری بگوییم که در هر گوشه این خانه، هنرمند و ادیب و اندیشمندی نشست و برخاست کرده و خاطره ای به جای گذاشته به ارزش فرهنگ معاصر ما. کاش دست به کار شویم و کمک کنیم کارنامه درخشان خانه اندیشمندان علوم انسانی هرچه زودتر منتشر شود و در دسترس عموم شهروندان قرار گیرد.

ماندانا تیشه یار

رییس هیات مدیره انجمن علمی مطالعات صلح ایران

۱۴ تیرماه ۱۴۰۲

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *